شخصیت باستان … توسیدید

2,800 تومان

« توسیدید » یکی از مشهورترین مورخان جهان است که متأسفانه از زندگی خصوصی او اطلاع زیادی در دست نیست . پرورش یافتن وی در یکی از خانواده‌های ثروتمند یونان باستان سبب شد آینده‌ای نویدبخش در انتظارش باشد . پیوند او با خانواده‌های سرشناس سبب شد به مقام رفیع سرداری در آتن دست یابد . شکست در جنگ با سپاه اسپارت دگرگونی تلخی در زندگی‌اش رقم زد و پس از آن مجبور شد آتن را ترک کند . توسیدید از این موقعیت برای مصاحبه با سربازان هر دو طرف جنگ آتن و اسپارت و نوشتن جزئیات دقیق نبردها بهره گرفت .

از خودگذشتگی این مورخ در ثبت دقیق وقایع « جنگ پلوپونزی » برای همیشه شیوه تاریخنگاری را تغییر داد . او نخستین کسی بود که روایت‌ها را همان‌گونه که اتفاق افتاده بودند ، ثبت کرد . کار توسیدید فقط گزارش نبردها نبود . او ضمن تحلیل رویدادهای گذشته برای تأثیرشان بر دوره خود به جستجو درباره علل جنگ‌ها پرداخت .

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

شخصیت باستان … توسیدید

نویسنده
رابین اس.داک
مترجم
منوچهر پزشک
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ١١٢
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر ١٣٨٩
سال چاپ اول ——
موضوع
——
نوع کاغذ ——
وزن 181 گرم
شابک
9789643118891
توضیحات تکمیلی
وزن 0.181 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “شخصیت باستان … توسیدید”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

آیرونی: از مجموعه‌ی مکتب‌ها، سبک‌ها و اصطلاح‌های ادبی و هنری

63,500 تومان
آیرونی نه فقط شکل‌های بسیار گوناگونی دارد، بلکه هنوز در حال رشد مفهومی است. این که این اصطلاح اصولا چیست و چه شکل‌هایی به خود می‌گیرد و این شکل‌ها چه نسبتی با هم پیدا می‌کنند، هم‌چنین کارکردها و کاربردهای آن، اهمیت آن، سرگذشت آن و وجود یا عدم وجود آن در فرهنگ‌های مختلف موضوع کتاب حاضر است. از آن‌جا که دشواری تعریف آیرونی زبان‌زد است، در کتاب حاضر بیشتر به شناسایی ویژگی‌های مشترک یا عناصر سازندة آیرونی پرداخته شده است و در کنار آن شکل‌های عمده‌ای را هم که به خود می‌گیرد، شرح داده شده است. عناصر آیرونی؛ با تهکم، آیرونی غیرشخصی، آیرونی خودکاهی، آیرونی نقش ساده‌لوح؛ آیرونیک دیدن و آیرونی رمانتیک از دیگر مباحث اصلی کتاب محسوب می‌شود.

ایران و جنگ جهانی اول

170,000 تومان
آغاز جنگ جهانی اول و پیامدهای آن شاید مهم‌ترین رویداد سیاسی در تاریخ جهان در قرن بیستم باشد. سقوط امپراتوری‌های اتریش- مجارستان، عثمانی و روسیه و از پی آن ظهور جمهوری اتریش، پادشاهی مجارستان، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و جمهوری کمالیستی در ترکیه از جمله مهم‌ترین پیامدهای این جنگ بود. شروع جنگ جهانی اول بر فشار خارجی در ایران افزود و سبب شد که اختلافات دیرینه در عرصۀ سیاست ایران گسترش یابد. حکومت مرکزی چنان دچار اختلاف و چنددستگی بود که دولت‌های مختلفی که بر سر کار می‌آمدند هیچ‌گاه بیش از چند ماه دوام نمی‌آوردند. و از آن گذشته، خود حکومت مرکزی تنها منبع قدرت در کشور نبود. از پی تأیید رسمی قانون اساسی ایران از سوی شاه قاجار در سال ١٢٨٥، رقابت روس و انگلیس در ایران، دست کم به طور موقت، کاهش یافت و قراردادی بین این دو قدرت بزرگ بسته شد. بر اساس قرارداد ١٩٠٧ (١٢٨٦) ایران به سه منطقه زیر نفوذ روسیه، بریتانیا و بی‌طرف تقسیم شد. کتاب «ایران و جنگ جهانی اول» مجموعه‌ای از نوشته‌های تورج اتابکی دارای کرسی تاریخ اجتماعی خاورمیانه و آسیای مرکزی در دانشگاه لیدن، اولیور باست مدرس تاریخ ایران و خاورمیانۀ معاصر در دانشگاه منچستر، مارتین فان بروئینسن، مردم‌شناس، استفانی کرونین پژوهشگر تاریخ، پژمان دیلمی پژوهشگر دانشنامه ایرانیکا، خانم منصوره اتحادیه، مؤسس نشر تاریخ ایران و محمدعلی همایون کاتوزیان، تاریخدان و پژوهشگر است که مهدی حقیقت‌خواه آن را ترجمه کرده است.

راهکار

11,000 تومان
کتاب حاضر تلاش می‌کند نه تنها در انتقال اطلاعات، بلکه در بیدارسازی نیروهای متعالی درون شما قدم‌های موثری بردارد. برای اینکه این نیروها همیشه در وجود خود زنده نگه دارید، باید تا آخر عمر به استفاده از راهکارهایی که در این کتاب ارائه می‌شود ادامه دهید. هدف نهایی این است که رابطه‌ای پایان ناپذیربا نیروهای متعالی برقرار سازید. نویسنده سعی کرده حقیقتی ساده اما بسیار مهم را به خواننده کتاب منتقل کند. قدرت نیروهای متعالی کاملاً واقعی است. هر چه مخاطب بتواند بیشتر از آنها استفاده کند، تغییرات بزرگ‌تر و عمیق‌تری در زندگی‌اش ایجاد خواهد کرد. تا به حال بیماران بسیاری بوده‌اند که پنج یا ده سال یا حتی بیشتر با نیروهایی که نویسنده این کتاب به آنها معرفی کرده و موفقیت‌های بزرگی کسب کرده‌اند. اما آنچه حقیقتاً زندگی آنها را استثنایی کرده، طرز برخوردشان در برابر شکست‌ها بوده است. دراین مواقع سریعاً نیروهای متعالی را آزاد می‌کنند و روح انعطاف ناپذیر خود را در برابر تابش آنها قرار می‌دهند. آنها با علم به این که سختی و مصیبت رابطه‌شان را بانیروهای متعالی عمیق می‌سازد، مشکلات را به آغوش باز می‌پذیرند. در عوض، همواره از حمایت نیرویی فراتر برخوردارند و به اطمینانی راسخ و محکم دست می‌یابند.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

وقتی بابام کوچک بود (3)

55,000 تومان
بابای من وقتی کوچک بود صبح یک روز بهاری با جوجه کوچولوش توی جعبه چوبی بزرگ توی بالکن آپارتمان نشسته بودند و از لای درز تخته‌ها به خورشید و پرنده‌های توی آسمان نگاه می‌کردند و نان و پنیر و پسته می‌خوردند....