


شخصیت باستان … ارسطو
12,000 تومان
پس از سقوط شهر تروا در حدود سال ١١٨٠ پیش از میلاد ، سربازان به یونانی بازگشتند که قحطی و اقتصادی فروپاشیده آن را در بر گرفته بود . حالا زمان بازسازی بود . آتن کانون پیشرفتهای معماری ، هنر ، علم و فلسفه شد . در حدود سال ٤٦٠ پیش از میلاد ، یونان باستان به عصر زرین خود قدم گذاشت . در این عصر مردمسالاری مستقر گردید ، طلیعه مطالعات دانشگاهی پدیدار شد ، گامهای بلندی در راه پیشرفت علم و پزشکی و معماری برداشته شد و اشعار حماسی و نمایشنامههایی خلق شد .
« ارسطو » کتابی است که از مجموعه شخصیتهای تأثیرگذار به زندگی اندیشمند و فیلسوفی یونانی به نام ارسطو میپردازد . او شاگردانش را تشویق میکرد که پرسشهایی طرح کنند و سپس با استفاده از مشاهدات خودشان به آنها پاسخ دهند . ارسطو آنها را به دیدن ، حس کردن ، بوییدن و لمس کردن چیزها در پیرامونشان وا میداشت . به آنها میگفت که مشاهدات خود را تکرار و نتایج را با همشاگردیهایشان بارها مقایسه کنند . در نظر یونانیان باستان ، فلسفه به معنی تفکر درباره این بود که بشر چرا و چگونه به وجود آمده است . مقصود از فلسفه ، جستجوی حقیقت درباره چگونگی عملکرد جهان بود .
در انبار موجود نمی باشد
شخصیت باستان … ارسطو
نویسنده |
شارون کاتز کویر
|
مترجم |
منوچهر پزشک
|
نوبت چاپ | ٤ |
تعداد صفحات | ١١٠ |
نوع جلد | شومیز |
قطع | وزیری |
سال نشر | ١٣٨٩ |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
فیلسوفان یونانی – سرگذشتنامه
|
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ١٧٤ گرم |
شابک |
9789643118365
|
وزن | 0.174 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
مدرنیته و اندیشه ی انتقادی
سرگشتگی نشانهها، نمونههایی از نقد پسامدرن
به دنبال ژولیوس سزار
قاچار قوچار
گور به گور
بخشی از کتاب گور به گور
«دارل رفته جکسن. گذاشتنش تو قطار، میخندید، تو اون واگنِ دراز هی میخندید، رد که میشد کلههاشون رو برمیگردوندند، عین کلّه جُغد. گفتم «به چی میخندی؟» «آره آره آره آره.» دو نفر گذاشتنش تو قطار. کت ناجوری تنشون بود، جیب پشتی طرف راستشون بالا اومده بود. پشت گردنشون رو خط انداخته بودند، انگار همین تازگی دو نفر سلمونی با هم با گچ خط کشیده بودند مثل مال کش. گفتم «به این هفتتیرها میخندی؟» گفتم «چرا میخندی؟ برای این که از صدای خنده بدت میآد؟» دو تا صندلی به هم چسبوندند که دارل بشینه کنار پنجره بخنده. یکیشون پهلوش نشست، یکیشون رو صندلی رو به روش نشست، که عقب عقب میرفت. یکیشون باید عقب عقب میرفت، چون که پول دولت پشت هر دونهش یک صورت داره، هر صورتیش هم یک پشت داره، اینها هم سوار پول دولت شدهاند، که گناه داره. سکه پنج سنتی یک روش زنه یک روش گاومیش؛ دو تا صورت داره ولی پشت نداره. من نمیدونم این چیه. دارل یک دوربین کوچک داشت که زمان جنگ تو فرانسه خریده بود. توش یک زن بود و یک خوک که دو تا پشت داشتند ولی صورت نداشتند. من میدونم این چیه. «برای همین داری میخندی، دارل؟» «آره آره آره آره آره آره.»»محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-روشنگری
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عشق
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-دوستی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-سعادت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-معنای زندگی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-پدیدارشناسی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-زيبایشناسی هگل
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.