بازگشت به محصولات
چنين گفت زرتشت (شوميز)
چنين گفت زرتشت (شوميز) قیمت اصلی: 325,000 تومان بود.قیمت فعلی: 295,000 تومان.

طرحواره‌های شناختی و باورهای بنیادین

200,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

رویکردهای شناختی نوین، آسیب‌شناسی روانی را فراتر از شناخت‌های سطحی و افکار خودآیند بررسی کرده و به ریشه‌های عمیق‌تر شناختی یا همان طرحواره‌های شناختی و باورهای بنیادین می‌پردازند. اگر درمانگری بخواهد از تسکین علایم حاد بیماری روانی پا را فراتر بگذارد باید به عملکرد فرد پیش از آغاز اختلال و پس از فروکشی مرحلۀ حاد توجه کند. یافته‌های پژوهشی نشان می‌دهد طرحواره‌های شناختی نقش مهمی در ایجاد و تداوم اختلال‌های روان‌شناختی و نیز در عود یا بازگشت دوره‌های بعدی اختلال بازی می‌کنند.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9786002000859 دسته: , برچسب: , ,
توضیحات

طرحواره‌های شناختی و باورهای بنیادین

نویسنده
ریزو ، تویت ، استین ، یانگ
مترجم دکتر رضا مولودی ، سیما احمدی
نوبت چاپ 4
تعداد صفحات 280
نوع جلد
شومیز
قطع
وزیری
سال نشر 1400
سال چاپ اول 1400
موضوع
روان‌درمانی و مشاوره
نوع کاغذ ——-
وزن 402 گرم
شابک
9786002000859

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.402 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “طرحواره‌های شناختی و باورهای بنیادین”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

ما اينجا داريم مي ميريم

42,000 تومان

جملاتی از کتاب ما این‌جا داریم می‌میریم

خوشبختی‌ها را گم کرده‌ایم، همه‌شان گم شدهاند. دستمان خالی است دیگر هیچ نوری توی دستهامان نیست.
گاهی همین قدر که بنشینم و ده دقیقه توی حال خودم باشم و کارگرهای ساختمان روبرو تیرآهن خالی نکنند و دلم برای چیزی شور نزند و تسمه کولر پاره نشود به گمانم خوشبختم.
خوبی تهران همین است که همه‌چیز گم می‌شود توی های و هوی شهر.
طلاپری می‌داند که هر ستاره مال کدام آدمیزاد است و حال می‌بینیم که آدمیزادها همیشه با جام چای کنار پنجره می‌ایستند و هیچ‌وقت پری‌های جنگل را صدا نمی‌زنند. آدمیزادها عاشق آسمان هستند و مدام دنبال ستاره‌های‌شان می‌گردند.
مادرش همیشه می‌گفت هیچ کار خدا بی‌حکمت نیست. بعد هم غش‌غش می‌خندید که یک خدایا شکر بگو و خودت را راحت کن. تا آن سر دنیا هم که بدوی نمی‌فهمی چرا بلاهای ریز و درشت سر آدم می‌آید.
آدمیزادها هیچ‌وقت صدایی را که نمی‌بینند، نمی‌شنوند. حتی گاهی خوشبختی‌های کوچک‌شان را هم نمی‌بینند.

پانوراما 11 … بانو آمالیا

7,000 تومان
«مجموعه پانوراما»بهدنبال بهره‌مندیآسان خواننده مشتاق از ادبیات جهان است. این مجموعه بهترین‌ وخواندنی‌ترین‌های ادبیات جهان را در اختیار مخاطب قرار می‌دهد،درست مانند آنچه«مجموعه Folio٢»در انتشارات گالیمار محقق ساخت: قرار دادن داستان یارمان‌های کوتاه یا بخش‌هایی از رمان‌های چند جلدی و گرانبها در دسترس همگان. گروه انتشاراتی ققنوس هم پس ازبررسی اهداف مجموعه مذکور برآن شد که چنین امکانی را برای مخاطبان فارسی‌ زبان فراهم کند. از این رو انتشارات گالیمار را از تصمیم خود مطلع ساخت.حال، انتشارات ققنوس، افزون برگرفتن اجازه انتشار آثار فرانسوی، قصد دارد آثار ارزشمند دیگری نیز به این مجموعه اضافه کند. تا بهحال از این مجموعه سرزمینغریب،  آزمایشدکتراُکس، پدرم،رستوراننقاشی،خواندندرتوالت، مسافرخانهسرخ و  فلسفه زندگیزناشوییبهچاپ رسیدهاست که فِدِر یا شوهر متمول، گربه مادرم، ابریشمی گل‌برجسته، بانو آمالیا، کودکی یک رئیس و مرگ‌نامه به تازگی از این مجموعه منتشر شده است. هدف این مجموعه قرار دادن داستان‌ها یا رمان‌های کوتاه یا بخش‌هایی از رمان‌های چندجلدی و گرانبها در دسترس همگان با این امید که خواننده، پس از مطالعه قطعه یا داستان‌های انتخاب‌شده، برای خواندن دیگر آثار نویسنده اشتیاق پیدا کند.

رهبران جهان باستان (8) صلاح الدین

9,000 تومان
اولین جنگ صلیبی در سال‌های ١٠٩٦ تا ١٠٩٩ میلادی رخ داد و منجر به تسخیر بیت‌المقدس به دست صلیبی‌های اروپایی شد . این جنگ‌ها زمینه را برای سال‌ها درگیری میان مسلمانان شرق و مسیحیان غرب فراهم کرد و در این هنگام بود که صلاح‌الدین به دنیا آمد . او قهرمان جنگ‌های صلیبی بود . از گرما کلافه شده بودند . گرمای طاقت‌فرسا و نفس‌گیر فلسطین در تابستان ، قابل مقایسه با اروپا نبود . سربازان که شمشیر ، تبرزین و نیزه‌های بزرگ را بر دوش خود حمل می‌کردند و نیم‌تنه‌های زرهی سنگین بر تن داشتند ، آهسته‌آهسته از سرزمین‌های سنگلاخی و خشکی که با روستاهای سوخته و شهرهای غبارگرفته ، نقطه‌نقطه شده بود ، عبور می‌کردند . هر قطره عرق که از زیر کلاهخود‌های فولادی و مخروطی‌شکل آن‌ها می‌چکید ، عطش آنان را بیش‌تر می‌کرد . گلوهای بسیار تشنه‌شان تنها با سرهای لرزانشان هماهنگ بود . چند واحه که به ندرت به چشم می‌خورد ، تنها نشان وجود آب باارزش در آن سرزمین بود . این مردان زرهپوش از سراسر اروپا آمده بودند تا برای خدای خود بجنگند . شور مذهبی آنان همچون زمین زیر پایشان تفتیده بود .

باستان شناسی آسیای مرکزی

19,000 تومان
منابع فارسی مربوط به باستان شناسی آسیای مرکزی یا آسیای میانه (که در زمانهای قدیم خراسان بزرگ و ماوراءالنهر نام داشت)، انگشت شمارند. از این رو دکتر سید منصور سجادی اقدام به نگارش اثری با مضمون کلیات تاریخ فعالیتهای باستان شناسی این منطقه کرده که حاصل سالها تحقیق و پژوهش وی است. جلد اول این کتاب در قالب هشت فصل به مباحثی چون حدود و ثغور آسیای مرکزی و جغرافیای تاریخی آن، خصوصیات طبیعی و اکولوژیک، تاریخچه پژوهشهای باستان شناسی در غرب آسیای مرکزی و تطورات فرهنگی این منطقه، دوره های پارینه سنگی، میانه سنگی، نوسنگی، انئولیتیک و مفرغ می پردازد که همراه با تصاویر، نقشه ها و جدولهای مرتبط توضیح داده شده اند.

ماجراهای علمی 5 … گالیله

12,000 تومان
گالیله نابغه‌ای واقعی و به تمام معنا بود . گرچه او را اساساً به عنوان ستاره‌شناس و منجم می‌شناسیم اما علائق دیگری نیز داشت . او به علوم ، ریاضیات ، موسیقی و هنر علاقه داشت و کشفیات و اختراعات بسیارش انقلابی در جهان به وجود آورد . گالیله که صرفاً فیلسوفی علمی نبود ، عقایدش را به شکل اختراعات جامه عمل پوشاند . این کتاب روایت متفکری است که به مراتب فراتر از زمان خود بود . گالیله همواره در جستجوی حقیقت بود . و بر این باور بود که هیچ چیز جانشین مشاهده و آزمایش نمی‌شود . او معتقد بود طبیعت و ماهیت هر آنچه هست و هر آنچه مشاهده می‌کنیم ، پروردگار چنین خلق کرده است . گرچه نظریه‌هایش مغایر با آموزه‌های کلیسا بود ولی عمیقاً یک مرد مذهبی بود . او از مخاطرات نگارش این اصل که « زمین به دور خورشید می‌گردد » آگاه بود ، اما اجازه نداد تهدید به مجازات‌ها مانع از آزمایش‌ها و مشاهداتش شوند . او احساس نمی‌کرد مشاهداتش تهدیدی برای کلیسا باشد و نمی‌فهمید چرا مذهب باید مانع از فعالیت و پیشرفت علم شود . روایت زندگی گالیله با جهان امروز نیز مرتبط است . تقابل بین علم و مذهب بارها و بارها پس از زمان گالیله دیده شده است .

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت