شهري که در آن مرگ از آن مي خواند

9,000 تومان

شعرهایی از کتاب شهری که در آن مرگ از آن می‌خواند؛ مجموعه رباعی

این‌جاست که انتها از آغاز شب است

با بُهت دقیقه‌ها هم‌آواز شب است

این واقعه را چگونه تعبیر کنم

خورشید در آسمان ولی باز شب است

فکر اگر و فکر چرایی ویران

فکر گذر از ثانیه‌هایی ویران

می‌داد تکان، در امتدادی تاریک

گهواره‌ی گور را صدایی ویران

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

شهري که در آن مرگ از آن مي خواند

نویسنده
 ایرج زبردست
مترجم
——-
نوبت چاپ 2
تعداد صفحات 91
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1397
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ —–
وزن 90 گرم
شابک
9786002298294

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.90 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “شهري که در آن مرگ از آن مي خواند”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

جرم زمانه‌ساز

7,500 تومان

معرفی کتاب جرم زمانه ساز اثر آرش آذرپناه

رمان کوتاه «جرم زمانه ساز» نوشته ی «آرش آذرپناه» (1359) یک عاشقانه ی سیاسی ست.
این نویسنده ی جنوبی که سال هاست در مطبوعات جدی قلم می زند و داستان می نویسد در این رمان سراغ روزهای انقلاب فرهنگی در اوایل دهه ی شصت رفته است.
عشقی که در آن روزهای پر از آرمان و شور در جبر اتفاق ها گم می شود و ناگهان سال های سال بعد در یک دیدار اتفاقی جان می گیرد.
آذرپناه روایت خود را در بازیابی زمانی استوار می کند که گذشته، تلف شده و حالا همان آدم های گم شده در سال های دهه ی شصت آرام شده و سر درگریبان هم دیگر را می یابند. در فضاهایی نامتعین. در قطار، کافه یا دانشگاه.
سوال مهم در همین فرایند شکل می گیرد و آن این که رفتارهای سیاسی و حزبی چه قدر بر سرنوشت یک نسل تاثیر گذاشت و از آن ها چه ساخت؟ این احتمالا مهم ترین گره داستان است که خاطرات و واقعیت هایی تکان دهنده را رقم می زند.
نویسنده ی جوان رمان در فصل های کوتاه و با استفاده از اتفاق های سیاسی و تاریخی در عمق صحنه اش از عشقی ناکام می نویسد که انگار می خواهد از نو شروع کند. آیا می توان زمان را دوباره احیاء کرد؟ رمان پاسخ تازه ای به این پرسش همیشه گی دارد.

آخرين روز يک محکوم

160,000 تومان
کتاب «آخرین روز یک محکوم» داستانی نه‌چندان طولانی از ویکتور هوگو، نویسنده‌ی بنام فرانسوی است. این رمان که از آثار ادبی مشهور جهان به‌شمار می‌رود، تفکرات و احساسات یک مرد محکوم به اعدام را به تصویر می‌کشد. او از گذشته‌ی خود پشیمان و خواهان عفو عمومی است؛ اما هیچ‌کس حتی تنها دخترش راضی به بخشش یک مجرم نمی‌شود. هوگو همیشه اعتراض‌ها و حرف‌هایش را در قالب داستان‌های تأثیرگذار به گوش مسئولان می‌رساند. این کتاب هم درواقع خطابه‌ی ویکتور هوگو علیه اعدام است. با این‌که سال‌های طولانی از انتشار این کتاب می‌گذرد، هنوز مسئله‌ی اعدام در اغلب جوامع حل‌نشده باقی مانده و مخالفان و موافقانی دارد. کتاب «آخرین روز یک محکوم» داستان پر فراز و فرودی ندارد؛ اما تک‌گویی‌های شخصیت اصلی آن‌قدر پرکشش است که ناخودآگاه، خود را جای او می‌گذاریم. هوگو از قهرمان داستانش اطلاعات زیادی به ما نمی‌دهد؛ حتی از جرمش مطلع نمی‌شویم. او یک شهروند عادی است و هر یک از ما تنها به اندازه‌ی یک اتفاق ساده با وضعیت پیچیده‌ای که او گرفتار آن است فاصله داریم. هوگو با ترسیم دست‌وپازدن این مجرم در مرز باریک مرگ و زندگی و توصیف ترس‌هایش، فضایی پرکشش ایجاد کرده است که قطعاً از خواندنش لذت خواهید برد. در بخشی از متن آمده است: «من محکوم به اعدامم... محکوم به اعدام... من هر چه بکنم، این اندیشه‌ی جهنمی همیشه در برابرم حاضر است و دست از سرم برنمی‌دارد، هم‌چون هیولای مخوفی که از سرب ساخته باشند بر سنگ‌فرش مرطوب زندان روبه‌رویم نشسته و چنان حسود است که به‌تنهایی تمام اندیشه‌های آرام‌بخش و خیالات دل‌نشین را از سرم به در کرده است. همواره مراقبم هست و هر وقت بخواهم سر برگردانم و یا چشم برهم نهم، با دو دست سرد و منجمد و بی‌روح خود تکانم می‌دهد و نمی‌گذارد از یادش غافل شوم.»

عشق هاي زودگذر ماندگار

62,000 تومان

معرفی کتاب عشق های زودگذر ماندگار اثر آندره مکین

کتاب «عشق های زودگذر ماندگار» مجموعه ای از داستان های کوتاه نوشته ی «آندره مکین» است که اولین بار در سال 2011 منتشر شد. اشتیاق به آزادی در اتحاد جماهیر شوروی، اشتیاق به آزادی در عشق نیز هست.
عاشقان مانند قانون شکنان زندگی می کنند و حتی خائن به روحیه ی جمعی در نظر گرفته می شوند. مردی که حالا در آستانه ی میانسالی است، لحظاتی گذرا را به خاطر می آورد که هیچ وقت او را ترک نکردند:
روزی پرالتهاب در یک باغ میوه با زنی که فرد دیگری را دوست دارد، و رابطه ای مخفیانه و پر از استیصال.
همزمان با پایان یافتن دوره ای تاریک و سقوط «کمونیسم»، یکی از شخصیت ها، حقیقت زندگی «دمیتری رس» را برملا می کند—کسی که سرنوشتش، تجسمی از پیوند ناگسستنی میان عشق و آزادی است.
سفارش:0
باقی مانده:1

ماه در حلقه انگشتر

2,800 تومان
قسمت هایی از کتاب ماه در حلقه ی انگشتر (لذت متن)
 چرا نمی آیم؟نمی دانم.شاید زیر آوار کلمه هایم زنده به گور شده ام و نیرویی نمانده است که بر خیزم و خود را تکان دهم همچون معمار مقرنس کار که در زیر تاق مقرنس مدفون شده باشد.
و این ها را برای تو نمی توانم بگویم سارا که با چشم های بر آمده از کدام دور دست تاریخ نگاهم می کنی و آزارم می دهی و چه شیرین! آزارم می دهی سارا و شیرینی آزار تو همچون تلخی شرابی کهنه سرخوشم می دارد.

قرائت متون عربی (1)

3,000 تومان
کتاب حاضر مجموعه متنوعی از قصص، داستانها، حکایتها و متون روایی قدیم عربی را در بردارد: قصص قرآنی، داستان پیامبران، حکایتهای صوفیه و عقلا، مجانین، داستانهایی چون لیلی و مجنون که بعدها به فارسی راه یافته اند، داستانهایی چون کلیله دمنه که از فارسی به عربی ترجمه شده اند، حکایتهای ظریفان و زیرکان، حکایتهای طفیلیان، داستانهای اَمثال، حکایتهایی که برخی آداب و اخلاق عرب را نشان می دهد (مانند داستانهایی در کرم و وفا). هدف، آشنا ساختن دانشجویان با ادبیات داستانی عربی و توجه دادن ایشان به روابط ادبی عربی و فارسی در حوزه ادبیات داستانی است. فهرست : پیشگفتار الدّرس الأوّل: سُورهُ یوسُفَ الدّرس الثّانی: مِن «سیرهِ رَسولِ الله» (ص) الدّرس الثّالث: قصصٌ مِن صدرِ الإِسلام الدّرس الرّابع: قصَّهُ أیّوب (ع) الدّرس الخامس: مِن حکایاتِ الصّوفیّهِ الدّرس السّادس: عُقَلاءُ المَجانین الدّرس السّابع: أخبارُ المَجنونِ الدّرس الثّامن:‌ کلیله و دمنه (1) الدَّرسُ التّاسِعُ: کلیله و دمنه (2) الدّرسُ العاشِرُ: مِنْ حکایات السّندباد البَحریّ الدّرس الحادی عشر: قصص الأذکیاء و المغَفَّلین الدّرس الثّانی عشر: قِصصُ الأمثالِ الدّرس الثّالث عشر: فی المُرُوءهِ وَ الکَرَمِ الدّرس الرّابع عشر: ‌أخبارُ الطُّفَیلیّینَ الدّرس الخامس عشر: أخبارُ الظِّرافِ کتابنامه

وبلاگ خون‌آشام 2/ باران جیغ بر جاده

190,000 تومان

قسمتی از کتاب وبلاگ خون آشام 2

کت و شلوار راه راهی گفت: “تنم می لرزه وقتی آدم ها می گن داشته ن درباره ی من حرف می زده ن.” کمی عذاب وجدان گرفتم. آمد جلوی پیشخان ایستاد. انگار خیلی هم ناراحت نشده بود. باز همان کت و شلوار راه راهش تنش بود. گفت: “خب، بگین ببینم چه بلایی قراره سرم بیاد؟” خانم روزنامه فروش با صدای بلند خندید: “وای گیلز! از دست تو!” چشم هایش برق می زد. معلوم بود حسابی این آقای گیلز را قبول دارد. گفت: “نگران نباش بابا! چیزی نیست. کسی کاری با تو نداره. این آقا پسر داره واسه پروژه مدرسه ش تحقیق می کنه. زندگی من رو شخم زد از بس سوال پیچم کرد.” بعد با غرور تمام گفت: “تو که رسیدی داشت درباره ی مشتری ها و تازه واردها ازم می پرسید.” گیلز سر تا پای من را نگاه کرد و گفت: “فکر می کنم ما دیروز یک گپ مختصری با هم زدیم؟ زیر بارون. درست نمی گم؟ من نه تنها از مشتری های تازه بلکه از مشتری های خیلی راضی هم هستم. این خانم فوق العاده ن. حتی لطف کرده ن مجله ای رو که می خواستم برام سفارش داده ن. ” خانم روزنامه فروش گفت: “آهان. خوب شد یادم انداختی!این امروز صبح رسیده.” و مجله ای رو برداشت و گرفت طرف گیلز. گیلز بدجوری توی نخ من بود. گفتم: “می تونم دو تا سوال ازتون بپرسم؟ اگه اشکال نداره.” سعی می کردم به چشم هایش نگاه نکنم. زل زده بودم به دفترچه ام.