شبانه ها در غياب احمد شاملو

24,000 تومان

در بخشی از کتاب شبانه‌ها در غیاب احمد شاملو می‌خوانیم

گفتم تهران آمدی
بیا اختیاریه
کوچه‌ی داور
جَنبِ سمساریِ آسیدکاظم.
چشم‌به‌راهِ معلمِ شریفِ خود ماندن
مثلِ نوشتنِ مشقِ شب
آسان است.
هی شرافتِ نایابِ آدمی!
به خانه برگرد
نروژ سرد است
سوئد، بلژیک، بلندی‌هایِ اَندِکا
کُلاله‌ی بی‌راهِ کوه
تاراز، ایذه، مَرغاب…!
به خانه برگرد
آن‌جا برف
چشم‌هایت را می‌زند.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

شبانه ها در غياب احمد شاملو

نویسنده
سیدعلی صالحی
مترجم
—-
نوبت چاپ 2
تعداد صفحات 229
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1397
سال چاپ اول ——
موضوع
شعر فارسی
نوع کاغذ ——
وزن 210 گرم
شابک
9786002293800
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.210 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “شبانه ها در غياب احمد شاملو”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

 

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

خواستم بگویم خون را ببین

12,000 تومان

معرفی کتاب خواستم بگویم خون را ببین

رویا شکیبایی در کتاب خواستم بگویم خون را ببین، وضعیت دردآور زندگی زنان افغانی را به تصویر می‌کشد؛ زنانی که در شرایطی بسیار سخت و دشوار به کار و تحصیل می‌پردازند و رنج‌های زیادی را متحمل می‌شوند.

درباره‌ی کتاب خواستم بگویم خون را ببین:

در این کتاب با ماجرای زندگی دختری ایرانی به نام سیما آشنا می‌شوید که روزی از طرف یکی از سازمان‌های امنیتی به کابل می‌رود. این سازمان جهت بهبود زمینه‌های اجتماعی-اقتصادی مردم افغانستان و به خصوص توانمندسازی زنان این کشور تشکیل شده است. سیما به همراه دختری افغانی به نام زیبا با طالبان و افغان‌های زیادی صحبت کرده است و در مورد نحوه‌ی رفتار و اعتقاداتشان درباره زنان گزارشی تهیه می‌کند؛ گزارشی که راهکارهایی جدید درباره‌ی علل بدرفتاری مردان با زنان و چگونگی رفع آن‌ها در اختیار این کشور می‌گذارد. رویا شکیبایی این کتاب را برای زنان افغانستان نوشته و معتقد است که از لحاظ فرهنگی میان ایران و افغانستان شباهت‌های زیادی وجود دارد؛ ایرانِ سال‌های دور و گذشته! این کتاب از شرایط دشوار زنانی می‌گوید که تمایل به تحصیل و اشتغال دارند اما برای رسیدن به رویاهایشان باید سختی‌های زیادی را تحمل کنند.

کتاب خواستم بگویم خون را ببین برای چه کسانی مناسب است؟

اگر می‌خواهید درباره فرهنگ و سبک زندگی مردم افغانستان اطلاعات بیشتری به دست بیاورید، کتاب "خواستم بگویم خون را ببین" را حتما مطالعه کنید.

در بخشی از کتاب خواستم بگویم خون را ببین می‌خوانیم:

کنار زیبانسا نشسته بودم. باهم گزارش مالی آماده می‌کردیم. باید همان روز آن را برای دفتر مرکزی در نیویورک ایمیل می‌کردیم. دکتر شینواری رقم بودجه و هزینه‌ی پروژه‌های خودش را آورد و گذاشت روی میز کناردست زیبانسا. کاش در مدتی که این‌جا هستم بتوانم رابطه‌ی زیبانسا و دکتر شینواری را درست کنم. «زیبانسا؛ خیلی خوب داره باهات همکاری می‌کنه. مگه نه؟» زیبانسا همان‌طور که به مانیتور زل زده بود گفت: «بلی. بلی.» دیگر چیزی نگفتم. اگر زیبانسا را عصبانی می‌کردم گزارش نیمه‌کاره می‌ماند. باشد برای بعد. مایک داشت فریاد می‌کشید. باز هم سر فرید. برای همین به زیبانسا اصرار کرده بودم بیاید اتاق من گزارش را بنویسیم. می‌دانستم این‌جا همیشه سروصداست. ولی زیبا هم راست می‌گفت. همه‌ی پرونده‌های پروژه‌ها در قسمت پروگرام بود و این‌جا سریع‌تر کار تمام می‌شد.

موجودات حال به هم زن5: شپش

15,000 تومان

درباره‌ی مجموعه‌ی موجودات حال به هم زن

مجموعه‌ی 10 جلدی موجودات حال به هم زن را، الیس گراول، درباره‌ی موجوداتی که آدم‌ها معمولا دوستشان ندارند نوشته و تصویرگری کرده است و این کار را آنقدر شیرین و بانمک انجام داده که می‌تواند همه را به این موجودات حال به هم زن علاقه‌مند کند! در این مجموعه، جانوران مختلف به کودکان رده‌ی سنی 6 تا 9 سال معرفی شده و درباره‌ی ظاهر، محل زندگی، گونه‌های مختلف، تغذیه و ویژگی‌های خاص هر حیوان نکات جالبی ارائه می‌شود. نویسنده این کار را با نوشته‌های کوتاه و شوخ‌طبعانه انجام می‌دهد و تصویرسازی‌های این مجموعه نیز در عین سادگی به جذابیت متن افزوده است و کودکان را حسابی به خنده می‌اندازد. موجوادات حال به هم زنی که در این مجموعه معرفی می‌شوند شامل: سوسک، پشه، مگس، کرم، عنکبوت، خفاش، موش فاضلاب، شپش سر، حلزون بی‌صدف و وزغ هستند. کار ترجمه‌ی این مجموعه را نسترن فتحی برعهده داشته و نشر کتاب چ چاپ آن را چاپ و منتشر کرده است.

موجودات حال به هم زن 5 (شپش)

اليس گراول هميشه عاشق موجودات كوچك و حال به‌هم زن بوده است. در سه و نيم سالگي انجمن دفاع از موجودات حال به‌هم زن را تاسيس كرد كه رئيس و تنها عضو آن خودش بود اين روزها هم هر وقت با موش‌داري و مراقبت از حلزون‌ها سرگرم نباشد، كتاب‌هاي عجيب و غريب براي كودكان مي‌نويسد و تصوير‌گري مي‌كند. خيلي كوچك‌اند... و خيلي هم حال به‌هم زن! استعداد ويژه: شبيه تارزان كوچولو اين طرف و آن‌طرف تاب مي‌خورند. ويژگي منحصر به فرد: بدن شفاف حال به‌هم زن؟ بله ولي با حال هم هست!

دختر خاندان گات 1/ دختر خاندان گات و شبح موش

165,000 تومان

در بخشی از کتاب دختر گات و شبح موش می‌خوانیم

در عین این‌که بقیه مات مانده بودند و نگاه می‌کردند فُن هِلسانگ یکی از چهارلول‌ها را در‌آورد و شلیک کرد؛ یک‌بار، دو‌بار، چهار‌بار، هشت‌بار... با هر شلیک مرگ‌بار، یکی از موجودات جلوِ چشم تماشاچی‌ها از بین می‌رفت. فُن هِلسانگ هنسل و گرِتِل را با پوزخندی توی جلدشان فرو‌کرد و شمشیر مبارزه‌ی دندانه‌داری از کمربندش بیرون کشید. «پیش به‌سوی بریدن سرها!» این را گفت و با قدم‌های بلند روی پشت‌بام به طرف دودکش‌ها رفت اما سرجایش بی‌حرکت ماند. غرید: «این چیه؟» پایین پایش یک‌عالم یخ ریخته بود. در همین لحظه آدا از پشت یکی از دودکش‌های یک‌کم دورتر بیرون آمد. سیرن سِستا کنارش ایستاده بود. از پشت دودکش‌های دور و برش بقیه اعضای کلوب زیر‌شیروانی هم هر یک با یکی از موجودات بیرون آمدند. روبی خدمت‌کارِ انبارِ پشتی موادِ غذایی کنار اومالوسِ فان ایستاد. امیلی کَبِیج روی هر یک از شانه‌هایش یک هارپی و روی سرش هارپی دیگری نشسته بود کینگزلیِ دودکش‌پاک‌کن بازوی همسرِ بارنز را گرفته بود و آرتور هالفورد هم دستِ وایلد‌مَنِ پات‌نِی را در دست داشت. ویلیام کَبِیج سرِ پشمالوی هَمیش فانِ شِتلَند را نوازش می‌کرد. فُن هِلسانگ فریاد کشید: «من جوایزم را می‌خواهم.» و از روی یک دودکش به روی دودکش دیگر می‌پرید و شمشیرش را دیوانه‌وار حرکت می‌داد و روی پشت‌بام پیش می‌رفت. صدای خوش‌نواز و آرامی که کمی ته‌لهجه داشت به گوش رسید که می‌گفت: «روپرت فُن هِلسانگ! بالاخره به هم رسیدیم.» لوسی بورجیا از پشتِ کلاهکِ دودکشی بیرون آمد و چترش را بالا گرفت.
سفارش:0
باقی مانده:1

دختران شهرزاد

110,000 تومان

معرفی کتاب دختران شهرزاد: زنان نویسنده ایرانی

کتاب دختران شهرزاد نوشته‌ی پژوهشگر ایرانی حسن میرعابدینی است که پژوهشی ادبی، تاریخی و ارزشمند درباره‌ی بانوان نویسنده‌ی ادبیات پارسی به‌شمار می‌رود. نویسنده سعی دارد با بررسی جوانب مختلف و فرازوفرود‌های تاریخی و فرهنگی، تصویری جامع از حضور زنان و شکل کار حرفه‌ای آن‌ها در عرصه‌ی ادبیات فارسی ارائه دهد.

درباره‌‌ی کتاب دختران شهرزاد

اگر گشتی در عرصه‌ی ادبیات فارسی ایران بزنید، قطعا اسامی نام‌آشنای زیادی برمی‌خورید که در پهنه‌ی ادبیات ایران خوش می‌درخشند. اما، آیا تابه‌حال از خودتان پرسیده‌اید که از میان همه‌ی این اسامی، نام چند زن نویسنده یا فعال در حوزه‌ی ادبی کشور شناخته شده است؟ حقیقت آن است که موقعیت اجتماعی محدود‌تر بانوان، به‌ویژه در سال‌های گذشته، مجال بروز و ظهور و یا دستیابی به شهرت را از این قشر گرفته است و به‌همین‌دلیل گاهی با اسامی ناآشنایی برخورد می‌کنیم که در عین بی‌نظیر بودن در فرم، تکنیک و محتوای ادبی، چندان شناخته‌شده نیستند. حسن میرعابدینی در کتاب دختران شهرزاد، نگاه دقیق ‌و موشکافانه‌ای به موضوع قصه‌گویی و نویسندگی زنان در تاریخ ادبی ایران می‌اندازد. نویسنده کارش را با معرفی اولین زنانی که بارقه‌ی ذهن درخشان خود را روی کاغذ ثبت کردند آغاز می‌کند و پس از آن به تاریخ ادبیات سال‌های معاصر می‌پردازد و از میان نویسندگان برجسته و بی‌شمار این دوره، از نام‌های مختلفی یاد می‌کند. کتاب دختران شهرزاد: زنان نویسنده ایرانی، تصویری جامع را از سیر تغییر و تحولات در آثار نویسنده‌های زن، به‌ویژه در سده‌ی اخیر به مخاطب ارائه می‌دهد و در این مسیر ویژگی‌های روایی و مضمونی آثار دوره‌های مختلف را به ترتیب بررسی می‌کند. به‌طور کلی، فصل‌های آغازین کتاب از نخستین گام‌های زنان پارسی‌زبان در مسیر نویسندگی و خلق ادبی سخن می‌گوید که سال‌های ابتدایی قرن اخیر تا اواخر دهه‌ی چهل را در برمی‌گیرد. در این دوره، حضور بانوان در ادبیات منثور فارسی نهایتاً به بیست نفر ختم می‌شد و این درحالی بود که چند صد مرد تا آن زمان در زمینه‌ی داستان‌نویسی بخت‌آزمایی کرده بودند. اما همین حضور اندک بانوان کافی بود تا راه برای باقی شیفتگان ادبیات هموار شود. در فصل‌های بعدی کتاب، نویسنده به سال‌هایی که راه درخشش در آسمان ادبیات ایران برای زنان هموار شد اشاره می‌کند. در سال‌های میانی سده‌ی اخیر که زنان طبقه‌ی متوسط نیز توانسته بودند در وادی پرتلاطم ادبیات داستانی خودآزمایی کنند، بسیاری از زنان دیگر علاقه‌مند به ادبیات و داستان‌نویسی در این عرصه حضور یافتند و به ادبیات معاصر کشور رنگ و لعاب جدیدی بخشیدند. نویسنده ضمن بررسی دهه‌های مختلف، از تاثیرگذاری آثار نویسندگان مرد بر آثار ادبیات زنان می‌گوید و با نگاهی دقیق، شروع روند ابتکارات و ایجاد روش‌های جدید در سبک نوشتاری نویسندگان زن را به تصویر می‌کشد. کتاب دختران شهرزاد، همچنین جزئیات جذاب و شیرینی را از سیر حرفه‌ای ادبیات زنان بازگو می‌کند و در بخش‌هایی، از شگرد‌های ادبی و سبک مشترک نثر نویسندگان دوره‌های مختلف می‌گوید؛ حسن میرعابدینی در ادامه‌، صحبت را به موضوعاتی که توجه کمتری به آن‌هاشده‌ است هدایت می‌کند. موضوعاتی همچون ادبیات در مطبوعات و پاورقی‌نویسی یا رئالیسم جادویی که خودشان به‌تنهایی جذابیت دارند؛ نویسنده درنهایت دورنمای کامل و روشنی را از آن چه طی یک‌صد سال گذشته بر آثار ادبیات زنان ایران گذشت نشان می‌دهد. اثر پیش‌رو برای آشنایی با تاریخچه و سیر آثار نویسندگان زن ادبیات معاصر فارسی، بسیار خواندنی و راهگشاست. کتاب دختران شهرزاد اولین‌بار در سال 1400 و به همت نشر چشمه در دسترس علاقه‌مندان ادبیات فارسی قرار گرفته است.
سفارش:0
باقی مانده:2

دست به دهان، گاه‌شماری شکست‌های نخستین

38,000 تومان

معرفی کتاب دست به دهان

کتاب دست به دهان، نوشته پل آستر است که با ترجمه بهرنگ رجبی منتشر شده است. این کتاب روایت‌های جذاب و کوتاهی است که انتشارات چشمه برای مخاطب منتشر کرده است.

درباره کتاب دست به دهان

کتاب دست به دهان از روایت‌های واقعی زندگی پل استر است. خاطراتِ جالب و جذابی از این نویسنده، درباره‌ی زمانی که هنوز نویسنده  مشهوری نشده بود و به هر دری می زند تا کتابی چاپ کند و پولی به دست آورد و زنده بماند و زندگی کند. او کارهای بسیار متفاوتی را امتحان می‌کند از کارگری روی نفت‌کش تا مشارکت در پروژه‌های فیلم‌سازی یا ترجمه‌ی قانون اساسی ویتنام و … تا این که در نهایت پس از افت و خیزهای فراوان نویسنده می‌شود.

خواندن این کتاب تصویر متفاوتی از آستر و زندگی‌اش به خواننده می‌دهد.

خواندن کتاب دست به دهان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب دست به دهان

من حتا پیش از آن‌که بروم تو آمده بودم بیرون. پا به نوجوانی که گذاشتم دیگر به این نتیجه رسیده بودم که دنیای تجارت باید بی‌لطفِ حضورِ من روزگارش را بگذراند. آن‌موقع شاید بدترین حالم را داشتم، تحمّل‌ناپذیرترین حالم را، پریشان‌ترین حالم را. در آتشِ اشتیاقِ ایده‌آلیسمی نویافته می‌سوختم، و جدّیت‌های کمالی که پی‌اش بودم تبدیلم کرده بود به زاهدِ کوچولویی تحتِ کارآموزی. ظواهر بیرونی ثروت زده‌ام کرده بود، و هر نشانه‌ای از تظاهر را که پدر و مادرم به خانه می‌آوردند تحقیر می‌کردم. زندگی منصف نبود. بالاخره این حالی‌ام شده بود، و از آن‌جا که کشف خودم بود با تمامِ نیروی نهفته در یک کشف هم بهم ضربه زد. همچنان که ماه‌ها می‌گذشتند تطبیق دادن خوشبختی خودم با بدبختی بسیاری آدم‌های دیگر برایم سخت‌تر و سخت‌تر می‌شد. من چه کرده بودم که درخورِ آسایش و امتیازاتی باشم که بر سرم باریده بود؟ پدرم استطاعتش را داشت ــ همین ــ و این‌که او و مادرم سر پول باهم دعوا می‌کردند یا نمی‌کردند در مقایسه با این حقیقت که پیش از هر چیز آن‌ها پول داشتند که سرش دعوا کنند اهمیتِ اندکی داشت. هربار که مجبور بودم سوار اتومبیلِ خانوادگی‌مان شوم شرمسار می‌شدم ــ اتومبیلی آن‌همه پُرجلا و نو و گران، که چنان به‌وضوح دعوتی بود از جهان تا تحسین کند اوضاعِ ما چه‌قدر روبه‌راه است. همدلی من اما به‌تمامی با ستمدیده‌ها بود، با ندارها، با پایین‌دستی‌های نظمِ اجتماعی؛ و چنان اتومبیلی مرا از شرم سرشار می‌کرد ــ نه‌فقط شرم از خودم، بلکه از زندگی کردن در دنیایی که اجازه می‌داد چنین اتفاقاتی هم بیفتد. اولین شغل‌هایم حساب نیستند. پدر و مادرم هنوز به‌لحاظ مالی حمایتم می‌کردند و هیچ الزامی نداشتم روی پای خودم بایستم یا در دخل‌وخرجِ خانه سهمی داشته باشم. بنابراین فشاری نبود، و فشاری که نباشد هیچ‌وقت هیچ‌چیزِ مهمی هم نمی‌تواند به خطر بیفتد. از داشتنِ پولی که درمی‌آوردم خوشحال بودم اما هیچ‌وقت لازم نبود برای الزاماتِ معیشتی خرجش کنم، هیچ‌وقت لازم نبود نگران غذای سفره یا عقب افتادن اجاره باشم. این مشکلات بعدتر می‌آمدند سراغم. الان صرفاً بچه‌دبیرستانی‌یی بودم پی یک جفت بال، تا از آن‌جایی که بودم ببَرَدم.

استخوان خوک و دست‌های جذامی

98,000 تومان
مصطفی مستور، یکی از موفق‌ترین و پر‌فروش‌ترین نویسندگان ایران است. او که در حوزه‌ی‌ترجمه، نمایش‌نامه‌نویسی و شعر بخت‌آزمایی کرده، بیشتر به دلیل داستان‌ها و رمان‌های عاشقانه - فلسفی‌اش شناخته شده است. مستور در این رمان زندگی مردمانی را روایت می‌کند که گرچه در کنار هم و نزدیک به هم زندگی می‌کنند. اما باز هم از یکدیگر دور هستند. داستان در برجی در تهران اتفاق می‌افتد و قصه‌ی زندگی ساکنان‌اش که هر یک با دغدغه‌ها، معضلات و مشکلات متعدد دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند و تنها ویژگی مشترک‌شان رفت‌و‌آمد به این مکان است، بیان می‌شود. هفت خانواده در هفت طبقه‌ی ساختمان زندگی می‌کنند. در طبقه‌ی هفدهم، دکتر مفید به همراه پسر و همسرش زندگی می‌کند. فرزندش به سرطان مبتلا است و امیدی به زنده بودن‌اش نیست. در طبقه‌ی چهاردهم، دانیال همراه با والده‌اش زندگی می‌کند. او که پدرش را از دست داده و خرج خود و مادرش را از طریق دریافت مستمری پدرش تامین می‌کند، علی‌رغم دست‌و‌پنجه نرم کردن با مشکلات جسمی، جملات زیبا و پر‌معنایی به زبان می‌آورد. در طبقه‌ی نهم، دکتر محسن سپهر، همراه با دختر و مادرش روزگار می‌گذراند. مدتی است همسرش تقاضای طلاق داده اما پس از مثبت شدن آزمایش بارداری، به خانه بازگشت. در طبقه‌ی هشتم، جوانی حامد نام با مادرش زندگی می‌کند. حامد عکاس است. نامزدش برای ادامه‌ی تحصیل به خارج از کشور رفته. او به دختری که به آتلیه‌ی‌اش رفت‌و‌آمد می‌کند و شبیه نگار - نامزد سابق‌‌اش - است دل‌بسته است. خانه‌ی شهرام در طبقه‌ی هفتم است که کارش برگزاری پارتی‌های شبانه است. زنی بدکاره که کیانوش عاشقش می‌شود در طبقه‌ی پنجم مستقر است. نوذر، خلافکاری که در طبقه‌ی چهارم اقامت دارد، نقشه‌ی قتل صاحب یک زمین را همراه با دو رفیق‌اش می‌کشد، اما آن‌ها جان‌اش را می‌گیرند. چنین است که نویسنده، داستان کشمکش شخصیت‌ها با دنیا را با مهارت و چیره‌دستی بیان می‌کند.