شخصیت باستان … ژولیوس سزار

4,800 تومان

هر چه بیشتر درباره جوامع کهن و قهرمانانش بدانیم از دستاوردهایشان بیشتر شگفت‌زده می‌شویم . مردان و زنانی که تاریخ را ساخته‌اند و تغییر داده‌اند . یکی از این شخصیت‌های منحصر به فرد ، ژولیوس سزار است . او در سیزدهم ژوئیه یکصد سال قبل از میلاد مسیح به دنیا آمد . در آن هنگام روم بزرگ‌ترین و قوی‌ترین امپراتوری روی زمین بود . رومی‌ها تقریباً کنترل سرزمین‌های حاشیه دریای مدیترانه را در اختیار داشتند و ارتش روم ، هم قدرتمند بود و هم رعب‌انگیز . خانواده سزار مشهور و مورد احترام بیشتر رومیان بود .

چند تن از خویشاوندان ژولیوس سزار در حکومت به مقامات بالایی برگزیده شده بودند . مثلاً یکی از عموهایش – سکتوس ژولیوس سزار – کنسول بود . روم حکومتی جمهوری یا انتخابی داشت و کنسول‌ها مقام‌های اسمی منتخب بودند . رأی دهندگان سالانه دو کنسول انتخاب می‌کردند . این دو مقام عالیرتبه با توصیه و نظارت سنا دولت را اداره می‌کردند .کتاب « ژولیوس سزار » شرح زندگی و تاریخ فتوحات امپراتوری است که در ١٥ مارس ٤٤ قبل از میلاد به دست تعدادی از سناتورهای مخالف کشته شد و میراثی به جا گذاشت که قابل تغییر نبود .

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

شخصیت باستان … ژولیوس سزار

نویسنده
دان ناردو
مترجم
شهربانو صارمی
نوبت چاپ ٢
تعداد صفحات ١١٢
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر ١٣٩٢
سال چاپ اول ——
موضوع
——
نوع کاغذ ——
وزن ۱۸۶ گرم
شابک
9789643119027
توضیحات تکمیلی
وزن 0.186 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “شخصیت باستان … ژولیوس سزار”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

مطرود و دو داستان ديگر

160,000 تومان
بخشی از کتاب مطرود و دو داستان دیگر شهر را درست نمی‌شناختم، شهر محل تولدم و محل اولین گام‌هایم در این جهان، و بعد گام‌های دیگرم، آن‌چنان پُرشمار که گمان می‌کردم همهٔ ردپاهایم گم شده، اما اشتباه می‌کردم. چه کم بیرون می‌رفتم! گه‌گاه پشت پنجره می‌رفتم، پرده‌ها را کنار می‌زدم و بیرون را تماشا می‌کردم. اما بعد تندی برمی‌گشتم به کنج اتاق، به سوی تخت‌خواب. در این هوایی که محاطم کرده بود احساس ناخوشی می‌کردم، احساس گمگشتگی در برابر هرج‌ومرج چشم‌اندازهای بی‌شمار. اما همچنان می‌دانستم در این برهه چه‌طور عمل کنم، در مواقعی که کاملاً ضروری بود. اما اول چشم چرخاندم به سوی آسمان، همان جا که به ما مدد می‌رساند، که هیچ مسیری در آن نیست، که انسان در آن آزادانه پرسه می‌زند، همچون در برهوت، و هیچ‌چیز سد نگاهت نمی‌شود، هر جا که چشم بگردانی، مگر حدودوثغور خودِ نگاه. سرِ آخر ملال‌آور می‌شود. بچه که بودم گمان می‌کردم زندگی وسط دشت چه خوب است، و رفتم به خلنگ‌زار لونِبورک۱ با فکر دشت رفتم به خلنگ‌زار. خلنگ‌زارهای نزدیک‌تر دیگری هم بود، اما صدایی مدام به‌ام می‌گفت، خلنگ‌زار لونِبورک به کارت می‌آید. به‌حتم عامل ۲lüne در این ماجرا مؤثر بود. از قرار معلوم خلنگ‌زار لونِبورک به‌هیچ‌وجه رضایت‌بخش نبود، به‌هیچ‌وجه. ناامید به خانه آمدم، و درعین‌حال آسوده‌خاطر. بله، نمی‌دانم چرا، اما هیچ‌وقت ناامید نشده‌ام، اغلب در روزهای نخست ناامید می‌شدم، بدون آن‌که هم‌زمان، یا اندکی بعد، آسودگی خاطر انکارناپذیری احساس کنم.
سفارش:0
باقی مانده:2

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

کتاب زمین و انقلاب در ایران 1340 – 1360

200,000 تومان
معرفی کتاب زمین و انقلاب در ایران 1340 - 1360 اصلاحات ارضی ایران که توسط دولت شاه بین سالهای 1962 و 1971 انجام شد، یکی از بلندپروازانه ترین اقدامات در تاریخ مدرن خاورمیانه بود. با این حال، کمتر از موفقیت آماری آشکارش، دستاوردهای واقعی برنامه، از نظر منافع مثبت برای دهقانان، ناچیز بود. بعدها، نارضایتی گسترده هزاران روستای ایرانی منجر به سقوط شاه شد. تحلیل اریک هوگلند در اولین مطالعه ی عمده در مورد تأثیرات این برنامه ی کاملا تبلیغاتی نشان می دهد که انگیزه های اصلی در پس اصلاحات ارضی سیاسی بوده است. دولت مرکزی در تلاش برای جانشینی اقتدار تقریبا مطلق طبقه مالک بر روستاها، امیدوار بود که اختیارات خود را در سراسر روستاهای ایران گسترش دهد. در حالی که حکومت پهلوی به این هدف دست یافت، ناکامی آن در اجرای اصلاحات ساختاری موثر، یک مسئولیت بلندمدت بود. هوگلند که در سراسر دهه 1970 در روستاهای ایران تحقیقات میدانی انجام داد و شاهد وقوع انقلاب از یک روستای کوچک بود، شرح دقیقی از توسعه ی اصلاحات ارضی و تأثیرات آن بر گروه های اصلی درگیر ارائه می دهد: مالکان، دهقانان، مقامات محلی، بازرگانان، و دلالان. او نشان می دهد که چگونه ادامه ی فقر در روستاها باعث مهاجرت هزاران دهقان به شهرها شد و در نتیجه کمبود شدید کارگران کشاورزی و عرضه بیش از حد نیروی کار غیر ماهر شهری به وجود آمد. هنگامی که حکومت شاه در سال 1978 با مخالفان توده‌ای در شهرها مواجه شد، نه تنها جمعیت روستایی سرخورده از رژیم حمایت نکردند، بلکه هزاران روستایی در تظاهراتی شرکت کردند که فروپاشی سلطنت را تسریع کرد.

تاریخ زبان و فرهنگ عربی

96,000 تومان
تاریخ زبان و فرهنگ عربی نویسنده دکتر آذرتاش آذرنوش مترجم —————- ناشر انتشارات سمت تعداد صفحات 192 نوع جلد شومیز

راهنمای زبان‌های ایرانی(جلد دوم)

380,000 تومان
زبان‌های‌ ایرانی‌ نو در ایران‌ و افغانستان‌ متمرکزند. نمایندگانی‌ از این‌ زبان‌ها را در عرازز، سوریه‌ ترکیه‌، اتحاد شوروی‌ (قفقاز، آسیای‌ مرکزی‌، پامیر) ترکستان‌ چین‌، شبه‌ قاره‌ هند و در کرانه‌های‌ عرب‌نشین‌ خلیج‌فارس‌، هم‌ می‌توان‌ یافت‌. بدین‌ ترتیب‌ زبان‌های‌ ایرانی‌ نو، از نظر جغرافیایی‌ ناحیه‌ای‌ تقریباً به‌ همان‌ اندازه‌ گستره‌ زبان‌های‌ هندو آریایی‌ را دربر می‌گیرند، هر چند از نظر شمار گویش‌وران‌ مشابهتی‌ در میان‌ نیست‌ و زبان‌های‌ ایرانی‌ نو تقریباً ٥٥ میلیون‌ گویش‌ور دارند. به‌ لحاظ‌ تاریخی‌، ایرانی‌ نو، مانند هر اصطلاحی‌ که‌ برای‌ تعریف‌ یک‌ دوره‌ زبانی‌ به‌کار می‌رود، از منظر جامعه‌شناسی‌ زبان‌ با تأکید بر زبان‌ یا زبان‌های‌ غالب‌ تعیین‌ می‌شود. در مورد ایرانی‌ نو، فروپاشی‌ شاهنشاهی‌ ساسانی‌ در سده‌ هفتم‌ میلادی‌ و سده‌های‌ بعدی‌ اسلامی‌ شدن‌ نواحی‌ ایرانی‌ زبان‌، زمینه‌ پیدایی‌ فارسی‌ نو را به‌ عنوان‌ زبان‌ جدید غالب‌ از لحاظ‌ فرهنگی‌ از میان‌ مجموعه‌ پیچیده‌ای‌ از چند زبان‌ فراهم‌ آورد.جلد دوم‌ راهنمای‌ زبان‌های‌ ایرانی‌ از مجلدی‌ به‌ همین‌ نام‌ است‌ که‌ جلد اول‌ آن‌ به‌ بررسی‌ زبان‌های‌ ایرانی‌ باستان‌ و ایرانی‌ میانه‌ پرداخته‌ بود

کتاب نویسندگان پیشرو ایران

155,000 تومان
معرفی کتاب نویسندگان پیشرو ایران این کتاب به بررسی سرگذشت نثر معاصر (که آغاز آن را سال 1300 در نظر گرفته است)، دوره فترت از سال(1315-‌1300) که شامل مشخصات کلی دوران، تحقیقات ادبی و تاریخی، داستان نویسی، قضاوت یکی از معاصران این عصر یعنی «نیما یوشیج» پرداخته است و در پایان فصل نیز درباره مباحث یاد شده، نتیجه‌گیری خود را ارایه می‌دهد. وی در فصل سوم این کتاب به بررسی و نقش بازگشت محصلان ایرانی که عازم خارج از کشور شده‌اند، پرداخته و معتقد است که بازگشت این گروه از محصلان به کشور موجب ایجاد موج جدیدی در کشور به ویژه فرهنگ آن شده است. «سپانلو» در فصل چهارم کتاب به بررسی وضعیت موضوعات فرهنگ و شیوه نثری محققان از جمله «عبدالحسین زرین کوب»، «عیسی آرین‌پور»، «فریدون آدمیت»، «علی شریعتی» و… در فاصله سال‌های 1350 -‌1340 می‌پردازد و در طول بررسی‌ها خود، خصلت‌های اساسی این دوره را معرفی و بررسی می‌کند. در فصل پنجم به بررسی چند نمونه ادبی از هدایت تا امروز، بررسی آثار «صادق هدایت»، «بزرگ علوی»، «صادق چوبک»، «جلال آل‌احمد»، «ابراهیم گلستان»، «بهرام صادقی»، «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «نادر ابراهیمی»، «جمال میر صادقی»، «محمود دولت‌آبادی» و… می‌پردازد. در فصل ششم کتاب نیز به بررسی رمان نویسی می‌پردازد و در بخشی از این فصل خلاصه‌ای از 19 رمان فارسی از جمله «تهران مخوف»، «جنایات بشر»، «تفریحات شب»، «همسایه‌ها»، «شوهر آهو خانم» و… را ارایه می‌دهد. نویسنده در فصل هفتم کتاب نیز به بررسی نمایش نامه‌نویسی ،سابقه و فراز و نشیب آن می‌پردازد و در ادامه نیز به بررسی ویژگی نمایشنامه‌های افرادی چون:«علی نصیریان»، «بهمن فرسی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهرام بیضایی»، «اکبر رادی» و… می‌پردازد. فصل هشتم کتاب «نویسندگان پیشرو ایران» نیز به نقد ادبی اختصاص داده شده است. «سپانلو» در پیشگفتار نیز به بررسی نشر روزنامه‌ای، نثر فلسفی، نشر جامعه شناختی، نشر سیاسی و تاریخی پرداخته است. در بخش پایانی کتاب یعنی فهرست اعلام نیز نام برخی از افراد و کتاب هایی که در کتاب از آنها یاد شده است.