شعر زمان ما بیژن الهی

285,000 تومان

مروری بر زندگی و آثار «بیژن الهی»

بیژن الهی در 16 تیرماه ۱۳۲۴ در چهار راه حسن‌اباد تهران به دنیا آمد. وی تنها فرزند خانواده‌ای متمکن و متمول بود، که از پدر و مادری با دو ریشۀ زبانی متفاوت _ یعنی پدری شیرازی و مادری تبریزی _ در تهران زاده شد.

دورۀ اول متوسطه را در دبیرستان البرز گذرانید. بعد از نقل‌مکان از خیابان استخر به منزل دیگری در خیابان شیرکوه زعفرانیه، به دبیرستان شاپور در محلۀ تجریش رفت و در آنجا در رشتۀ ریاضی تحصیل کرد.

در سال‌های نوجوانی، ذوقی در نقاشی نشان داد و با شرکت در انجمن‌های هنری، نقاشی را پی گرفت. او در نوجوانی در کلاس‌های نقاشی جواد حمیدی شرکت کرد.

(1) به گفتۀ کیارس در کتاب شاعران نقاش: «بیژن الهی ۱۴ ساله بود که صحنۀ گل‌گرفتن و پاره‌کردن بوم نقاشانی را که به مدرنیست و کوبیست خطاب می‌شدند در خیابان لاله‌زار، نمایشگاه باشگاه مهرگان دید. او نیز چون دیگر نوجوانان این دورۀ تهران از پی خسته‌شدن از واقعیات خشن زمانه نسبت به واقعیت و واقعیت هرز زمانۀ خود بدبین و سپس برای گریز از این (ارض موات)، گرایش به مسائل واقعی‌تر از رئالیسم پیدا کرد.

دوری این نسل و واکنش به واقعیت هرز، زمینه را برای دریافت دنیای تازه‌یافتۀ نقاشان غرب (کوبیسم و انشعابات جدید هنری از گذشتۀ تاریخی) ضروری می‌کرد. الهی که در این زمان بچۀ خوش‌پوش مدرسه‌ی البرز بود، از پی علاقه به نقاشان مدرن و با توجه به اینکه از کودکی در خانۀ پدری به سفارش و حمایت مادر (که علاقه به نقاشی داشت) تاش‌هایی می‌زد و رنگی می‌کرد.

از پی رفت‌وآمدها و سرکشیدن‌های وقت و بی‌وقت به انجمن‌های هنری و بیشتر از همه از پی شوق به زندگی نقاشانه، در سال ششم مدرسۀ البرز به علت مقابله با ذهنیت خانواده، دست به اعتصاب زد و در امتحان نهایی برگۀ سفید تحویل داد. این اعتصاب تأثیر عجیبی بر خانواده و زندگی آتی او گذاشت.

»
ورود او به عرصۀ هنر به جدال با خانواده‌اش انجامید، چرا که مادرش با وجودی که دستی در نقاشی داشت برای تنها فرزندش آیندۀ دیگری می‌خواست. در سال ۱۳۴۲ ترک تحصیل کرد.

به سفارش استادش، جواد حمیدی، تعدادی از آثارش را برای چهارمین بی‌ینال فرستاد،(2) اما به صلاح‌دید خانواده، از ادامۀ فعالیت در این عرصه بازماند. نقاشی را رها کرد و راه دیگری در پیش گرفت.

نگاه نوگرا و ذهن خلاقش را این‌بار به ساحت قلم رسانید و فعالیت‌های ادبی‌اش را پی گرفت. از کافه‌نشینی‌ها گرفته تا نشست‌های دوستانه؛ در کنار دیگر هم‌نسلانش که بلند پرواز و آرمان‌خواه بودند؛ نیما می‌خواندند و به جنبش‌های فکری/‌ادبی دنیا چشم داشتند و با وجود تمام سختی‌ها و عدم پذیرش جامعۀ ادبی، می‌خواستند به دستاوردی نو برای ادبیات فارسی برسند.

(تا حدی هم موفق شدند)

نویسندۀ کتاب «شاعران نقاش» اشاره می‌کند که: از او اثری دیگر به جز چاپخش‌شده‌ها، در کتابچۀ بی‌ینال چهارم دیده نشد، اما دید نقاشانۀ او منجر شد به ایجاد فضای جدیدی در شعر که به سرعت در جوانان (موج نو) تأثیر گذاشت. در واقع شعرهای او فضای مجرد و استریلیزۀ معمول را برهم زد تا با فهم زیبایی‌شناسی جدید شعر او، یک دهه بعد جریان سبک‌شناختی شعر (موج نو) و (شعر دیگر) برای انتخاب نمونۀ موفق این ژانر به او استناد کند.

برای نخستین‌بار در جریان جدیدی که در ابتدای دهۀ ۴۰ در میان جوانان شاعر منسوب به (موج نویی‌ها) به وجود آمد، نوعی شعر توسط الهی سروده شد، پر از فیگورها و کاراکترهایی تازه و بدیع که گویی نقاشی می‌شدند، بی‌انکه تصویر از لایه‌های عمقی زبان به درآید.

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

شعر زمان ما بیژن الهی

نویسنده
سردار شمس آوری
مترجم
———
نوبت چاپ 1
تعداد صفحات 280
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال انتشار 1403
سال چاپ اول ——
موضوع
شعر ایرانی
نوع کاغذ ———
وزن 261 گرم
شابک
9786222673918

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.261 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “شعر زمان ما بیژن الهی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

ماجراهای جدید فرانتس

32,000 تومان
همانطور که در مجموعه قبلی کتاب‌های فرانتس خواندید ، فرانتس کلاس دوم دبستان است اما قد او نسبت به سنش خیلی کوتاه است . او برای این موضوع خیلی حرص می‌خورد و عصبانی است تا حدی که حاضر است جانش را بدهد تا نیم وجب قدش بلندتر شود . موهایش فرفری و طلایی است ، چشم‌هایش آبی ، دماغش کوچک و سر بالا و لب‌هایش قرمز و کوچولو ، عین گیلاس . اینها را نوشتیم برای بچه‌هایی که تا حالا چیزی راجع به فرانتس نخوانده‌اند . می‌شود گفت فرانتس کلاً از پدر و مادرش راضی است . اما سر موضوع تلویزیون از دست هر دوی آنها حرص می‌خورد . چون پدر و مادر فرانتس با تلویزیون میانه چندان خوبی ندارند و از خدمات آنتن مرکزی استفاده نمی‌کنند . فرانتس فقط ٣ تا کانال را می‌تواند بگیرد . برای همین خیلی وقت‌ها پیشِ مامانش شکایت می‌کند که تلویزیون تمام بچه‌ها به آنتن مرکزی وصل است اما من بدبخت حتی یک فیلم درست و حسابی نمی‌توانم ببینم . این کتاب مجموعه‌ای از ٣ بخش است : ١- فرانتس و فیلم‌های تلویزیونی ٢- ماجراهای فرانتس و نی‌نی کوچولو ٣- دردسرهای فرانتس با دوستانش .

کتاب از انجمن حجتیه تا سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی

69,000 تومان
معرفی کتاب از انجمن حجتیه تا سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی کتاب از انجمن حجتیه تا سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی حاصل چهار جلسه و بیش از هشت ساعت گفتگوست که در تابستان 1384 انجام شده است. آن زمان دکتر هاشم آقاجری عضو گروه تاریخ دانشگاه تربیت مدرس تهران بود و جلسات گفتگو در دفتر وی، عمدتا بعدازظهرها و با چاشنی سیگار و چای برگزار می شد. این گفتگو دوره ی خاصی از زندگی دکتر سید هاشم آقاجری را دربر می گیرد و...

کتاب از سکوی سرخ

135,000 تومان
معرفی کتاب از سکوی سرخ از سکوی سرخ اثری است پیرامون مسائل شعر که به روشنی و هیچ ابهامی نوع نگاه رویایی را به مسائل تئوریک شعر و شاعران هم دوره اش باز می تابد و چاپ نخست آن گو اینکه هم زمان بود با سال های انقلاب و دگرگونی های ژرف در نظام سیاسی و اجتماعی ایران؛ ولی در میان اهل شعر جایگاه ویژه اش را یافت و آرا و ایده های آمده در آن رد و تأثیر خود را بر شعر معاصر ایران نهاد. شاعری که گفته هایش در این کتاب آمده، مثل هر هنرمندی ویژگی های خاص خودش را در نظر و عقیده دارد و شعر و مسائل اطراف شعر. همان طور که خودش می گوید: هرکس به سمت خودش راهی دارد و کشف آن راه جز با جنونش میسر نمی شود. این نوع تازه ای از جنون است که تعریف دایرة المعارفی نمی پذیرد و ندارد. .

یک روز مانده به عید پاک

96,000 تومان
کتاب یک روز مانده به عید پاک نوشته زویا پیرزاد توسط انتشارات مرکز با موضوع رمان، ادبیات داستانی، داستان کوتاه ایرانی به چاپ رسیده است. یک روز مانده به عید پاک سه گانه ای است از سه مرحله ی کودکی، میانسالی و کهولت مردی ارمنی. این کتاب طبق قرارداد کپی رایت میان زویا پیرزاد و نشرمرکز با ناشران خارجی به زبان های انگلیسی، فرانسوی، گرجی، و ارمنی ترجمه و در انگلستان، گرجستان و ارمنستان منتشر شده است. مباحث کتاب یک روز مانده به عید پاک هسته های آلبالو گوش ماهی ها بنفشه های سفید

مردی به نام اوه

349,000 تومان
مردی به نام اوه، اولین رمان فردریک بکمن (نویسندۀ سوئدی)، شاهکاری است که طیف وسیعی از خوانندگان را در سراسر دنیا غافلگیر کرده و لذت مطالعۀ رمانی درجه یک و دوست‌داشتنی را برایشان به ارمغان آورده است. این کتاب تاکنون به بیش از سی زبان زندۀ دنیا ترجمه شده و میلیون‌ها نسخه از آن به فروش رسیده است. محبوبیت مردی به نام اُوه چنان است که مجلۀ آلمانی اشپیگل دربارۀ آن نوشته است: «کسی که از این رمان خوشش نیاید بهتر است هیچ کتابی نخواند!» بکمن در این رمان تراژیک-کمیک احساس‌هایی مثل عشق و نفرت را به‌زیبایی به تصویر می‌کشد و انسان و جامعۀ مدرن را در لفاف طنزی شیرین و جذاب نقد می‌کند. نشر نون اولین ناشر ایرانی است که مجموعۀ کامل آثار بکمن را به مخاطبان فارسی‌زبان ارائه کرده است.

من و تو

12,500 تومان

در بخشی از کتاب من و تو می‌خوانیم

با بازوهایی حلقه‌زده دور چوب‌اسکی‌ها ساک کفش‌ها در دست و کوله‌پشتی به دوش، مادر را دیدم که دور می‌زد. با او خداحافظی و صبر کردم تا بی‌ام‌و روی پُل ناپدید شود. مستقیم به سمت خیابان ماتزینی رفتم. ساختمان رای را رد کردم. در پنجاه‌قدمی خیابان لانا سرعتم را کم کردم. قلبم به‌شدت می‌زد. دهانم تلخ بود؛ انگار یک رشته مس لیس زده باشم. آن‌همه بار جلوِ حرکتم را می‌گرفت و درون کاپشنم مثل سونا شده بود. وقتی به تقاطع رسیدم، سرم را به گوشه‌ی دیگر چرخاندم. آن انتها، رو‌به‌روی کلیسایی مدرن، یک مرسدس شاسی‌بلند بود. السیا رونکانتو، مادرش، سومرو و اسکار توماسی را دیدم که داشتند چمدان‌ها را در صندوق‌عقب جا می‌دادند. یک ولوو با یک جفت چوب‌اسکی روی سقفش کنار شاسی‌بلند ایستاد و ربکاردو دوبوسز از آن خارج شد و از کنار بقیه گذشت. کمی بعد پدر دوبوسز هم خارج شد. خودم را عقب کشیدم، رو‌به‌روی دیوار. به چوب‌اسکی‌ها تکیه دادم و کاپشنم را باز کردم. مادر السیا و پدر دوبوسز داشتند چوب‌اسکی‌ها را روی سقف مرسدس محکم می‌کردند. السیا و اسکار توماسی با موبایل حرف می‌زدند. سومرو می‌پرید و ادای مشت زدن به دوبوسز را درمی‌آورد. مدتی طول کشید تا آماده شوند. مادر السیا از دست بچه‌هایی که کمک نمی‌کردند، عصبانی بود. سومرو روی سقف ماشین پرید تا چوب‌اسکی‌ها را بررسی کند و سرانجام راه افتادند. در طول مسیر در تراموا با آن چوب‌ها و کفش‌های اسکی، فشرده میان کارمندان کت‌و‌شلواری، ‌مادران و بچه‌هایی که به مدرسه می‌رفتند، احساس حماقت می‌کردم. می‌شد چشم‌هایم را ببندم و خیال کنم در تله‌کابینم. بین السیا، اسکار توماسی، دوبوسز و سومری. می‌توانستم بوی کره‌ی کاکائو را از میان کرم‌های برنز‌کننده بشنوم. می‌خندیدیم و با هُل دادنِ همدیگر از کابین بیرون می‌آمدیم.