شناخت‌ درمانی برای اختلال‌های شخصیت

300,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

اختلال شخصیت الگوی طولانی‌مدتی از تجربه درونی و رفتار است که از انتظارات فرهنگی فرد بسیار دور است. این الگو در دو حوزه (یا بیشتر) از موارد شناخت، عاطفه، عملکرد بین فردی و کنترل تکانه نمایان می‌شود. به نظر میلون دو ویژگی مهم این بیماران انعطاف‌ناپذیری انطباقی و چرخه‌های معیوب است.

کاربرد شناخت‌درمانی برای اختلال‌های شخصیت در ابتدا خیلی بحث‌برانگیز بود، زیرا اعتقاد بر این بود که این بیماران مفروضه‌های اصلی برای رفتاردرمانی شناختی را می‌شکنند. این کتاب به‌نوعی پاسخی به تمام تردیدهای موجود برای کاربرد شناخت‌درمانی برای اختلال‌های شخصیت است.
کتاب حاضر اولین کتاب شناخت‌درمانی است که به‌طور مفصل کاربرد این رویکرد را در بیماران مبتلابه اختلال شخصیت شرح داده است. در فصل‌های اول، سنجش شناختی این اختلال‌ها، اصول کلی کار با این بیماران و تکنیک‌های اختصاصی و نیمرخ‌های شناختی هر اختلال به تفصیل آمده است.

در ادامه، روند درمان هر یک از اختلال‌ها در فصلی مجزا آمده است و برای هر یک از اختلال‌های شخصیت دورنمای تاریخی، یافته‌های تحقیقی و تجربی، تشخیص افتراقی، مفهوم‌پردازی موردی، رویکرد درمانی، راهبرد مشارکتی، مداخلات اختصاصی، تداوم پیشرفت و نتیجه‌گیری نهایی به تفصیل آمده است. مؤلفان کتاب حاضر آرون بک بنیان‌گذار شناخت‌درمانی، آرتور فریمن همکار قدیمی او و سایر شناخت‏درمانگرانی هستند که هر یک در اختلال‌های شخصیت خاصی صاحب‌نظر هستند

فقط 1 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9786002002037 دسته: , برچسب: , ,
توضیحات

شناخت‌ درمانی برای اختلال‌های شخصیت

نویسنده
آرون تى. بک ، آرتور فریمن ، دنیس دى دیویس ، همکاران
مترجم داود کربلائی محمد میگونی ، دکتر علیاکبر فروغی
نوبت چاپ 4
تعداد صفحات 456
نوع جلد
شومیز
قطع
رقعی
سال نشر 1403
سال چاپ اول 1403
موضوع
روان‌درمانی و مشاوره
نوع کاغذ ——-
وزن 520 گرم
شابک
9786002002037

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.520 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “شناخت‌ درمانی برای اختلال‌های شخصیت”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

کتاب سقوط فرقه دموکرات آذربایجان

160,000 تومان
معرفی کتاب سقوط فرقه دموکرات آذربایجان نوشته کاوه بیات فراز و نشیب حکومت فرقه دموکرات آذربایجان در بازه زمانی از پاییز 1324 تا پاییز سال بعد، یکی از مهم‌ترین وقایع تاریخ معاصر ایران است. اما این وقایع را از سایر تحولات مشابهی که در همان دوره در سایر مناطق تحت اشغال شوروی در اروپای شرقی و مرکزی جریان داشته، جدا می‌کنند. این اتفاق خاص جزء اتفاقات مهم و برجسته، به ویژه پایان آن، یعنی عقب‌نشینی روس‌ها از مناطق اشغالی آذربایجان و سقوط ناگهانی حکومتی است که روس‌ها پنج سال به تهیه و ایجاد آن اختصاص داده بودند. در این کتاب «سقوط فرقه دموکرات آذربایجان» با گزارش‌ها و نوشته‌هایی از مقامات سیاسی ایالات متحده و بریتانیا در همان دوره آشنا می‌شویم که به توصیف و تحلیل این ماجراها می‌پرداختند. اگر علاقه مند به مطالعه تاریخی این رویداد پرفراز و نشیب هستید هرگز این کتاب را از دست ندهید.

پله‌ پله‌ تا اوج

185,000 تومان
روش‌ زیگلار برای‌ دستیابی‌ به‌ موفقیت‌ بر ستون‌های‌ شرافت‌، قابلیت‌، ایمان‌، وفاداری‌ و صداقت‌ استوار شده‌ است‌. این‌ کتاب‌ با این‌ امید، اعتقاد و اطمینان‌ نوشته‌ شده‌ که‌ اگر روزانه‌ دقایقی‌ را با افکار مثبت‌ بگذرانیم‌، سر حالی‌ لازم‌ را برای‌ کسب‌ موفقیت‌ به‌ دست‌ خواهیم‌ آورد.

کتاب ارواح پرستار (آرمنته ی جن زده 5)

33,000 تومان

معرفی کتاب ارواح پرستار اثر انجی سیج

یکی دیگر از ماجراهای جالب و سرگرم کننده از سری کتاب های ارواح پرستار اثر آنجی سیج ، نویسنده کتاب های پرفروش نیویورک تایمز. اگر به دنبال کتاب برای کودکان 6-10 ساله هستید ، این سری انتخاب خوبی است. انجی سیج در خانه ای بسیار قدیمی در انگلستان زندگی می کند، جایی اسرارآمیز و جادویی که دور تا دورش پر است از باتلاق، بنادر باستانی و قلعه های مخروبه. محله ای که هم برای زندگی و هم برای نوشتن فوق العاده است و خیلی هم بی شباهت به خانه و محله ی آرمنته ی جن زده نیست!
چند روز دیگر تولد آرمنته است و عمه تبی و عمو دراک قرار است با پدر و مادر وندا بروند مسافرت، عمه امیلین هم که با آن کلاه خفن از راه می رسد، اوضاع بدتر می شود. از طرفی دختر عمه ماتیلدا با خودش دو تا زلزله آورده: دو روح نوجوان آتش پاره. حالا آرمنته باید نقشه ای بکشد و همه را از شر این دو روح خلاص کند.

کتاب افسانه های آذربایجان

195,000 تومان
معرفی کتاب افسانه های آذربایجان افسانه قسمت مهمی از فولکلور را تشکیل می دهد. در افسانه ها علاوه بر چیزهای دیگر که عمومآ از فولکلور عاید جامعه شناسان و غیره می شود می توان بهترین و اصیل ترین زبان نثر را پیدا نمود. به علاوه افسانه ها سرشار از ترکیبات و تعبیرهای لطیف زبان ها هستند. مثلا در داستان های کوراوغلو می توان بهترین نمونه نثر زبان ترکی را سراغ گرفت. نگفته پیداست که افسانه های هر ملت و کشوری دارای ویژگی هایی است که آن ها را از افسانه های ملل دیگر متمایز می کند. در شرایط اقلیمی مختلف و از میان حوادث و شرایط تاریخی گوناگون افسانه هایی با خصوصیات متنوع و مختلف زاده می شود. مثلا آن چه در نظر اول در فولکلور سیاه پوستان دیده می شود رنج و حسرت و اندوهی است که طی هزاران سال بردگی و استثمار بر آن ها سنگینی کرده، لاجرم بازتاب آن در فولکلورشان آشکار است. اصولا فولکلور نشان دهنده و منعکس کننده احوال و افکار و آرزوهای طبقات محروم و پایین اجتماع است و گاهی که از بالاترها و اشراف صحبت می شود هنگامی است که طبقات محروم به ناچار ضمن امرار معاش و تحصیل روزی با آن ها برخورد می کنند. چون روی سخن در این مقاله با افسانه های آذربایجان است همین قدر مقدمه چینی هم کفایت می کند در دو سه جای دیگر هم گفته شده که می توان داستان های فولکلور آذربایجان را سه دسته کرد : داستان های حماسی مخلوط با عشق های پهلوانی و دلاوری ها و مبارزه با پادشاهان و خوانین و فئودال ها. از این دست داستان ها می توان داستان های بسیار شورانگیز کوراوغلو را نام برد که هفده داستان است؛ بعد هم داستان های کتاب دده قورقود. افسانه های صرفآ عاشقانه. از این نوع می توان از داستان های بسیار مشهور «عاشق غریب»، «طاهر میرزا»، «اصلی و کرم»، و غیره و غیره نام برد. افسانه هایی که برای بچه ها و نوه ها و نتیجه ها در شب های دراز زمستان پای کرسی برای سرگرمی و فرو رفتن به خواب شیرین و شکر گفته می شود. هر کس دست کم نام پنجاه داستان از این دست را می داند. در این جا فقط می پردازیم به خصوصیات افسانه های دسته سوم.

پادشاه فراری (سه گانه صعود.2)

18,000 تومان
در سرزمینی دور، جنگ داخلی در حال شعله‌ور شدن است. اشرافزاده‌ای به نام «کانِر» برای متحد کردن مردم جدا شده از قلمروی پادشاهی، نقشه زیرکانه‌ای می‌کشد تا فرد دیگری را برای پسر گمشده پادشاه پیدا کند و او را بر تخت سلطنت بنشاند. برای به دست آوردن این نقش چهار یتیم مجبور می‌شوند با یکدیگر رقابت کنند. یکی از آن‌ها پسر سرکش و باهوشی است به نام «سیج». او می‌داند که انگیزه‌های «کانِر» مشکوک است، با این حال، زندگی او بر لبۀ پرتگاه قرار دارد. «سیج» باید انتخاب شود تا نقش شاهزاده را بازی کند یا منتظر  مرگش باشد. رقیب‌های او هم برای برنده شدن در این رقابت نفسگیر، نقشه‌های خودشان را طراحی کرده‌اند و منتظرند به نحو ماهرانه‌ای آن را اجرا کنند. به همین خاطر «سیج» نباید به کسی اعتماد کند و باید نقشه‌هایش را پنهان نگه دارد. هنگامی که «سیج» از یتیم‌خانۀ درب و داغون خود به کاخ مجلل «کانِر» می‌آید، این فریب لایه لایه خود را نشان می‌دهد و در نهایت، حقیقتی آشکار می‌شود که بسیار خطرناک‌تر از تمام دروغ‌هاست:«اگر مجبور بودم یک بار دیگر زندگی کنم، هرگز این زندگی را انتخاب نمی‌کردم. اما باید بگویم اصلاً مطمئن نیستم که انتخاب دیگری داشته‌ام. این‌ها فکرهایی بود که از ذهنم می‌گذشت، درست هنگامی که با گوشت کبابی در زیر بغلم در حال فرار از بازار بودم.» سه‌گانه صعود داستان مهیج و جذاب پادشاهی است که برای حفظ بقای سلطنت ناگزیر می‌شود تاج و تختش را رها کند. آیا او دوباره به سرزمینش باز خواهد گشت؟

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت