شریفجان شریفجان

35,000 تومان

داستان حاضر اثر ‘تقی مدرسی ‘با توصیفی از منطقه ‘شریفجان ‘آغاز می شود; منطقه ای که در کنار کویر واقع شده و راه آهن سراسری از دو فرسخی آن می گذرد. فضای داستان مربوط به وقایع بعد از مشروطه است.

در این داستان خانواده اصلانی با وجود حرمت و قدمت آبا و اجدادی در حال ورشکستگی است’. فرهاد ‘فرزند میرزا اصلان خان, شخصیت اصلی داستان است که وقایع زندگی او با توصیفی از فضای رمان درهم می آمیزد.

.

.

.

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

شریفجان شریفجان

نویسنده
تقی مدرسی
مترجم
———
نوبت چاپ 6
تعداد صفحات 138
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال انتشار 1402
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات ایران
نوع کاغذ ———
وزن 270 گرم
شابک
9789643510459

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.270 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “شریفجان شریفجان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

کتاب مجموعه اشعار سید علی صالحی دفتر سوم

390,000 تومان
معرفی کتاب مجموعه اشعار سید علی صالحی دفتر سوم نامه برای باران هرچه زندگی ست از شما ممنون ام. از شما… برای این همه رویا و رضایت. برای اینهمه دوستی، دعوت، علاقه، آرامش. و آن خلوت خوب که من با واژه های بخشنده شما به شعر می رسم. من شاعر شما بوده ام، و شاعر شما می مانم… تا باران هرچه زندگی ست. از شما ممنون ام، از شما مردم، مخاطبین شعر من که آرام و روشن سخن می گویید، و من که از پی پندار شما و مثل شما آرام و روشن می نویسم. می نویسم: هرچه دارم از شما داشته، از شما دارم. من شاعر شما بوده ام، و شاعر شما می مانم… تا باران هرچه زندگی ست. من از شما ممنون ام، و همینجا می مانم، نزدیک نزدیک شما، پایین همین پنجره. من دارم فکر می کنم دست به کدام کار، پای به کدام راه، و دل به کدام دریا بزنم که برایتان دعا و دعوت بیاورم، شعر و شفا بیاورم. آهسته با خودم می گویم: دوستتان دارم. و دوست تان می دارم. بعد… صدایی آشنا آوازم می دهد: آن عبارت از آسمانْ آمده… همین است، همین تکلم نجات است. آن را با مردم خود در میان بگذار. بگو دوستشان می داری، وگرنه هرگز شاعر نمی شوی! اعتراف به عشق… رازی دارد که تنها شعر، شعر، شعر پاسخگوی سخاوت آن است. و من همواره شاعر شما بوده ام، و من همیشه شاعر شما می مانم… تا باران هرچه زندگی، زندگی، زندگیست.

ایل بختیاری در دوره قاجار

470,000 تومان
ايل بختياري در دوره‌ي قاجار متني است مستند درباره‌ي مقطعي خطير از تاريخ اين مردمان در قرن سيزدهم هجري. در بحبوحه‌ي انقلاب مشروطه در ايران، امپراتوري بريتانيا براي پيشبرد منافع اقتصادي خود در مناطق کوهستاني بين ايران و عراق، که پيشتر دسترس‌ناپذير بود، رسوخ کرد و به اقداماتي چون احداث راه در دل کوه‌ها، گردآوري اطلاعات جغرافيايي و قوم‌شناختي و اکتشاف نفت دست زد. اين طرح‌ها سبب شد ايلات کوچ‌رو و خودمختار در حاشيه‌ي قلمرو قاجار در پهنه‌اي گسترده‌تر به هم بپيوندند و با اقتصاد جهاني نيز ارتباط بيابند؛ در نتيجه‌ي اين تغييرات فاصله‌ي ميان حکومت و ايلات هم کاهش يافت. البته اين مردمان در برابر اين دگرگوني‌هاي زيست‌محيطي و اجتماعي منفعل نماندند؛ گاه در برابر طرح‌هاي بريتانيا مقاومت مي‌کردند و گاه خود را با آنها سازگار مي‌کردند. جنگ ميان طوايف هم البته گه‌گاه رخ مي‌داد. آرش خازني، برخلاف پژوهش‌هاي معمول که کانون توجه در آنها طبقات اجتماعي شهري و مرکز سياسي است، با بهره گرفتن وافر از تواريخ و وقايع‌نامه‌هاي فارسي، تواريخ ايلاتي و منابع آرشيوي در لندن و تهران و اصفهان، از چادر ايل‌نشينان به اين وقايع نگريسته است و آن را در مرکز داستاني درباره‌ي سلسله‌ي قاجار قرار داده و به اين ترتيب توانسته است خلئي را در تاريخ اجتماعي و فرهنگي ايران پر کند. پژوهش او نوري تازه بر روابط مرکزـ‌ پيرامون در دوره‌ي قاجار و نقش ايل بختياري در انقلاب مشروطه مي‌افکند

انسان موجودی یکروزه

210,000 تومان
«اروین یالوم» برای اکثر کسانی که در حوزه بهداشتِ روان فعالیت دارند، نامی آشناست. او از دهه ۶۰ میلادی به کار روان‌درمانی مشغول بوده است. یالوم که پدر روان‌درمانی «هستی گرا» است به کار نویسندگی هم می‌پردازد. در کتاب حاضر او دو چالش اصلی هستی را از نگاه مراجعانش و تا حدی خودش توضیح می‌دهد: دست و پنجه نرم کردن با چگونه پر معنا زیستن و چگونه با انتهای اجتناب ناپذیر هستی کنار آمدن. تمرکز این کتاب نیز بر روایات یالوم از مراجعانش است که به شکل رمانی هستی‌گرایانه نگاشته شده است. زبانی طنز آلود دارد و بی‌تکلف و اغلب تکان‌دهنده و به طور صادقانه از سختی‌ها و مبارزه انسان‌ها برای بودن حکایت می‌کند. در عین حال یالوم از میوه‌های زندگی مانند عشق، دوستی و خانواده به منزله‌ی وسایل و شیوه‌های اصلی تحمل زندگی نام می‌برد. کتاب انسان موجودی یکروزه شامل ‌ده داستان کوتاه از تجربه‌های این روانکاو و روانپزشک اگزیستانسیالیست است که به زبانی شیوا، این مجموعه را به منبعی معتبر برای درمانگرانِ در حال تعلیم و رمانی گیرا و آموزنده برای عموم تبدیل می‌کند. یکی از ویژگی‌های مهم نوشته‌های «اروین یالوم» تأکید او بر ارتباط و اهمیت آن در درمان است. او معتقد است که اصلاح تعاملات انسانی و «ارتباط» با دیگری کلید درمان اختلالات خلقی و روانی است. یالوم در این کتاب، مانند سایر آثارش، سعی کرده است تا با برقراری رابطه‌ای چارچوب‌دار و مرزبندی شده و در عین حال صمیمی و گرم تأثیر تعاملات انسانی را به خواننده نشان دهد.

کتاب افسانه های آذربایجان

195,000 تومان
معرفی کتاب افسانه های آذربایجان افسانه قسمت مهمی از فولکلور را تشکیل می دهد. در افسانه ها علاوه بر چیزهای دیگر که عمومآ از فولکلور عاید جامعه شناسان و غیره می شود می توان بهترین و اصیل ترین زبان نثر را پیدا نمود. به علاوه افسانه ها سرشار از ترکیبات و تعبیرهای لطیف زبان ها هستند. مثلا در داستان های کوراوغلو می توان بهترین نمونه نثر زبان ترکی را سراغ گرفت. نگفته پیداست که افسانه های هر ملت و کشوری دارای ویژگی هایی است که آن ها را از افسانه های ملل دیگر متمایز می کند. در شرایط اقلیمی مختلف و از میان حوادث و شرایط تاریخی گوناگون افسانه هایی با خصوصیات متنوع و مختلف زاده می شود. مثلا آن چه در نظر اول در فولکلور سیاه پوستان دیده می شود رنج و حسرت و اندوهی است که طی هزاران سال بردگی و استثمار بر آن ها سنگینی کرده، لاجرم بازتاب آن در فولکلورشان آشکار است. اصولا فولکلور نشان دهنده و منعکس کننده احوال و افکار و آرزوهای طبقات محروم و پایین اجتماع است و گاهی که از بالاترها و اشراف صحبت می شود هنگامی است که طبقات محروم به ناچار ضمن امرار معاش و تحصیل روزی با آن ها برخورد می کنند. چون روی سخن در این مقاله با افسانه های آذربایجان است همین قدر مقدمه چینی هم کفایت می کند در دو سه جای دیگر هم گفته شده که می توان داستان های فولکلور آذربایجان را سه دسته کرد : داستان های حماسی مخلوط با عشق های پهلوانی و دلاوری ها و مبارزه با پادشاهان و خوانین و فئودال ها. از این دست داستان ها می توان داستان های بسیار شورانگیز کوراوغلو را نام برد که هفده داستان است؛ بعد هم داستان های کتاب دده قورقود. افسانه های صرفآ عاشقانه. از این نوع می توان از داستان های بسیار مشهور «عاشق غریب»، «طاهر میرزا»، «اصلی و کرم»، و غیره و غیره نام برد. افسانه هایی که برای بچه ها و نوه ها و نتیجه ها در شب های دراز زمستان پای کرسی برای سرگرمی و فرو رفتن به خواب شیرین و شکر گفته می شود. هر کس دست کم نام پنجاه داستان از این دست را می داند. در این جا فقط می پردازیم به خصوصیات افسانه های دسته سوم.

تفکرات فلسفی در باب موسیقی: سده‌های میانه‌ی اسلامی

230,000 تومان
تفکرات فلسفی در باب موسیقی: سده‌های میانه‌ی اسلامی نویسنده فضل الشهادی مترجم سهند سلطاندوست نوبت چاپ 1 تعداد صفحات 186

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت