شخصیت رنسانس … الیزابت اول

5,500 تومان

« رنسانس » جنبشی فرهنگی بود که در اوایل قرن چهاردهم در ایتالیا شروع شد . واژه رنسانس از واژه‌ای لاتین به معنی « تولد دوباره » اقتباس شده است . طی این دوران ، توجه به هنر و ادبیات و علوم و اکتشافات جهانی و پیشرفت در آنها در اروپا دوباره جان گرفت . مردم با واکنش علیه فرهنگ کلیسایی قرون وسطا ، ارزش‌های تازه‌تری را در جهان انسانی یافتند . حدود قرن هفدهم که دوران رنسانس به پایان رسید ، تصور مردم از جهان کاملاً عوض شده بود . الیزابت اول در اوج دوره رنسانس در قرن شانزدهم ملکه انگلستان بود .

دوره سلطنت ٤٥ ساله او که اغلب « دوران طلایی » خوانده می‌شود ، دورانی همراه با دستاوردهای بزرگ و شکوهی خیره‌کننده بود . او در دوران سلطنتش نزاع‌های مذهبی را از میان برد و نیروی دریایی انگلستان را تقویت کرد تا ناوگان قدرتمند اسپانیا را شکست دهد . دربار او کانونی برای دانشمندان ، نویسندگان و موسیقیدانان بود . الیزابت اول تجسم دوره رنسانس بود و تحولی برگشت‌ناپذیر در انگلستان پدید آورد .

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

شخصیت رنسانس … الیزابت اول

نویسنده
مایراودرلی
مترجم
حسین بحری
نوبت چاپ ٢
تعداد صفحات ١١٢
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر ١٣٩٣
سال چاپ اول ——
موضوع
——
نوع کاغذ تحریر
وزن  500 گرم
شابک
9789643118709
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “شخصیت رنسانس … الیزابت اول”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

کتاب خاطرات بولیوی ارنستو چه گوارا

140,000 تومان
معرفی کتاب خاطرات بولیوی ارنستو چه گوارا چه، در دورۀ فعالیت چریکی اش عادت داشت روزنگارهایش را به دقت در یک دفتر یادداشت خصوصی ثبت کند، راهپیماییهای دراز، از روی زمینهای ناهموار و دشوار گذر، در وسط جنگلهای مرطوب، هر وقت نیروی رزمی، که همیشه زیر بار سنگین کوله پشتیها و مهمات سلاحهای خود خم شده بودند، یا وقتی اردو میزدند، چه را میدیدی که دفتر یادداشت کوچکی در می آورد و با دستخط نسبتا ناخوانای یک پزشک تندتند یادداشتهایش را به دقت مینوشت. در پی انقلاب کوبا، ارنستو چه گوارا به دنبال رویکرد عملگرایانه ی وقت، در سفری مخفیانه در سال 1966 به امید برانگیختن حس انقلابی در سرزمین های آمریکایی جنوبی به بولیوی عزیمت کرد.

نخستین کتاب بزرگ من جلد 8، افعال حرکتی، واژه های متضاد

30,000 تومان
کتاب نخستین کتاب بزرگ من(2)میوه ها و سبزیجات،کتابیست برای آشنایی با میوه ها و سبزی ها به همراه تصاویر و آموزش فارسی و معادل انگلیسی آنهاست.این کتاب توسط انتشارات قدیانی منتشر و به بازار عرضه شده است و...

کتاب جنبه های رمان

110,000 تومان
معرفی کتاب جنبه های رمان کتاب «جنبه های رمان» اثری نوشته ی «ادوارد مورگان فورستر» است که نخستین بار در سال 1927 به انتشار رسید. این کتاب مجموعه‌ای از سخنرانی‌های ای. ام. فورستر در کالج ترینیتی، کمبریج گردآوری شده و در آن رمان های انگلیسی زبان را مورد بحث قرار داده است. او با استفاده از نمونه هایی از متون کلاسیک، هفت جنبه جهانی رمان را برجسته می کند: داستان، شخصیت ها، طرح داستان، فانتزی، پیشگویی، الگو و ریتم. برخی از منتقدان با این واقعیت که فورستر، به عنوان یک رمان نویس مشهور، نظریه ای هنجاری در مورد چگونگی نثر نویسی تدوین کرده است، مخالفت کرده اند. دبلیو سامرست موام اظهار داشت که با خواندن کتاب، “یاد گرفتم که تنها راه نوشتن رمان مانند آقای ای ام فورستر است. ” ویرجینیا وولف نیز برخی از جنبه های کتاب را تحسین کرده است. ». «فورستر»، خالق آثار ماندگاری همچون «گذری به هند» و «اتاقی با یک منظره»، با استفاده از زبانی جذاب و همچنین به کارگیری بخش هایی از آثار کلاسیک شناخته شده، به هفت عنصری می پردازد که در خلق رمان ها حیاتی هستند. او نه تنها اصطلاحاتی همچون «کاراکتر ایستا» و «کاراکتر پویا» را تعریف می کند (و این که چرا هر دو گونه، در رمان ها ضروری هستند)، بلکه نمونه هایی از کاربرد این عناصر را در متون نوشته شده توسط بزرگانی همچون «چارلز دیکنز» و «جین آستین» در اختیار مخاطبین قرار می دهد. .

به دنبال خدایان مصر

120,000 تومان
سرزمین باستانی مصر خدایان زیادی داشته است و مردم شهرهای مختلف این سرزمین کهنسال خدایان شهر خود را می‌پرستیدند. «رع» سرآمد خدایان مصر بود و مردم سراسر مصر به او احترام فراوانی می‌گذاشتند. بنابه روایت اسطوره‌های مصری، انسان از اشک‌های «رع» آفریده شده است. کتاب «به دنبال خدایان مصر» یکی دیگر از کتاب‌های «مجموعه به دنبال…» است که سرزمین پررمز و راز مصر باستان را معرفی می‌کند. نقاشی‌ها، عکس‌ها و همچنین صفحات دانشنامه‌‌ای کتاب کمک می کنند تا مخاطبان هرچه بهتر با این تمدن سرزمین آشنا شوند که همچون افسانه‌ای در طول تاریخ پرفراز و نشیب این کشور نمایان است.

روانکاوی کلاسیک

150,000 تومان
این‌ کتاب‌ در جهت‌ اهداف‌ آموزشی‌ ـ بالینی‌ و ارائه‌ مثال‌های‌ عملی‌ از چگونگی‌ اجرای‌ فرایند روان‌ درمانی‌های‌ تحلیلی‌ به‌ شمار آورد. در این‌ کتاب‌، دکتر زیگموند فروید سرگذشت‌ سه‌ بیمار خود را ترسیم‌ و بررسی‌ کرده‌ است‌. یکی‌ از آن‌ها دکترشربر نام‌ دارد و دو بیمار دیگر را به‌ نام‌های‌ «موش‌مرد» و «گرگ‌مرد» می‌شناسند.