صادق هدایت و مرگ نویسنده
89,000 تومان
در مقدمه ی این کتاب آمده است:
” این کتاب شامل دو بخش است: صادق هدایت و مرگ نویسنده مقاله درباره هدایت. اولی را هم به نیت نوشتن مقاله ای شروع معلوم شد که عرضه آن در حد یک مقاله کار را به ایجاز ما می کشاند این بود که به شکل تک نگاری (مونوگراف) کوتاهی درآمد البته می شد آن را تا حد یک کتاب بزرگ تر گسترش داد اما این مانت و اصرار معمول بنده به مختصر نویسی مغایرت می دانست.
بخش دوم کتاب مجموعه پنج مقاله است که همه جز مقاله دوم پیش از این در نشریات ادبی و فرهنگی به چاپ رسیده اند. ملاحظات گوناگون سبب شد که هر دو بخش کتاب با هم در یک جلد واحد منتشر گردند، اگرچه از جهات دیگری باید هر یک جداگانه به چاپ می رسید. اخیرا کتابی از اینجانب درباره زندگی، ادبیات و افسانه صادق هدایت به زبان انگلیسی منتشر شد. اما هیچ یک از نوشته های کتابی که در دست دارید صرفا تکرار مطالب آن کتاب، یا مطالب یکدیگر نیست، اگرچه بدیهی است که همه آنها برداشت و بینش اینجانب را درباره زندگی و آثار هدایت باز می تابند. و نیز بدیهی است که برخی نکات، تعبیرها، تحلیل ها و مأخذهای مشترک در آنها وجود دارد. “
فقط 1 عدد در انبار موجود است
صادق هدایت و مرگ نویسنده
نویسنده | همایون کاتوزیان |
مترجم | |
نوبت چاپ | 10 |
تعداد صفحات | 192 |
قطع و نوع جلد | رقعی شومیز |
سال انتشار | 1401 |
شابک | 9789643051167 |
وزن | 0.2 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
ایران در جنگ (سایههای صحرا)
ایرانیان اولیه خانوادهای متشکل از مادها و پارسها بودند . ایران یا پارس از بدو پیدایش کشوری چند زبانه ،چند قومی و دارای آیینهای مختلفی بود . ایران امروز نه تنها زبان فارسی نو بلکه تعداد زیادی از دیگر زبانهای ایرانی مانند کُردی، بلوچی، لری و مازندرانی را نیز در خود جای داده است. ترک زبانان آذربایجان در شمال غرب ایران و اعراب ساکن در امتداد ساحل خلیج فارس و خوزستان در جنوب غرب از اکثریت برخوردارند. اصطلاح پارس وقتی صحیح است که شامل تمام جماعات ایرانی شود، به ویژه کردها و آذریها که در واقع اخلاف مادهای باستان هستند.
بنیانگذاران واقعی ایران مادها بودند و به واسطۀ آنها بود که شالودهی امپراتوری کوروش و داریوش پی افکنده شد. ایرانیان شمالی نه تنها نقش عمدهای در به وجود آوردن شاهنشاهی هخامنشی داشتند بلکه حلقهای حیاتی در انتقال میراث فرهنگی فلات ایران، مدتها پس از زوال هخامنشیان به دست اسکندر بودند. پارتها نه تنها پارس را پس از فتوحات اسکندر احیا کردند، بلکه زمینهی به قدرت رسیدن امپراتوری ساسانی را نیز فراهم آوردند که میراث فرهنگیاش تا به امروز زنده مانده است .
دکتر کاوه فرخ در کتاب «سایههای صحرا» خوانندگان را با نظرگاه ایرانی این روایتها در مقابل دیدگاه یونانی و رومی آن که مدتهای مدید بر دانش ما از جنگهای این دوره سایه افکنده است آشنا میسازد.
ژاپن قدیم
همچنان که تاریخ ژاپن از دوران باستان تا سال ۱۸۶۸ نشان میدهد، همبستگی زبانزد ژاپنیها عمیقا ریشه در رویدادهای سیاسی و فرهنگی ژاپن "قدیم" دارد، و این احساس همبستگی آشکارا در نگرش ژاپنیها به بیگانگانی که از ژاپن دیدن میکردند نمایان بود.
حتی امروزه هم آثاری از انزجار از خارجیها که میراث گذشته است در ژاپن دیده میشود. آنها با خارجیهایی که به کشورشان میآیند رفتاری مودبانه دارند، اما با این ذهنیت که دیر یا زود به وطنشان بازمیگردند. از نظر اغلب ژاپنیها، خارجیها همواره بیگانه باقی میمانند، برخلاف آمریکاییها که معمولا خارجیها را شهروندان بالقوه آمریکا میدانند.
نگرش دیگر که ریشه در ژاپن قدیم دارد احساس قوی یکی دانستن خود با سرزمین مادری و احساس تعهدی عمیق به آن است. در دوران گذشته بیشتر ژاپنیها خواستهها و نیازهایشان را در درجه دوم اهمیت و بعد از خواستههای امپراتور و دیگر رهبران قرار میدادند. امروزه بسیاری از ژاپنیها هنوز هم فکر میکنند وظیفهی فردی در قبال کشور بر هر نوع دستاورد شخصی ارجحیت دارد.
پوپولیسم
ما اينجا داريم مي ميريم
جملاتی از کتاب ما اینجا داریم میمیریم
خوشبختیها را گم کردهایم، همهشان گم شدهاند. دستمان خالی است دیگر هیچ نوری توی دستهامان نیست.
گاهی همین قدر که بنشینم و ده دقیقه توی حال خودم باشم و کارگرهای ساختمان روبرو تیرآهن خالی نکنند و دلم برای چیزی شور نزند و تسمه کولر پاره نشود به گمانم خوشبختم.
خوبی تهران همین است که همهچیز گم میشود توی های و هوی شهر.
طلاپری میداند که هر ستاره مال کدام آدمیزاد است و حال میبینیم که آدمیزادها همیشه با جام چای کنار پنجره میایستند و هیچوقت پریهای جنگل را صدا نمیزنند. آدمیزادها عاشق آسمان هستند و مدام دنبال ستارههایشان میگردند.
مادرش همیشه میگفت هیچ کار خدا بیحکمت نیست. بعد هم غشغش میخندید که یک خدایا شکر بگو و خودت را راحت کن. تا آن سر دنیا هم که بدوی نمیفهمی چرا بلاهای ریز و درشت سر آدم میآید.
آدمیزادها هیچوقت صدایی را که نمیبینند، نمیشنوند. حتی گاهی خوشبختیهای کوچکشان را هم نمیبینند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.