شخصیت رنسانس … میکل آنژ

32,000 تومان

ایتالیا در قرون پانزدهم و شانزدهم میلادی ، مجموعه‌ای از جمهوری‌های کوچک و دولتشهرها بود . جمهوری‌ها ، شهرهای مرکزی و حومه‌های اطرافشان را در اختیار داشتند . از جمله آنها فلورانس ، جنوا ، و ونیز بودند ؛ که هر کدام حکمرانان ، اشراف ، دهقانان ، بازرگانان ، کشیشان و کارمندان دولتی خودشان را داشتند . میکل آنژ در چنین شرایطی به دنیا آمد . او هنرمندی به تمام معنا متعلق به دوره رنسانس بود و مجسمه‌ها را چنان زیبا می‌تراشید که سنگ‌ها زنده به نظر می‌رسیدند .

میکل آنژ چندین عمارت و میدان عمومی هم در زادگاهش ایتالیا طراحی کرد و دیوارهایی ساخت ، اما با مجسمه سوگ مریم و مجسمه معروف داود ، که از سنگ مرمری عظیم ساخته شده‌اند ، به شهرت رسید . طرحی که یاد میکل آنژ را در ذهن مردم زنده نگه داشته است ، طرحی است که او کمتر از دیگر طرح‌هایش به آن علاقه داشت : نقاشی ساختمان نمازخانه سیستین . در سال ١٩٩٩ که پاپ ژان پل دوم این نمازخانه را بازگشایی می‌کرد ، گفت : « این آثار هنری همچنان سرشار از رمز و رازند به زبانی که هیچ‌گاه کهنه نخواهد شد . »

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

شخصیت رنسانس … میکل آنژ

نویسنده
باربارا ای.سامرویل
مترجم
شیوا مقانلو
نوبت چاپ ٤
تعداد صفحات ١١٢
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر ١٣٨٩
سال چاپ اول ——
موضوع
——
نوع کاغذ تحریر
وزن ١٧١ گرم
شابک
9789643118389
توضیحات تکمیلی
وزن 0.171 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “شخصیت رنسانس … میکل آنژ”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

جغرافیای تاریخی کشورهای اسلامی(جلد دوم)

175,000 تومان
جغرافیای تاریخی کشورهای اسلامی(جلد دوم ) نویسنده دکتر حسین قرچانلو مترجم —————- نوبت چاپ 4 تعداد صفحات 592 نوع جلد

فلسفه طنز (بررسی طنز از منظر دانش، هنر، و اخلاق)

140,000 تومان

معرفی کتاب فلسفه طنز

خنده چیست و شوخ‌طبعی چگونه در تاریخ تکامل انسان به این‌جا رسیده است؟ مهم‌ترین تئوری‌ها درباره‌ی خنده، طنز و شوخ‌طبعی کدام‌اند، چه می‌گویند و قوت و ضعف هرکدام در کجاست؟ رابطهٔ طنز با اخلاق چگونه است و جنبه‌های مثبت و منفی در زمینه‌ی اخلاق کدام‌اند؟ آیا می‌توان طنز را یک تجربه‌ی زیبایی‌شناختی در نظر گرفت؟ علوم تجربی درباره‌ی خنده و شوخ‌طبعی چه می‌گویند؟ جان موریل در این کتاب می‌کوشد با زبانی نسبتاً ساده به چنین پرسش‌های مهمی درباره‌ی خنده و انواع شوخ‌طبعی پاسخ دهد. او که استاد فلسفه‌ی دین در کالج ویلیام اند مری در ویرجینیای آمریکاست، سال‌هاست که در مقام یکی از برجسته‌ترین پژوهشگران و نظریه‌پردازان حوزه‌ی طنز شناخته می‌شود.

جزیره درختان گمشده

179,000 تومان

معرفی کتاب جزیره درختان گمشده

یک درخت انجیر شاهد ملاقات‌های عاشقانه‌ی دو نوجوان است، پسری مسیحی و دختری مسلمان که مخفیانه اوقاتی را با هم سپری می‌کنند. اما جنگ آغاز می‌شود و همه‌چیز دگرگون می‌شود. الیف شافاک در کتاب جزیره درختان گمشده از تعلق، هویت و عشق سخن می‌گوید.

درباره‌ی کتاب جزیره درختان گمشده:

قبرسِ پسااستعمار است و دو نوجوان که دل به‌هم سپرده‌اند. کتاب جزیره‌ی درختان گمشده (The Island of Missing Trees) درباره‌ی پسری یونانی و مسیحی و دختری تُرک و مسلمان است که در حضور یک درخت انجیر همدیگر را مخفیانه ملاقات می‌کنند، اما جنگ درمی‌گیرد و آن‌ها مجبور به پرداخت بهای احساسی سنگینی می‌شوند؛ تا سال‌ها بعد، تنها چیزی که از عشق آن‌ها باقی می‌ماند همان تک‌درخت است. الیف شافاک (Elif Shafak) در این کتاب، به‌طرزی هنرمندانه، زیبایی و خشونت را در کنار هم قرار می‌دهد. رمان جزیره‌ی درختان گمشده در زمان و مکان به جلو و عقب می‌رود و به سه روایت تقسیم می‌شود. بخشی از روایت را همان درخت انجیر برایمان تعریف می‌کند، درختی که تمام این سال‌ها شاهد بی‌طرف وقایع بوده است، قسمتی از داستان هم در اواخر دهه‌ی 2010 در لندن می‌گذرد که از زبان راوی دانای کل نقل می‌شود. راوی سوم شخص دیگری نیز اتفاقات سال 1974 قبرس را روایت می‌کند. جزیره‌ی درختان گمشده، که بسیاری آن را بهترین اثر شافاک می‌دانند، داستانی جادویی و جذاب درباره‌ی عشق، تاریخ و طبیعت است و پرسش‌های مهمی را در مورد از دست دادن خانه و کنار آمدن با شرایط و رازها مطرح می‌کند. «مهاجران با گذشته‌شان چه می‌کنند و فرزندانشان چگونه تحت تأثیر درد آن‌ها قرار می‌گیرند؟» این پرسشی است که در خلال این رمان بارها ما را به فکر فرو می‌برد.

افتخارات کتاب جزیره درختان گمشده:

- کتاب منتخب باشگاه کتابخوانی ریز - از کتاب‌های منتخب در حوزه‌ی داستان و ادبیات به انتخاب آمازون - از کتاب‌های منتخب برای جایزه‌ی کوستا نول سال 2021

چگونه از دست آدم‌های عوضی خلاص شویم؟

28,000 تومان
حتماً در طول زندگی با آدم‌هایی برخورد داشته‌اید که به شما احساس بدی داده‌اند؛ باعث شده‌اند که احساس حقارت یا بی‌ارزشی کنید و انرژی‌تان را برای انجام دادن کارهای‌تان کم کرده یا به‌کلی دلسردتان کرده‌اند. اگر بدشانس باشید هر روز در محیط کار یا دانشگاه یا خانواده با آدم‌هایی از این دست سروکار دارید. این جور آدم‌ها به محیط کار یا درس یا محیط‌های دوستانه محدود نیستند. حتی در مکان‌های عمومی، مترو، اتوبوس، هواپیما یا حتی پیاده‌رو هم ممکن است با این آدم‌ها روبه‌رو شوید. گاهی فقط برخورد یکباره است و دیگر هیچ‌وقت آن آدم را نمی‌بینید و گاهی کسی است که هر روز با او در محیط کار، درس و ... سروکار دارید؛ و حتی گاهی عضوی از خانواده‌تان است. راه‌حلِ‌ مقابله با این آدم‌ها یکی نیست. رابرت ساتن، استاد روان‌شناسی دانشگاه استنفورد، در کتابِ چگونه از دست آدم‌های عوضی خلاص شویم؟ انواع مشکلاتی را که آدم‌های عوضی برایمان به وجود می‌آورند از هم جدا می‌کند، مثال‌های واقعی زیادی می‌زند و راه‌های مختلفِ خلاصی از دست این آدم‌ها را پیشنهاد می‌کند؛ از مواجه نشدن با آن‌ها گرفته تا مقابله به مثل با آن‌ها. به نظر او، هر کسی در مورد مشکلِ خاصی که دارد باید دو یا چند راه‌حل مختلف را با هم ترکیب کند و به راه‌حل مخصوصِ آن مورد برسد. هدف این راه‌حل‌ها این است که اجازه ندهید آدم‌های عوضی به شما احساس بدی دهند، روزتان را خراب کنند، در مسیر موفقیت شغلی و تحصیلی شما مانع‌تراشی کنند و به شما حس بی‌ارزشی دهند.  

کمدی با كشوهای رنگی

70,000 تومان
دیکتاتوری فرانکو در اسپانیا و جدال جمهوری‌خواهانِ متحد در جناح چپ با این دیکتاتوری زمینه‌ساز این مهاجرت اجباری می‌شود. کمدی با کشوهای رنگی در واقع داستان زنان قدرتمندی است که در این شرایط بغرنج سیاسی اجتماعی و در پی این مهاجرت ناخواسته تلاش می‌کنند با سرنوشتشان روبه‌رو شوند، آن‌ها می‌آموزند که چگونه در فرانسه بدون خانواده‌هایشان زندگی جدیدی برای خود بسازند و همچون زنان فرانسه در جامعۀ آنجا نقش‌آفرینی کنند.