شخصیت باستان … سقراط

5,500 تومان

محاکمات سقراط از جمله محاکماتی است که در تاریخ ماندگار شده است . در سال ٣٩٩ قبل از میلاد دادگاه شهر آتن پر از جمعیتی بود که برای محاکمه این مرد بزرگ گرد هم آمده بودند . اعضای هیئت منصفه مردانی بودند که همگی‌شان بالای سی سال سن داشتند و با قرعه‌کشی از میان شهروندان قانونی آتن انتخاب شده بودند . با توجه به شهرت سقراط و اتهام‌هایی که بر او وارد شده بود ، این دادگاه حادثه‌ای نبود که کسی از اهالی آتن بخواهد آن را از دست بدهد . به حکم قانون آتن ، کسانی که به شخصی اتهام می‌زدند می‌بایست ادعای خود را ثابت می‌کردند . شاکیان سه نفر بودند که سقراط را متهم به بی‌دینی یا خودداری از پذیرش خدایان یونانی کرده بودند . سقراط استدلال می‌کرد که اتهام‌ها بر او وارد نیست .

او بعد از ساعت‌ها استدلال در دفاع از خود ، کلامش را با چند کلمه ساده پایان داد : « کار خود را به شما و خدا واگذار می‌کنم تا به بهترین شیوه‌ای که به صلاح من و خودتان است درباره‌ام داوری کنید . » کتاب « سقراط » مجلدی دیگر از مجموعه شخصیت‌های تأثیرگذار است که به زندگی و محاکمه و در نهایت مرگ این فیلسوف بزرگ یونانی می‌پردازد .

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

شخصیت باستان … سقراط

نویسنده
پاملا دل
مترجم
جهان افروز معماریان
نوبت چاپ ٤
تعداد صفحات ١١٢
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر ١٣٨٩
سال چاپ اول ——
موضوع
——
نوع کاغذ تحریر
وزن ١٤٠ گرم
شابک
9789643118983
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.14 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “شخصیت باستان … سقراط”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

مقدمه‌ای بر روش تحقیق در علوم انسانی

65,000 تومان
بشر در هر دوره تاریخی به آگاهی از روش و ابزار کسب معلومات و به عبارتی روش های تحقیق، نیاز داشته است و دارد. این روش و ابزار نیز به تناسب توسعه و تکامل معلومات بشری، در حال تکامل و توسعه بوده است؛ به نحوی که روش های امروز کامل تر و کارآمدتر از روش های گذشته است و طبعاً روش های آینده، کامل تر از روش های امروز خواهد بود. بنابراین لازم است محققان، استادان، دانشجویان و اساساً هرکس می خواهد بداند و مجهولی را کشف نماید و بر دامنه معلومات بشر بیفزاید، از روش های تحقیق آگاهی یافته، فنون کشف واقعیت ها و شناخت حقایق را فرا گیرد. کتاب حاضر که با عنوان مقدمه ای بر روش تحقیق در علوم انسانی تهیه شده است، حاصل برخورداری از منابع، آثار و تجارب ارزشمند دیگران و نیز تجارب چندساله مؤلف آن در زمینه تحقیقات، آموزش روش تحقیق و مسئولیت های پژوهشی دانشگاهی است. از این رو، می تواند برای اکثر علاقه مندان و دانشجویان رشته های گوناگون علوم انسانی و اجتماعی مفید باشد.  

پدیده‌شناسی

130,000 تومان

معرفی کتاب پدیده‌شناسی

این کتاب یکی از پرنفوذترین جنبش‌های فلسفی معاصر یعنی «پدیده‌شناسی» را بررسی می‌کند. پس از توضیحاتی فشرده و عمیق از اهداف و مفاهیم بنیادی پدیده‌شناسی در آثار بنیان‌گذار این مکتب ادموند هوسرل و نیز از زبان برجسته‌ترین نمایندگانش نظیر هایدگر، مرلوپوتنی، سارتر، و نشان دادن تلاش این مکتب برای خارج‌کردن فلسفه از تنگنای تقابل‌های سنتی، به‌ویژه تقابل عین ـ ذهن، به بررسی رابطه‌ی پدیده‌شناسی با علوم مختلف (روان‌شناسی، علوم اجتماعی، تاریخ…) می‌پردازد و با کوشش در تعیین جایگاه آن در سیر اندیشه‌ی فلسفی غرب، دستاوردها و کاستی‌هایش را نشان می‌دهد. کتاب «پدیده شناسی» نوشته ژان فرانسوا لیوتار، فیلسوف پست مدرن قرن بیستم است. این کتاب مختصر لیوتار برای نمایاندن جنبه‌های مختلف پدیدارشناسی، با تمرکز ویژه بر متون فیلسوفان برجسته‌ای مانند هگل، هوسرل، مرلوپونتی، و تران دوک تائو نوشته شده است. از طریق این بررسی، لیوتار، پدیدارشناسی را به عنوان بخشی مهم در تأملات خود درباره «پروژه فلسفی خود» نشان می‌دهد، که نشان دهندۀ تأملات انتقادی او در مورد دخیل شدن فلسفه در رخدادهای معمول و روزمره است. این کتاب به چندین بخش تقسیم شده است که هر بخش به یک موضوع مهم در پدیدارشناسی می پردازد. در فصل اول کتاب، تقلیل پدیدارشناسانۀ هوسرلی بررسی می‌شود. در فصل دوم، لیوتار جنبه‌های استعلایی پدیدارشناسی را مورد بحث قرار می‌دهد و بر «من استعلایی» و نقش آن در آگاهی و خودآگاهی تمرکز می‌کند. فصل سوم زیست جهان را به عنوان زمینه رخداد تجربی و همچنین پس زمینه ای که تمام پروژۀ پدیدارشناختی بر اساس آن انجام می شود، بررسی می شود. در فصل بعدی لیوتار به بررسی رابطه پدیدارشناسی با علوم انسانی پرداخته است. او چگونگی ارتباط پدیدارشناسی با رشته هایی مانند روانشناسی، جامعه شناسی و تاریخ را بررسی می کند. لیوتار در سراسر کتاب، فلسفه را به عنوان رشته‌ای مجزا و نظری رد کرده و بر کاربردهای عملی پدیدارشناسی در علوم انسانی تأکید می کند. از طرف دیگر، کتاب «پدیده شناسی» تنها یک تفسیر بر گذشتگان نیست، بلکه همچنین تأملی انتقادی بر تعهدات فلسفی است که زیربنای زندگی روزمره ما را شکل می دهد. پدیده‌شناسی - انتشارات نی

قدرت‌ اراده‌

95,000 تومان
در این‌ کتاب‌ روشِ پرورش‌ اراده‌ تشریح‌ می‌شود تا اولاً بتوان‌ بر خود مسلط‌ شد، ثانیاً چگونگی‌ تأثیر از فاصله‌ یا راه‌ دور بر یک‌ یا چند شخص‌ فرا گرفته‌ شود، و بالاخره‌ (برای‌ کسانی‌ که‌ مایل‌ به‌ آزمایش‌ هستند) چگونگی‌ و نحوه‌ اجرای‌ روش‌های‌ تنظیم‌ ارادی‌ سرنوشت‌ روشن‌ شود. قدرت‌ اراده‌ روش‌ عملی‌ تأثیر بر خویشتن‌، بر دیگران‌ و بر سرنوشت‌ خویش‌ را به‌ ما می‌آموزد.

کتاب همدردان ناهمگون

110,000 تومان
سفر مهاجرت، ماحصل نهایی همراهی طیف گسترده ای از نیروهای سیاسی ایران با آلمان و عثمانی بر ضد روس و انگلیس در پی پیشامد جنگ اول جهانی، یکی از مهمترین حوادث این دوه از تاریخ معاصر ایران است و کتاب همدردان ناهمگون یادداشت های روزانه امیرحسین خان سردار شجاع یکی از این مهاجران در فاصله محرن 1335 تا ربیع الول 1336 از برهه ای از این سفر گزارش می دهد.

کتاب شادکامان دره قره سو

750,000 تومان
معرفی کتاب شادکامان دره قره سو “شادکامان دره قره سو” از “علی محمد افغانی”، رمانی است جذاب و خیره کننده که در آن به وضعیت اجتماعی مردم ایران در دوران اول و دوم پهلوی پرداخته است. این رمان علاوه بر این که داستانی عاشقانه را پیش می برد، به وضعیت اجتماعی زنان و ساختارهای تعیین کننده ی جایگاه آنان در اجتماع نیز اشاره دارد. ”شادکامان دره قره سو”، داستان بهرام، پسر نوزده ساله ای است که در کنار پدر، به ساخت سدی بر رودخانه ی قره سو مشغول است. دستور ساخت این سد توسط بدیع الملک خان که بزرگ و خان روستاست به پدر بهرام، که مرد شریف و پرکاری است داده شده است. در رفت و آمد هایی که به خانه ی بدیع الملک خان صورت می گیرد، بهرام دلباخته ی دختر او، سروناز می شود. روزها از پی هم می گذرند و زیبایی صورت و سیرت سروناز، باعث می شود که عشق او بیشتر در دل بهرام ریشه بگیرد تا اینکه نهایتا کار سد تمام می شود و او با دلی سرشار از عشق سروناز، روستا را همراه پدر خود ترک می کند. ولی “علی محمد افغانی” خواب های دیگری برای داستان “شادکامان دره قره سو” در سر دارد. بدیع الملک خان، حق الزحمه ی پدر بهرام را پرداخت نمی کند و این مساله بهانه ای می شود که آن دو را بار دیگر برای وصول مطالبه به خانه ی خان می کشاند. کم کم عشق بهرام به قلب سروناز هم سرایت می کند و دختر تصمیم می گیرد که مخاطره ی این عشق سوزان را به جان بخرد. عشقی که در مسیر آن پستی و بلندی های زیادی نهفته است و هیچ کس نمی داند در انتهای قصه، چه سرنوشتی انتظارش را می کشد. . . .