شلتاق

34,000 تومان

سفارش:2
باقی مانده:1

 

شعری از کتاب شلتاق

بعد از تو این مسافر بی‌مقصد از جای خود نخورده تکان حتا

در آینه به صورت برعکسش عکس تو را نداده نشان حتا

بعد از تو درد مزمن مرموزی مانند درد کهنهٔ یک سرپر

بی‌وقفه تیر می‌کشد از قلبش اما نمی‌شود نگران حتا

ذهنی که تا همین دو سه ماه قبل در حیرت حقیقت هستی بود

در بند واقعیت محتومش وقعی نمی‌نهد به جهان حتا

او که قرار بود فلک را نیز با دست روی خاک فرود آرد

کز کرده کنج خانه‌ای و اکنون دستش نمی‌رسد به دهان حتا

او که قرار بود رجزخوان فتح هزارخوان جهان باشد

عمری دریده است گلویش را اما نگشته مرثیه خوان حتا

او که برای سبز شدن در باغ امیدوار باغ بهاری بود

از ریشه خشک گشته و دیگر نیست در انتظار باد خزان حتا

بعد از تو مرد خانهٔ متروکت پوسیده است مثل خود خانه

اما نکرده است عیان حتا اما نکرده است بیان حتا

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

شلتاق

نویسنده
غلامرضا طریقی
مترجم
——-
نوبت چاپ 4
تعداد صفحات 89
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1400
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ —–
وزن 95 گرم
شابک
9786002298454

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.95 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “شلتاق”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

قزاق ها

220,000 تومان

در بخشی از کتاب قزاق‌ها می‌خوانیم

چنین کاری با دختر وحشتناک بود، جنایت بود. از آن بدتر این بود که به یک بانو، به زن دمیتری آندره‌ایچ النین تبدیلش کنی، مثل زن‌ قزاقی که با افسر ما ازدواج کرده است. اگر خودم می‌توانستم قزاق شوم و با لوکاشکا گله بدزدم، چیخیر بخورم، ترانه بخوانم، مردم را بکشم و شبانه مست و لایعقل پشت پنجره‌اش بروم، بی‌آن‌که فکر کنم کی هستم و چرا این کار را می‌کنم، قضیه فرق می‌کرد. آن وقت می‌توانستیم یکدیگر را بفهمیم، من هم می‌توانستم احساس خوشبختی کنم. من سعی کردم این زندگی را ترک کنم و شدیداً احساس ضعف و شکست کردم. نتوانستم خودم و گذشته‌ی پیچیده، ناهماهنگ و زشتم را فراموش کنم. هیچ امیدی به آینده‌ام ندارم. هر روز این کوه‌های پُربرف و این زن خوشبخت و باوقار را در مقابل خود می‌بینم، و احساس می‌کنم این زن که یگانه امکان خوشبختی در این جهان است، به من تعلق ندارد. وحشتناک‌ترین و شیرین‌ترین چیز، در شرایطی که من هستم، این است که احساس می‌کنم او را می‌فهمم، اما او هرگز مرا درک نمی‌کند. درکم نمی‌کند نه برای این‌که از من پایین‌تر است، برعکس، او نمی‌خواهد مرا درک کند. او خوشبخت است، مثل طبیعت، منظم و آرام است و سرش توی کار خودش است. اما من موجودی فاسد و ضعیفم که می‌خواهم او احساس و رنج مرا درک کند. شب‌ها نمی‌خوابیدم، بدون هیچ هدفی پشت پنجره‌ی اتاقش می‌ایستادم و حساب بلایی را که به سرم می‌آمد نمی‌کردم. هجدهم همین ماه گروهان‌مان به مأموریت رفت. سه روز را بیرون از دهکده گذراندم. دلم گرفته بود و به همه‌چیز بی‌تفاوت بودم. خواندن ترانه، بازی ورق، نوش‌خواری، و حرف زدن از ترفیع بیشتر از همیشه برایم نفرت‌آور بودند. امروز به خانه برگشتم و ماریانا، خانه‌ام، عمویروشکا، و کوه‌های پر از برف را از ایوان دیدم، و این احساس خوشحالی تازه و نیرومند برایم کافی بود تا همه‌چیز را بفهمم.
سفارش:0
باقی مانده:1

مثل خون در رگ‌های من: نامه‌های احمد شاملو به آیدا

320,000 تومان

احمد شاملو

در بخشی از کتاب مثل خون در رگ‌های من می‌خوانیم: نمی‌دانم. نمی‌دانم این «بدترین شب‌ها» را شروع کرده‌ام یا دارم شروع می‌کنم. اما، به هر تقدیر، این ساعات تاریک و بی‌امید، این روزهایی که دست کم، اگر هیچ موفقیت دیگری درش نبود، اینش بود که به امید دیدار تو شروع می‌شد و حتی اگر هم در آخرین ساعات شب با نومیدی کامل، مثل دفتری بر هم نهاده می‌شد، باز این امید که فردا بتوانم ببینمت زنده نگهم می‌داشت، می‌دانی؟ از فردا صبح، دیگر این امید را هم از دست خواهم داد. امید بزرگی بود که اقلاً روزی یک بار تو را ببینم. اقلاً این امید به من نیروی آن را می‌داد که صورتم را بتراشم و از قبر خودم خارج بشوم برای آن که آفتاب وجود تو به جسم رطوبت کشیده‌ی من بتابد. می‌دانستم که آیدای من امید و حرارت و آفتاب زندگی من با لبخندش در انتظار من است. می‌دانستم که آیدای من با چشم‌هایی که پر محبت‌ترین نگاهش را به من بخشیده نگاهم خواهد کرد. می‌دانستم که آیدای من از من شکایت خواهد کرد که چرا ریشم را نتراشیده‌ام، و این، نیرویی بود برای آن که ریشم را بتراشم. می‌دانستم که آیدای مهربان من از من گله می‌کند که چرا با وجود آن که در کنارش هستم افسرده و کسلم، چرا با او حرف نمی‌زنم و چرا او را نمی‌خندانم؛ و این، انگیزه‌یی بود که شاد و سرمست باشم، همه‌ی غم‌ها و ناراحتی‌هایم را فراموش کنم و دمی را که در کنار او هستم شاد و خندان باشم. اما از فردا این امید را ندارم. این امید را از خودم قیچی کرده‌ام و به دنبال آنچه کلید زندگی فردای ما باشد این شهر را ترک می‌کنم. آخرین باری که دیدمت، سه‌شنبه‌ی هفته‌ی پیش بود. چند دقیقه‌یی با تو بودم و بعد ترکت کردم که خودم را به دکتربرسانم. بدبختانه آن شب دکتر نیامد. تا نزدیکی‌های نیمه‌شب، تنها و بدبخت، در کوچه‌ها و پس‌کوچه‌ها پرسه زدم.
سفارش:7
باقی مانده:5

افسانه‌های روسی: قصه‌ی پریان

16,000 تومان
همه‌چیز بستگی دارد به سلیقه‌ی شما. به این‌که اصلا حاضرید دنیای واقعی را لحظه‌ای یا ساعتی رها کنید و افسانه‌ها را بپذیرید یا نه. اگر شما هم در شمار آدم‌هایی هستید که میانه‌ی خوبی با دنیای افسانه‌ها دارید و مهم‌تر از آن دوست دارید افسانه‌های مردمان سرزمین‌های دیگر را بخوانید، شک نکنید این کتاب با سلیقه‌ی شما جور است. کتاب «افسانه‌های روسی» نوشته‌ی نینا دمیتریونا بابارکینا شامل بیست افسانه‌ی روسی است که در عین سادگی و عامیانه بودن آمیخته به آرزوها، تمدن‌ها و فرهنگ مردم روسیه طی سالیان گذشته است و همچنین هماهنگ با جهان هنری، ضرب‌المثل‌ها و داستان‌های روسی. تقریبا در تمام افسانه‌های کتاب شاهد درون‌مایه‌هایی چون توجیه فروتنی در برابر دانایان و فرمانروایان و قدرت بی‌حدومرز عشق و جادوی محبت و داد عدالت‌خواهی هستیم. یعنی همه‌ی چیزهایی که در طول تاریخ در شمار فضیلت‌های انسانی جای گرفته‌اند. خط‌مشی افسانه‌ها به گونه‌ای است که شخصیت‌ها در منظر وسیع ملت روس گنجانده شده‌اند و از طبقات اجتماعی گوناگون. از تزار گرفته تا چوپان، به زیبایی توصیف شده‌اند. این است که بخش مهمی از فرهنگ مردمی روسیه را می‌شود در چنین کتابی جست‌وجو کرد. در روایت‌های ظاهرا غیرواقعی‌ای که بارها جذاب‌تر از واقعیت‌اند. همچنین تصاویر شاعرانه و درعین‌حال کمی طنزآمیز افسانه‌ها به هر چه شیرین‌تر شدن فضای افسانه‌ها و قصه‌های پریان کمک می‌کند. این کتابی است برای هر کسی که کتاب خواندن را دوست می‌دارد.

جای خالی مار

7,500 تومان
مجموعه‌ داستانِ جایِ خالی مار نوشته‌ی احسان نصرتی چهارده داستانِ کوتاه دارد که هر کدام می‌تواند اتفاقِ جذابی برای خواننده‌ی خود رقم بزند. نصرتی، نویسنده‌ی جوانِ این کتاب، فضاهایی ساخته که در ادبیاتِ داستانی امروز ما بدیع و جسورانه است، فضاهایی که با خشونت، طنز، اتفاق‌های نادر و گاهی رازآلودگی همراه شده است. داستان‌ها وجوهِ متفاوتی دارند، و برای همین هر کدام‏شان سعی کرده‌اند جنبه‌ای از آن نگاه هراسان و شوخ‌طبعانه‌ی نویسنده‏شان را به نمایش بگذارند نویسنده‏ای که سعی می‌کند خود را خونسرد نشان بدهد. از پیدا شدنِ یک جنازه‌ی کامل در کیسه‏ا‌ی بزرگ و درگیری خانواده برای چه ‌کردن با این جنازه‌ی بادآورده، تا خانه‌ای که از هر تکه‌ی سقفش باران می‌چکد و از قضا برای همه نیز جا ندارد... نصرتی با زبانی گزنده موقعیت‌هایی را ساخته که مخاطبِ خود را درگیر می‌کند، درگیری‌ای که در وجود و کنهِ هستی شخصیت‌های او وجود دارد و با تسری پیدا کردن‌شان به مخاطب، قصه‌های غریب‌شان بیش از پیش عیان می‏شوند و بر ذهنِ این مخاطب تأثیر می‌گذارند. جای خالی مار یک پیشنهاد نو است به داستانِ کوتاهِ زمانه‌ی ما...  

وحشت در دبستان شومیان 2/ کمد آدم‌خوار!

64,000 تومان
دبستان شومیان یک موجود زنده است! و این وظیفه‌ی مأمور انتظامات مدرسه، یعنی سام گریوز است که از جان بچه‌ها در برابر مدرسه محافظت کند. دوست‌های صمیمی‌اش، آنتونیو و لوسی، می‌خواهند به او کمک کنند، اما یک‌دفعه کمُدی لوسی را می‌خورد!

سام و آنتونیو به کمکش می‌روند، ولی در اعماق این مدرسه‌ی ترسناک گیر می‌افتند! آیا آنتونیو و سام به موقع لوسی را پیدا می‌کنند؟ راز بزرگ مدرسه چیست؟ بچه‌ها قرار بود چه رازی را کشف کنند که این‌طور در تله افتاده‌اند؟

سفارش:0
باقی مانده:1

تو به اصفهان بازخواهی گشت

24,000 تومان
مصطفی انصافی نویسنده‌ی جوانی ا‌ست که در اولین تجربه‌ی روایی‌اش رمانی نوشته مملو از داستان‌های ریشه‌زده در تاریخ. رمانِ تو به اصفهان بازخواهی ‌گشت روایتی ا‌ست چندسویه از زندگی و سؤال‌های چند شخصیت که به خاطرِ جبر مکان و زمان در موقعیتی خاص کنار هم قرار می‌گیرند. استاد دانشگاهی جوان و البته خسته از شرایطش که در فکر مهاجرت است، به دختری لهستانی برمی‌خورد که برای یافتنِ ریشه‌های دوردستِ خانواد‌گی‌اش به ایران آمده است. دختری که پیشینه‌ای مبهم دارد و ناگهان قصه‌ی او تبدیل می‌شود به انگیزه‌ای برای روایتِ قهرمانِ اول رمان... انصافی در این رمان تلاش کرده با توجه به قابلیت‌های ژانری و ترسیم پلاتْ رمانی بنویسد که در عینِ سرک ‌کشیدن به زوایای پنهان‌مانده‌ی تاریخِ ایران، رگه‌های زیستی و وجودی قهرمان‌های بلاتکلیفش را نیز برملا کند. آمدن زنانِ لهستانی به ایران در سال‌های حضورِ متفقین در ایران تنها جرقه‌ای‌ است برای آتش گرفتنِ انبارِ عظیمی از خطرات و خطرات. تا جایی که خواننده‌ی رمان در هر بخش با واقعیت‌هایی روبه‌رو می‌شود که می‌توانند به جذاب‌ شدنِ روند روایی اضافه کنند. تو به اصفهان بازخواهی ‌گشت قصه‌ی کشف است. کشفِ گذشته‌ای ناامن و قصه‌دار که ناگهان همه‌چیز را عوض می‌کند... همه‌چیز را...