شفا در میان ما نفس می‌کشد

1,700 تومان

کتاب روایتی ساده و صریح از آدم‌ها‌یی است که جبر زندگی آنها را به وضعیتی استثنایی کشانده است . وضعیتی که در آن « تنهایی » مثل یک موجود دوست‌داشتنی در لحظه‌ لحظه زندگی‌شان حضور دارد . این تنهایی گاهی معشوقی است دلفریب و گاه خاطره‌ای است دور و محو از روزگار سپری‌شده . زنان تنهایی این داستانها در جستجوی روح گمشده زندگی‌شان به همه چیز چنگ می‌اندازند ؛ حتی به روزهای هفته ‌؛ « صبح ریخت توی اتاق و غبار آن نشست روی تخت‌خواب رضا که روی آن شنبه ، یکشنبه ، دوشنبه و همه روزهای هفته مثل آدمی بیکار دراز کشیده بود . »

آدم‌های این کتاب برای دمی نفس کشیدن و رها شدن از روزمرگی ، پناهگاهی بهتر از پشت‌بام آپارتمان‌های مسکونی‌شان پیدا نمی‌کنند . به آنجا می‌روند که شاید ستاره‌ای را در دوردست آسمان تیره شهر رصد کنند . « شفا در میان ما نفس می‌کشد » مجموعه‌ای از داستانهای مینی‌مالیستی است که زندگی معاصر انسانها را نشانه رفته است .

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

شفا در میان ما نفس می‌کشد

نویسنده
کیارنگ علایی
مترجم
——-
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ٨٠
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٨٨
سال چاپ اول ——
موضوع رمان‌های فارسی
نوع کاغذ ——
وزن 110 گرم
شابک
9786009065257
توضیحات تکمیلی
وزن 0.11 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “شفا در میان ما نفس می‌کشد”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

انگار کمی مرده بودم

5,500 تومان
داستان درباره مردی است که بر اثر تصادف اتومبیل به کمای موقت فرو می‌رود و در حالت نیمه بیهوشی، متوجه حرف‌های همسرش – گلرخ – می‌شود و در می‌یابد که گلرخ قبل از ازدواج با او نامزد داشته است. این مرد که بسیار به همسرش علاقه‌مند بوده و او را براساس باورهای خودش دوست داشته ناگهان به هم می‌ریزد و احساس می‌کند بار زندگی و خاطرات گذشته هیچگاه او را رها نمی‌کند. به همین خاطر به کندوکاو در زندگی گذشته‌اش می‌پردازد. او فرزند پدری سختگیر و زیاده خواه بوده که به دلیل ضعیف‌الجثه بودن و معایب کودکی‌اش همیشه مورد تحقیر پدر قرار می‌گرفته و اکنون حس شرم و نفرت تنها حس باقی مانده در اعماق وجودش دوباره جان می‌گیرد. درگیری ذهنی او برای رهایی از خاطرات تلخ کودکی و نیز راز پنهان همسرش باعث سردرگمی هر چه بیشترش می‌شود. بنابراین به سراغ نامزد سابق همسرش می‌رود و از دور او را زیر نظر می‌گیرد اما او را مردی بسیار معمولی می‌یابد که هیچ ویژگی برای این‌که بتوان از او متنفر بود یا باعث آزارش شد ندارد. با بهره‌گیری از یک روانشناس و پاکسازی قدم به قدم ذهنش به این باور می‌رسد که به هر حال باید از جایی شروع کند و با خاطرات ناراحت‌کننده گذشته‌اش با واقع‌بینی کنار بیاید. ولی... مهین‌دخت حسنی زاده پیش‌ازاین کتاب‌های «زمانه بی‌مجنون»، «دویدن میان زندگان»و «از جنس بلور» را نوشته است.

رامسس‌ ـ 1پسرنور

400,000 تومان
نام رامسس تجسم شکوه و قدرت تمدن فراعنه است. او که پسر نور، فرزند آفتاب بود، بیش از شصت سال سلطنت کرد و مصر را به درجه‌ای از عظمت رساند که در تاریخش بی‌سابقه بود. رامسس، قهرمان یک رمان نیست، قهرمان چند رمان است، قهرمان حماسه‌ای واقعی است. این حماسه از آشنایی او با رموز کشورداری تحت هدایت پدرش، ستی، که به قدر خود او در تاریخ اهمیت دارد، آغاز می‌شود و تا مرگ رامسس ادامه می‌یابد. طی این مدت آزمون‌های فراوانی را از سر می‌گذراند. به همین دلیل است که این سلسله رمان‌های دنباله‌دار که از پنج جلد تشکیل شده‌ است، به او اختصاص یافته تا بتواند ابعاد خارق‌العاده سرنوشتی را ترسیم کند که قهرمانان فراموش نشدنی بسیار، چون ستی و همسرش، تویه، نفرتاری، ایزت‌زیبا، همر شاعر، ستائوی مارافسا، موسای عبرانی و بسیاری دیگر، که این اوراق به آن‌ها جان می‌بخشد، در آن سهیم هستند. کریستین ژاک با قلم جادویی خود عهد باستان را از جزوه‌های درسی بیرون می‌کشد و به خواننده، قلمرو وسیعی از تاریخ، رؤیا، مبارزه وشعر تقدیم می‌دارد. گفتنی است هر یک از این کتاب‌ها به طور مستقل به رویدادی جداگانه می‌پردازد و در نهایت خواننده علاقه‌مند به سرنوشت رامسس می‌تواند با خواندن هر پنج جلد کتاب راز و رمز جاودانه آنها را کشف و در ادامه آن را دنبال کند. «پسرنور»، «معبد چند هزار ساله»، «نبرد قادش»، «بانوی ابوسمبل»، و در نهایت«زیر اقاقیای مغربی» عناوین این کتاب‌ها هستند.

حیرانی

32,000 تومان
«هرکس اینجا عاشق بشود سنگ می‌شود.» داستانی از عاشقیت و دلدادگی. اما چرا او سنگ نشده؟ دختر در پاسخش گفت چون خود دیو سیاه عاشق اوست و سنگش نکرده. جوان پرسید چرا نگریختی؟ دختر گفت چون پابند این‌جاست و جوان بیشتر از پیش عاشقش شد و گفت چه باید بکنم ای عشق؟ دختر به حسرت از گل سرخی گفت در دل غاری که با بوییدنش طلسمشان می‌شکند. جوان عزمش را جزم کرد و دختر پای چشمه نور به انتظار ماند. جوان از بادستان و خارستان و مارستان و تشستان گذشت و به غار دیو سیاه رسید و با او جنگید که ما تنها صداش را شنیدیم. صدای غرش آسمان و جرقه‌های نوری که چشم را آزار می‌داد. ناگاه نعره‌های دیو با فریاد دلخراشش خاموش شد و چشمان نگران دختر برفی که به انتظار نشسته بود به وحشت باز شد. سکوت و سیاهی همه جا را گرفت. کم کمَک از دل تاریکی صحنه نور سرخی سوسو زد. تکثیر شد، آینه پشت آینه، شد جو باریکه‌ای سرخ و کوچک، رسید به پای چشمه نور و آن هم سرخ شد. آنگاه... محمد علی سجادی نویسنده و کارگردان سینمای ایران این بار داستانی را نقل می‌کند که حیرانی نامیده‌اش. حیرانی از سرنوشت و تقدیر در دل طوفان حوادث این روزگار... . داستان حیرانی سال‌ها در انتظار انتشار باقی ماند تا در اردیبهشتی از انتظار به شکوفه بنشیند. سجادی پیش از این در سال ١٣٨٩ رمان «با نوشته کشتن» را منتشر کرده بود.

روبور فاتح

190,000 تومان
روبور فاتح رمانی آینده‌نگرانه از ژول ورن است که رؤیای پرواز و پیشرفت تدریجی علم بشر در راه تحقق این رؤیا را در بطن ماجرایی مهیج به تصویر می‌کشد. دو رقیب و دشمن بالقوۀ سرشناس از اعضای باشگاه هوانوردی فیلادلفیا، به همراه مهندسی ناشناس، قهرمانان این رمان‌اند که جدال لفظی آن‌ها بر سر مباحث تخصصی به نبردی جانانه مبدل می‌شود. در این داستان، همراه با این شخصیت‌های پیچیده و «آلباتروس» شگفت‌انگیز به سیر در جغرافیای جهان می‌رویم، قاره‌ها را یکی پس از دیگری درمی‌نوردیم، و برای لحظاتی قلمروی ایران پهناور نیز پیش چشمانمان در آینۀ زمان پدیدار می‌شود. در نهایت جدا از ماجرایی علمی و تخیلی، ژول ورن پلیدی‌ها و نیکی‌های سرشت آدمی را در خلال شرح سرگذشت قهرمانانش به نمایش می‌گذارد.

تک‌ خشت‌و چند داستان‌ دیگر

8,000 تومان
آن‌ طور که‌ پیداست‌ اولین‌ کسی‌ که‌ زال‌ را توی‌ خانه‌ سید دیده‌، همان‌ زنِ صیغه‌ای‌ بوده‌ که‌ از بس‌ با ناخن‌ها پوست‌ صورت‌ و سینه‌اش‌ را کنده‌ حالا دست‌هایش‌ را بسته‌اند. صبح‌ که‌ می‌رود به‌ عادت‌ هر روز تا غذایی‌ چیزی‌ درست‌ کند، برعکس‌ هر روز درِ خانه‌ را بسته‌ می‌بیند. در که‌ می‌زند به‌ جای‌ سید زال‌ را می‌بیند.

عذاب‌ وجدان‌

45,000 تومان
چند دقیقه‌ پیش‌، همان‌ صدای‌ همیشگی‌. هر بار با شنیدن‌ آن‌ صدا، قلبم‌ فرو می‌ریزد، درست‌ مثل‌ شبی‌ که‌ از جزیره‌ برگشته‌ بودیم‌ و من‌ داشتم‌ از ترس‌ می‌مردم‌ که‌ مبادا متوجه‌ شوند که‌ ماتئو، جلوی‌ در ساختمان‌، در انتظار من‌ است‌. با این‌ حال‌ وقتی‌ تاکسی‌ حرکت‌ کرد، هراسان‌ شده‌ بودم‌. همان‌طور که‌ ماتئو رفته‌رفته‌ از من‌ دور می‌شد، من‌ نیز حس‌ می‌کردم‌ که‌ در صحبت‌ کردن‌ با گولیلمو نباید شتابی‌ نشان‌ دهم‌ (و با وجود این‌که‌ داشتم‌ از آنچه‌ تو آن‌ را «تقصیر من‌» می‌نامی‌، رنج‌ می‌بردم‌) حس‌ می‌کردم‌ که‌ بار دیگر آن‌ عذاب‌ وجدان‌ نامعلوم‌ و همیشگی‌ دارد در قلبم‌ جای‌ می‌گیرد... ... من‌ داشتم‌ فکر می‌کردم‌ که‌ دیگر هرگز سعادتمند نخواهم‌ شد. و یک‌ روز، مرگ‌ من‌ نیز فرا خواهد رسید. به‌ نظرم‌ سانتا ترزا هم‌ همین‌ را می‌گفته‌ است‌: تا دو ساعت‌ دیگر، نه‌؟ بگذریم‌. به‌ هر حال‌ ماجرای‌ ما دارد به‌ انتها می‌رسد. ماتئو اغلب‌، با نگرانی‌ خاطر به‌ من‌ خیره‌ می‌ماند. دستش‌ را به‌ پیشانی‌ من‌ می‌کشد و زمزمه‌کنان‌ می‌گوید: «حتی‌ عشق‌ من‌ نیز موفق‌ نخواهد شد از تو دفاع‌ بکند، نه‌، هیچ‌ کس‌ قادر نیست‌ که‌ آن‌ لحظه‌، لحظه‌ مرگ‌ را به‌ عقب‌ بیندازد.» ...