بازگشت به محصولات
چنين گفت زرتشت (شوميز)
چنين گفت زرتشت (شوميز) قیمت اصلی: 325,000 تومان بود.قیمت فعلی: 295,000 تومان.

طرحواره‌های شناختی و باورهای بنیادین

200,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

رویکردهای شناختی نوین، آسیب‌شناسی روانی را فراتر از شناخت‌های سطحی و افکار خودآیند بررسی کرده و به ریشه‌های عمیق‌تر شناختی یا همان طرحواره‌های شناختی و باورهای بنیادین می‌پردازند. اگر درمانگری بخواهد از تسکین علایم حاد بیماری روانی پا را فراتر بگذارد باید به عملکرد فرد پیش از آغاز اختلال و پس از فروکشی مرحلۀ حاد توجه کند. یافته‌های پژوهشی نشان می‌دهد طرحواره‌های شناختی نقش مهمی در ایجاد و تداوم اختلال‌های روان‌شناختی و نیز در عود یا بازگشت دوره‌های بعدی اختلال بازی می‌کنند.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9786002000859 دسته: , برچسب: , ,
توضیحات

طرحواره‌های شناختی و باورهای بنیادین

نویسنده
ریزو ، تویت ، استین ، یانگ
مترجم دکتر رضا مولودی ، سیما احمدی
نوبت چاپ 4
تعداد صفحات 280
نوع جلد
شومیز
قطع
وزیری
سال نشر 1400
سال چاپ اول 1400
موضوع
روان‌درمانی و مشاوره
نوع کاغذ ——-
وزن 402 گرم
شابک
9786002000859

 

حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.402 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “طرحواره‌های شناختی و باورهای بنیادین”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

کتاب نیوتون و فیزیک کلاسیک قدم اول

80,000 تومان
کتاب نیوتون و فیزیک کلاسیک قدم اول قوس و قزح، میزان گردش ماه، شهاب های آسمانی و جزرومد دائم اقیانوس ها و سیبی که از درخت افتاد، همه و همه نشانه های وجود جهانی واحد هستند که کشف رموز آن را مدیون یک فرد هستیم: ایزاک نیوتون. نیوتون بدون شک درخشان ترین نابغه تمامی اعصار تاریخ است و با اینهمه هنوز ناشناخته باقی مانده است...

آموزش‌ گفتار

75,000 تومان
در این‌ کتاب‌ به‌ تمام‌ کسانی‌ که‌ مایلند از گفتاری‌ ساده‌، روشن‌ و روان‌ برخوردار باشند، راه‌ و رسم‌ آن‌ نشان‌ داده‌ شده‌ است‌. زیرا افراد بسیاری‌ حتی‌ برای‌ برآوردن‌ نیازهای‌ روزمره‌ زندگی‌، از سهولت‌ بیانی‌ کافی‌ و لازم‌ برخوردار نیستند. آموزش‌ گفتار کتابی‌ است‌ برای‌ آموزش‌ مسلط‌ بودن‌، جالب‌ شدن‌، توانا بودن‌، جذب‌ و متقاعد کردن‌ دیگران‌.

دیوان عطار: شرح احوال عطار

385,000 تومان
معرفی کتاب دیوان عطار: شرح احوال عطار
این کتاب، دیوان شیخ فریدالدین محمد عطار نیشابوری به تنظیم و نمونه خوانی و نظارت جهانگیر منصور است. در ابتدا شرح احوال عطار را توسط استاد بدیع الزمان فروزانفر داریم. در قسمتی از این شرح چنین می خوانیم: لقب او فريدالدّين است و در اين باب هيچ شك نيست، زيرا عوفى و ابنالفوطى و تمام كسانى كه شرح حالش را نوشتهاند اين لقب را آوردهاند و هم در پايان نسخه خطى ديوان عطار مكتوب در سنه ششصد و هشتاد و دو ]مجلس شماره 1268[ اين لقب مذكور است و از اين همه مسلم مىگردد كه او در قرن هفتم كه در نيمه اول آن قرن به شهادت رسيده و پس از آن، بدين لقب مشهور بوده است. شيخ عطار در قصائد و غزليات و در مثنويّاتش گاه خود را بهعنوان «فريد» ياد مىكند كه بىگمان مخفّف لقب او «فريدالدين» است. بنا بر روش معمول نزد بعضى از محدّثين و مورّخين كه به رعايت احتياط كلمه «الدين» را از پايان القاب مضاف به «دين» حذف مىكردهاند. شيخ ما در غالب قصائد و غزليات و ساير آثار خويش از خود به لفظ «عطّار» نيز ياد مىكند و معاصرين و ديگران هم او را بدين عنوان شناختهاند و شهرت اين عنوان به حدّى است كه نام و عناوين ديگر او را تحتالشعاع قرار داده و تقريبآ از خاطرهها برده است و علت شهرت او بدين نام آن است كه وى داروفروش بوده و طبابت مىكرده و در عرف چنين كس را عطار مىگفتهاند و هنوز هم مىگويند. شيخ ما چنانكه گفتيم عنوان «فريد» و «عطّار» را مانند تخلّص در قصايد و غزليات و در خطاب به خود در مثنوياتش مىآورد و گاه در محل واحد و با فاصله اندك هر دو عنوان را ذكر مىكند و از اينجا استنباط مىشود كه او به مناسبت وزن و يا بر حسب ميل خود گاه لفظ «فريد» و گاه «عطار» را در تعبير از خود اختيار مىنموده و نبايد تصور كرد كه او در اول «فريد» و در آخر عمر «عطار» تخلص مىكرده است زيرا آوردن اين دو تخلص در مثنويات دليل قاطع است كه چنين تصورى مبناى درست ندارد. ای گرفتار تعصب مانده دایماً در بغض و در حب مانده گرتو لاف از عقل و از لب می‌زنی پس چرا دم در تعصب می‌زنی
سفارش:0
باقی مانده:1

پدران و پسران

265,000 تومان
پدران و پسران مشهور‌ترين و محبوب‌ترين و به اعتقاد بسياري بهترين رمان ايوان تور گنيف است. نخستين رمان بزرگ روسي كه شهرت جهاني يافت.

فهم قرآن حکیم (جلد سوم)

250,000 تومان

معرفی کتاب فهم قرآن حکیم (جلد سوم)

از نظر محمد الجابری قرآن به‌مثابه وحی الهی محصول یک فرایند است؛ فرایندی که مراحل و فراز و نشیب‌های دعوت محمدی در دوره‌های مکه و مدینه آن را شکل داده است. درنتیجه، هرگونه فهمی از قرآن باید بر اساس همین واقعیت انجام پذیرد. او در کتاب رهیافتی به قرآن کریم با ارائه‌ی چنین تعریفی از قرآن، روش پیشنهادی خود برای فهم این کتاب را به دست می‌دهد. به باور او، برای فهم قرآن تنها توجه به روایاتِ اسباب نزول به‌مثابه گزارش‌های تاریخی از سبب نزول این آیه یا آن سوره کفایت نمی‌کند، بلکه باید قرآن در متن جریان دعوت نبوی در طول بیست‌وسه سال با همه‌ی فراز و نشیب‌ها و چالش‌هایی که دعوت محمدی با آن روبه‌رو بوده فهم شود. فهم قرآن حکیم در واقع نمونه‌ی عملی کاربستِ این روش در فهم معانی قرآن است. او همه‌جا به اصلِ معناکردن قرآن «معاصر با خود» و فهم قرآن «معاصر با ما» پایبند است و از میان این دو، بر بخش نخست تأکید ویژه دارد. به این ترتیب، فهم قرآن حکیم یک تجربه‌ی نوین در تفسیر قرآن کریم است که افق جدید را در حوزه‌ی تفسیر به روی قرآن‌پژوهان می‌گشاید و آنان را به نگرش به قرآن از منظری متفاوت فرا می‌خواند که در پرتو آن پاره‌ای از معانی و دقایق ناپیدای قرآن ظاهر و یا دست‌کم دست‌یافتنی‌تر و شفاف‌تر می‌شوند. او کتاب خود را کاری موفق در «قرائت قرآن از طریق سیره، و قرائت سیره از طریق قرآن» می‌داند و از آن احساس رضایت می‌کند. اگر مقصود از «کاری موفق» اولین گام و البته گامی بلند در این مسیر باشد، باید در این احساس با او همراه بود. فهم قرآن حکیم (جلد سوم) - انتشارات نی

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت