عاشقانه‌های چهارفصل

7,000 تومان

معرفی کتاب عاشقانه های چهار فصل اثر احسان مهتدی

شعرهای این مجموعه در چهار فصل آمده اند: «عاشقانه های بهاری»: شانه تکانی از حرف، «عاشقانه های تابستانی»: آب راه اندازی در کویرستان، «عاشقانه های پاییزی»: قرائت فراغت از فراق غضروفی و «عاشقانه های زمستانی»: تنهایی ام را پوشیده است ژاکت تو.
در مقدمه ی این اثر از قول شاعر آمده است: «این شعرهای کوتاه را عاشقانه های چهارفصل نامیدم، چرا که به سادگی عاشقانه هایی بودند دنیایی که در حاشیه ی ذهن فصل ها نوشته شدند، در فضای فصولی که در هوا شناور بودند و این کلمات بی نام ونشان را بر بال های بریده ی باد به دهان پنهان من می آوردند…
پس مفاصل این عاشقانه ها طبیعتا چهار فصل است، فصل هایی که انگار زبان گشوده خطاب به جهان و یکدیگر، یکدیگر و جهان را سروده اند، به زبانی که شاید می توانست از دهان هر پرنده یا هر مرد یا زن دل داده ای به رقص آمده باشد…
و حالا دیگر سرپرستی این عاشقانه های بی سرپرست را به وطن دست های تو می سپارم خواننده ی عزیز این سال ها، شاید که روشن کند تکلیف سکوتی را که حقیقت تاریکی ماست، ما که یکدیگرمان بودیم.»
شعری از این مجموعه: «از دور که می آمد، دور را/ با خود می آورد به نزدیک،/ و به دور که می رفت نزدیک را/ با خود به دور می برد/ و هیچ کس ندانست/ در آمدنش برگشتنی بود/ که غمگین می کرد جانوران را/ و در رفتنش آمدنی بود/ که جهان را به زوزه وا می داشت»

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

عاشقانه‌های چهارفصل

نویسنده
 احسان مهتدی
مترجم
—-
نوبت چاپ 1
تعداد صفحات 174
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1390
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ —-
وزن 200 گرم
شابک
9786002290656

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.200 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “عاشقانه‌های چهارفصل”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

آگوس و هیولاها 2/ ناتیلوس را نجات بدهیم

245,000 تومان
سلام!
من آگوس پیانولا هستم.
اگر جلد اول این مجموعه را خوانده باشید، همدیگر را می‌شناسیم.
اگر هم نه، بهتان می‌گویم: من توی اتاقی پر از هیولا زندگی می‌کنم.
از کجا پیدایشان شده؟
خب، از توی کتاب هیولاها، یعنی جایی که تویش زندگی می‌کردند تا اینکه دکتر بروت بدجنس از آنجا انداختشان بیرون. الان اینجا هستند، ولی بدی‌اش این است که دکتر بروت و دستیارش، نَپ،‌ هم آمده‌اند و همین اولِ‌کاری می‌خواهند رستوران ناتیلوس را به خاک سیاه بنشانند.
خوشبختانه سرآشپز رُل، هیولای آشپزخانه، کمکمان می‌کند نقشه‌ای بکشیم تا دکتربروت نتواند کاری از پیش ببرد.
سفارش:0
باقی مانده:1

تاریخ فلسفه‌ی راتلج (جلد سوم): فلسفه‌ی سده‌های میانی

590,000 تومان

معرفی کتاب تاریخ فلسفه‌ی راتلج - جلد سوم: فلسفه‌ی سده‌های میانه

کتاب تاریخ فلسفه‌ی راتلج - جلد سوم: فلسفه‌ی سده‌های میانه، جریان فلسفی قرون پنجم تا هفدهم میلادی را پی می‌گیرد و می‌کوشد ایده‌ها و مکاتب فکری این دوران را تشریح کند. این کتاب، فلسفه‌های اسلامی، یهودی و لاتینی قرون‌وسطی را به‌تفصیل بررسی کرده و آرا و اندیشه‌های فیلسوف‌های تأثیرگذاری مثل ابن‌سینا، این میمون، آبلار، آکویناس و گنتی را معرفی می‌نماید. این اثر از مجموعه‌ی ده‌جلدی راتلج است و ویراستاری آن را جان مارنبون بر عهده داشته.

درباره‌ی کتاب تاریخ فلسفه‌ی راتلج - جلد سوم: فلسفه‌ی سده‌های میانه

چند سده پس از شکل‌گیری مسیحیت، این دین توانست به بخش زیادی از کشورهای دنیا نفوذ کند و به جریانی غالب و مسلط تبدیل شود. این روند که تقریباً از قرن پنجم میلادی شروع شده بود توانست تمام شئون فرهنگی و علمی، از جمله فلسفه را تحت‌تأثیر خود قرار دهد. فلسفه‌ی این برهه بیش از همیشه به مذهب و دین گرایش یافت و در خدمت تبیین ایده‌های الهی قرار گرفت، اما مسیحیت تنها گرایش فلسفی آن زمان نبود. جریان‌های اسلامی و یهودی هم نسبتاً قدرت داشتند. گرچه محدوده‌ی آن‌ها تنها به کشورهای اسلامی و عربی محدود بود، اما عمیقاً بر روی اندیشه‌ی غربی تأثیرگذار بودند. بااینکه این فلسفه‌ها به زبان‌های متفاوتی رواج داشتند (فارسی، عربی، عبری و لاتینی)، اما تاریخ‌شناسان همه‌ی آن‌ها را زیر یک چتر، یعنی فلسفه‌ی سده‌های میانه جمع می‌کنند. این به خاطر سه ویژگی مشترکی است که آن‌ها را به هم پیوند می‌داد: اول اینکه همگی از سنت یونانی ریشه می‌گرفتند؛ دوم، در مسیر تکاملشان عمیقاً درهم‌تنیده و به یکدیگر وابسته شده بودند؛ و در نهایت اینکه ایده‌ی محوری هر سه حول خدا، یکتاپرستی و الهیات می‌گشت. کتاب تاریخ فلسفه‌ی راتلج - جلد سوم: فلسفه‌ی سده‌های میانه (Routledge History of Philosophy Volume III: Medieval Philosophy)، دقیقاً به تحولات همین دوران اشاره دارد و می‌کوشد آن‌خت را مرور و تحلیل کند. این مجلد بحث خود را از دوران پس از آگوستین قدیس شروع می‌کند و تا ابتدای قرن هفدهم پیش می‌رود. در این میان، روند شکل‌گیری، شکوفایی و افول هر یک از سنت‌های اسلامی/عربی، یهودی، و لاتین/مسیحی را بررسی می‌کند. قرون‌وسطی از نظر سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی اخلاقی از سیاه‌ترین دوران‌های بشری بود. با وقوع رنسانس، انسان غربی تلاش زیادی کرد تا تمام محصولات و باقی‌مانده‌های آن عصر را از بین ببرد. و یکی از پیامدهای این رفتار نادیده گرفتن فلسفه‌ی سده‌های میانه بود. قرن‌ها طول کشید تا محققان به اهمیت آرای آن برهه پی ببرند و سعی نمایند بی‌طرفانه در موردش صحبت کنند. آن‌ها فهمیدند که بسیاری از فلاسفه‌ی آن سده‌ها، مثل ابن‌سینا، این میمون، آکویناس، آبلار یا گنتی، اندیشمندان بزرگی بودند و ایده‌های قابل‌توجهی را مطرح می‌کردند. کتاب تاریخ فلسفه‌ی راتلج - جلد سوم: فلسفه‌ی سده‌های میانه، با همین دیدگاه کوشیده نگاهی منصفانه و کنجکاوانه به آن زمان داشته باشد و به دور از هر سوءگیری و قضاوتی آن اندیشه‌ها را مرور کند. نویسندگان این کتاب به جنبه‌های متفاوت و گسترده‌ی قرون‌وسطی می‌پردازند و تلاش می‌کنند به کنه ایده‌های آن زمان پی ببرند. کتاب تاریخ فلسفه‌ی راتلج - جلد سوم: فلسفه‌ی سده‌های میانه را جان مارنبون (John Marenbon) ویراستاری، حسن مرتضوی ترجمه و نشر چشمه چاپ کرده است.

ماکاموشی، جزیره‌ی جوندگان جسور 3/ پنجه‌ت‌رو بکش، کله‌پنیری!

105,000 تومان
درباره نویسنده کتاب
الیزلبت دمی (Elisabetta Dami) (1958- ) نویسنده ایتالیایی ادبیات کودک است که به دلیل نگارش سری کتاب‌هایجرونیمو استیلتن مشهور است.
درباره ناشر کتاب
هوپا ناشر کتاب‌های کودک، نوجوان و جوان و بازی‌های فکری – آموزشی است که از سال 1392 فعالیت خود را آغاز کرده است. فعالیت هوپا با ارائه‌ی نسل جدیدی از بازی‌های فکری – آموزشی شروع شد، بر اساس تولید داخلی و با کیفیتی قابل مقایسه با محصولات بین‌المللی در این حوزه. پس از موفقیت هوپا در بخش بازی‌های فکری، از سال 1394 برنامه‌ریزی آن برای انتشار کتاب‌های مناسب کودک، نوجوان و جوان آغاز گشت و سرانجام در اردیبهشت 1395، مصادف با نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، نخستین کتاب‌های هوپا به بازار عرضه شد.
سفارش:0
باقی مانده:3

چگونه با پدرت آشنا شدم؟

145,000 تومان

معرفی کتاب چگونه با پدرت آشنا شدم؟

کتاب «چگونه با پدرت آشنا شدم» مجموعه داستان‌ طنزی است نوشتهٔ مونا زارع که به‌صورت نامه نوشته شده است. قهرمان داستان در این نامه‌ها ماجرای آشنایی با شوهرش را برای دخترش می‌نویسد. این کتاب در نشر چشمه چاپ شده است.

درباره کتاب چگونه با پدرت آشنا شدم

داستان‌های کتاب چگونه با پدرت آشنا شدم ابتدا به‌صورت ستون هفتگی طنز در روزنامهٔ شهروند منتشر می‌شد که توانسته بود مخاطبان زیادی را با خود همراه کند. مونا زارع این داستان‌ها را بازنویسی کرد و با یک پایان‌بندی متفاوت، کتاب را به اثری مستقل تبدیل کرده است که بازخوانی آن برای خوانندگان پیشین نیز همچنان جذاب خواهد بود. این اثر از آن دسته کتاب‌هایی است که می‌شود با آن بلند‌بلند خندید. روایت یک دنیای زنانه برای پیدا‌کردن شوهر که پر است از توصیف‌های شیطنت‌آمیز و فانتزی‌های بامزه: «ساعت ۷ صبح جمعه بود که تصمیم گرفتم شوهر داشته باشم. چشم‌هایم کاملاً باز نشده بود و قیِ بسته‌شده روی مژه‌ها پلک‌هایم را سنگین کرده بود. سرم را توی بالش فرو بردم و روی شکمم خوابیدم و تا بیست شمردم. چشم‌هایم را باز کردم و تکه‌ای از موهایم را دور بینی‌ام چرخاندم و دوباره تمرکز کردم. فایده‌ای نداشت. هیچ‌چیز دیگر نبود جز شوهر. دلم می‌خواست همان موقع، همان لحظه، یک نفر روی کرهٔ خاکی وجود می‌داشت که شوهر من می‌بود. از خواب که بیدار شدم، دیدم جایش خالی است. پدرت را می‌گویم. اولش مردد بودم نکند گیج خوابم و جای یک چیز دیگر خالی شده و من آن را با شوهرم اشتباه گرفته‌ام؟ خودم را از رخت‌خواب بیرون کشیدم و روبه‌روی آینه ایستادم. موهایم از عروسی دیشب پف کرده بود و ریملِ دور چشم‌هایم قیافه‌ام را شبیه پاندا کرده بود. زبانم را بیرون آوردم و ته حلقم را نگاه کردم. امکان نداشت، اما مشکلم واقعاً شوهر بود.»

قصه‌های دوستی 7: چه فکر خوبی مولی!

125,000 تومان

معرفی کتاب چه فکر خوبی مولی! اثر والری گورباچف

داستانی شاد و خواندنی همراه با تصاویر کودکانه، درباره بچه هایی که نمی دانند چه کادوی تولدی برای لاکی مناسب است، اما با هم فکری به نتیجه ای خاص و غافلگیر کننده می رسند.
نویسنده در داستان پیش رو ارزش هم فکری و مشارکت را برای کودکان به تصویر می کشد.

کارآگاه کرگدن در باغ‌وحش مرموز 4/ اسرار «غروب»

20,000 تومان

برشی از متن کتاب

نصف شب از خواب بیدار شدم. خواب چیزی را دیدم که من را بیدار کرد. خواب یکی از حرف های بیسنتیا خانم فیله بود. داشت می گفت: دختره تشویقم کرد این کار رو بکنم! دختره؟ منظورش کی بود؟ دختره کی بود؟ یک لحظه شک کردم نکند او باشد؟... نگاهش کردم. غروب کف قفس دراز کشیده بود. لبخند زیبایی روی لب داشت و خوابیده بود. شبیه فرشته ها بود. چطور امکان داشت او بیسنتیا خانم فیله را راضی کرده باشد تا روی بدن فیل دیگری نقاشی بکشد؟ به خودم گفتم: اصلاٍ امکان ندارد. بعد کمی جا به جا شدم تا جایم راحت تر باشد و باز بخوابم. فایده نداشت. یک لحظه با خودم گفتم نکند همه این ها کار غروب بوده. یک لحظه بعدش گفتم نه. اصلاً کار او نیست. امکان نداشت کار او باشد! هر چه باشد من دوستش بودم، مگر نه؟ بودم، نبودم... نتوانستم نتیجه ی مشخصی بگیرم. دیدم بهتر است بلند شوم و یک حمام گِل درست و حسابی کنم محشر بود! ماه کامل بود و می درخشید. باغ وحش ساکت ساکت بود و تمام حوض گل مال خودم بود. تنها بودن و تنهایی حمام کردن چیز دیـ... _ کرگدن جون؟ خوابت نمی بگه؟ تنهایی چی کاگ داگی می کنی؟ الان می آم پیشت. بله. می گفتم. چیز دیگری بود. ولی این چیز دیگر دوام نداشت. خیلی معمولی پرسیدم: غروب! وقتی بیسنتینا خانم فیله گفت: دختره تشویقم کرد. فکر می کنی منظورش کی بود؟ یک لحظه انگار دست و پایش را گم کرد. ولی فقط یک لحظه. گفت: مگه همچین چیزی گفت؟ ها؟ گفتم: آره. گفت دختره من رو تشویق کرد. گفت: شاید... مامانش نبوده؟ یا شاید استاد نقاشی اش بوده. بله، حرف غروب منطقی بود. گفت: کرگدن جون! تو که فکگ نمی کنی کاگ من باشه. مگه نه؟ امان از دست آن آه و ناله ها! چیزی نمانده بود گریه اش بگیرد! من از کی این قدر بی رحم شده بودم؟ حالم از دست خودم بد شد. پیشنهاد دادم با هم کاه بخوریم تا صبح زیر نور ماه با هم مشغول خوردن کاه بودیم. داستان زندگی خودمان را تعریف کردیم. خندیدیم. عالی بود. آن روز روز خوبی می شد. می شد! ولی نشد. چون مانوئلا گفت اره پرونده ی جدیدی برای ما آورد. آمد توی دفترم و سه تا نامه به من داد. نامه ی اول را باز کردم و خواندمش، نوشته بود: آهای کفتار! صدای خنده هات ترسناکه. پرسیدم: خب این چشه؟ گفت: بقیه ش رو هم بخون کرگدن جون! دومین پاکت را باز کردم. نوشته بود: آهای کفتار! صدای خنده هات ترسناکه. ازت متنفریم! گفتم: حالا خودت رو نگران نکن. باغ وحش جمعیتش زیاده. می دونی که... بعضی وقت ها بچه ها بازی شون می گیره... گفت: بقیه اش رو هم بخون کرگدن جون! سومین پاکت را باز کردم. نوشته بود: آهای کفتار! صدای خنده هات ترسناکه. ازت متنفریم! به زودی می میری! از جا پریدم. این یک تهدید جدّی بود! نگاهی به آدرس فرستنده کردم. چیزی ننوشته بودند. فکرش را می کردم! نامه ها را ناشناس فرستاده بودند. گفت: کرگدن جون! می تونی مجرم رو پیدا کنی؟ حتماً متوجه ی که خانواده ام حسابی نگرانن. گفتم: حتماً مانوئلای عزیز! حتماً. همین الان می رم سر وقت تحقیـ... هنوز حرفم را تموم نکرده بودم که...