

شهریور هزار و سیصد و نمی دانم چند
11,000 تومان
داستان حاوی سه بخش از زندگی زنی آشفته که وقایع و رویدادهای زندگیاش را در دوران قبل از سال ٥٧، انقلاب ٥٧، و بعد از آن به خصوص جنگ و پیامدهای آن بازگو میکند. در قسمتی از این کتاب میخوانیم: حال و هوای این شهر با این فاصله کم با شهر من به اندازه فاصله این دنیا و آن دنیا. شاید هم بهشت و جهنم. مردهای شهر من. عمویم. یک دیکتاتور. اگر زنی اسم سینما را بیاورد، از نظر او خونش مباح است.
تازه او که یک آدمِ باسواد است و از تودهایهای سال سی و دو. کلی هم به خودش افتخار میکند. با وجود آنهمه نوازش که از کودکی جای دستهاش روی سرم باقی مانده. و تنها حامی ما از دور و نزدیک. و همیشه تاریکی، تنهایی و بیپدری را برایمان از جان مایه گذاشته. ولی ترسی از او با من است. همیشه احساس میکنم پشتِ سرم دارد راه میآید و مرا میپاید. همین حالا اگر پیدایش شود؟!… این رمان برنده پنجمین دوره جایزه پروین اعتصامی و همچنین نامزد نهایی جایزه دوسالانه مهرگان ادب، ٩٢ است.
در انبار موجود نمی باشد
شهریور هزار و سیصد و نمی دانم چند
نویسنده |
حسن طلا نژاد
|
مترجم |
——-
|
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ١٨٤ |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | ١٣٩٥ |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
داستانهای فارسی قرن 14
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | ١٦٧ گرم |
شابک |
9786005639704
|
وزن | 0.167 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Samaneh Fathi
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
یه کار تر و تمیز
بیست و یک داستان کوتاه تشکیل دهنده این کتاب است. گویش محلی شیرازی در اولین داستان- راشه- به چشم میآید: «شب عروسی برایش چای دو رنگ بردم. کوچکه یه بیست تومنی نو گذاشت کنار سینی و استکان رو برداشت و لاجرعه هورت کشید. اما راشه لبتر نکرد. مواظبش بودم همهاش به اندازه «ها» که بگه لباش از هم فاصله داشت... میگفتن لوله رنگو وقتی رفته بوده اشکلک دید وکوچکه رو مجبور کرده یکی برایش بخره.
کوچکه گفت از بی گوشتی مردیم بریم؟ گفتم بریم. برف تا کمرمون میرسید. ابر از زمین تا آسمونو پر کرده بود. شول همی طوره آدم یا بالای ابره یا قاطی ابره. هنوزم که هنوزه قصابی نداره سالی به دوازده ماه بوی گوشت سرسیخ حسرت رو دله. همی شد که یکی یه حسن موسی رو کول انداختیم و دست به کمر، خم، از شیب تند جیر محله راه افتادیم رو به بالا...»
داستانهای دیگر این مجموعه «آقای دوست داشتنی»، «چارهای نیس»، «باید خودم را جا بگذارم»، «خندهها و پنجره خاکستری»، «خواهر مرگ»، «درویش و بانو»، «رنگ تلخ»، «دوشنبهها» و ... هستند که مهناز کریمی از سال ها پیش برای انتشار آن را آماده کرده بود اما به دلایلی منتشر نشدند.
«مهناز کریمی» نویسنده شیرازی مقیم آمریکا پیش از این رمان «سنج و صنوبر» را منتشر کرده است.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.