عبور معطر

2,000 تومان

« ظهر که شد فکر کردم دیگر تحملم تمام شده است . بلند شدم رفتم سراغ تلفن تا شماره بگیرم ، سراغش را بگیرم ، شاید از او خبر داشته باشند ، ولی همان‌طور نشستم ، سر جایم و دیدم دو ساعتی هست که دارم با خودم فکر می‌کنم . قرار بود بیاید دنبالم . سفری ترتیب داده بود . یک‌جور آشتی‌کنان . » این مجموعه از ٢١ داستان کوتاه تشکیل شده است ، روز والنتاین ، عبور معطر ، آرسنیک ، تو اسمش مار داره ، سرگیجه و داستان نامزدها را شاید بتوان از بهترین‌های این مجموعه دانست که نویسنده در آن‌ها توانسته فضای مناسبی را بیافریند : « او هجده ساله است . دزد است ، آدمکش است و تا چند روز دیگر یک اعدامی است و هنوز غروب برایش تماشایی است .

او می‌داند هیچ‌گاه سن افراد نیست که غروب را تعریف کرده است ؛ همان‌گونه که سن او در کفه ترازوی جنایت‌هایش قرار نمی‌گیرد . او می‌میرد و قضاوت این مردن ، سوای چگونگی آن ، بر عهده عدالت اجتماعی نیست . حتی خودش مرگ را اصل مسلمی می‌داند و با آن چندان مخالفتی ندارد . وقتی با ماشین دزدی در خیابان‌ها به گشت و گذار پرداخته بود ، به تنها چیزی که فکر نکرده بود تبادل این موقعیت‌ها بود . زمانی که او قاتل بود و حالا که کسی قاتل او می‌شد . »

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

عبور معطر

نویسنده
نارسیس زهره نسب
مترجم
——-
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ١٠٤
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٨٩
سال چاپ اول ——
موضوع رمان‌های فارسی
نوع کاغذ ——
وزن 122 گرم
شابک
9786009065295
توضیحات تکمیلی
وزن 0.122 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “عبور معطر”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

سحابی خرچنگ

12,000 تومان
كراب با یك زن نامرئی زندگی می كند.دریك كلام، شیرین ترین و نازنین ترین زن نامرئی كه خیلی دلرباتر از بقیه است.دروغ نگویم، بین همه زن هایی كه هیچ وقت ندیده ، همانی است كه نبودنش بی رحمانه تر از همه عذابش می دهد.كراب دلش نمیخواهد بختش را با بخت هیچ كس عوض كند. این عشق زندگی اش را نورانی می كند.او خوشبخت ترین مرد دنیاست.  

درماندگی بزرگ ما

29,000 تومان
در یکی از روزهای سرد زمستان، دو دوست قدیمی در کنار هم بر سر تپه‌ای در میان ابرها ایستاده‌اند. در برابرشان دریای سیاه است، و پشت سرشان استانبول با هزار خاطره و رؤیا. هر دوی آن‌ها در آن لحظه به یک چیز فکر می‌کنند: به کسی که حالا در دوردست‌ها روزگار می‌گذراند. چتین در سکوت به اندر نگاه می‌کند و همان پرسشی را که در دل دارد در چشمان او می‌بیند: آیا نهال هم به ما فکر می‌کند؟ پیش از این‌که تمام کوهستان در میان تودۀ سفید مه فرورود، دو دوست، دست در گردن هم، از شیب تپه پایین می‌آیند. نامه‌ای که اندر همان شب برای نهال می‌نویسد با این جملات به پایان می‌رسد: «چتین و اندر هنوز درون آن مه درانتظار تو هستند، در انتظار تو هستند، در انتظار تو هستند...» درماندگی بزرگ ما چهارمین رمان نویسندۀ جوان باریش بیچاکچی است که موفقیت‌های بزرگی برای او به ارمغان آورده است. این رمان، که در سال ۲۰۱۱ فیلمی نیز بر اساس آن ساخته شده است، روایت رفاقت‌های دیرپای دو مرد میانسال در شهر کودکی‌شان آنکاراست، شهری که به‌راستی می‌توان بیچاکچی را نویسنده‌ای برخاسته از آن دانست. داستان با ورود نهال به زندگی دو دوست آغاز می‌شود، دختری جوان که در حقیقت خواهر کوچک‌تر ِفکرت دوست دوران کودکی آن‌هاست و بناست به‌اجبار مدتی با این دو دوست هم‌خانه شود. اما ورود نهال ِجوان زندگی دو مرد را بیش از آنچه تصور می‌کردند تحت تأثیر قرار می‌دهد.

رگ سرخی به تن بوم

35,000 تومان
خودسری‌های دختری از یک خانواده‌ی اصیل ایرانی، باعث به هم خوردن روال زندگی‌اش می‌شود. او چندی تلاش بسیار می‌کند تا تغییری در روند زندگی‌اش حاصل شود. پس از این اتفاقات مسیر جدیدی پیش روی او قرار می‌گیرد و ساختار تازه‌ای زندگی او را احاطه می‌کند که موجب می‌شود حوادث جدیدی برایش رخ ‌دهد.
رد پای تقدیر به وضوح در این داستان به چشم می‌خورد: «از روزی که دوباره شروع به کار کرده بودم، بهترین اوقاتم در محیط کار می‌گذشت با آن که تمام روز، کار بود و کار، آن‌قدر که گاهی، حال و نای حرف زدن برایم نمی‌ماند، راضی بودم . احساس زنده بودن می‌کردم. احساس مفید بودن ، بجز آن، در خلوت اتاقم، خودِ خودم می‌شدم؛ همانی که بودم. نه تظاهر می‌کردم، نه صورت دلواپس مامان مدام جلوی چشمم رژه می‌رفت، نه جواب سؤال‌های تکراری پدر را می‌دادم و نه برای خوشایند نغمه، به لودگی و مسخره‌بازی‌هایش می‌خندیدم.»نویسنده کتاب با تکیه بر تجارب قبلی خود، در نوشتن این رمان، افزون بر توجه ویژه به مخاطب عام، در به کارگیری عناصر ادبی و قدرت بخشی به ساختار اثر نیز تلاش موفقی را به انجام رسانده است .

نباید گفته شود

12,000 تومان
«تهران» اسم رمز خیلی از خاطره‌هاست. شهر شلوغی که این روزها خیلی از آدم‌ها بنا به عادت همیشگی‌شان، خودشان را در آن گم می‌کنند تا از خود رد و نشانه‌ای برجا نگذارند. خیلی از آدم‌ها نمی‌توانند همه چیز را بگویند. یعنی اینکه خیلی از حرف‌ها نباید گفته شود. چرا؟ : «فکر می‌کنم فقط با نوشتن می‌توانم خودم را برای گفتن این موضوع آماده کنم. پس بهتر است اول از همان سال‌ها شروع کنم، سال‌‌هایی را که به عقب دویده‌ام و هر چیز را لگد کرده‌ام... یادم می‌آید، قدیم‌ها موقع نوشتن انشا جمله اول خیلی سخت بود. همیشه به پدرم می‌گفتم جمله اول را بگوید. وقتی جمله اول را می‌شنیدم، راه می‌افتادم و شروع می‌کردم به نوشتن و اصلاً به این فکر نمی‌کردم که باید ده خط شود. آن موقع‌ها نمی‌دانستم که همه چیز را نباید نوشت و گفت. بعدها که فهمیدم، چند جمله کلیشه‌ای را که انگار زبان آدم را باز می‌کرد، یاد گرفتم.» تا امروز برای خودم برو بیایی داشتم. اصلاً فکرش را هم نمی‌کردم که دنیا حساب و کتاب داشته باشد و این عقربه‌های لامصب که روی صفحه سفید راه می‌روند، چیزی را بشمارند. اصلاً نمی‌دانستم همین ساعت کوچک لعنتی که الان از آن اتاق هم صدای تیک‌تاکش می‌آید و اعصابم را خرد می‌کند، همان ساعت پاندول‌دار خانه آقای اربابی باشد که اولین بار در تهران دیدم.

به من نگاه کن

22,000 تومان
شیوع روزافزون اوتیسم در میان کودکان دغدغه بسیاری از والدین امروزی‌ست. آن هم در جامعه‌ای که امکانات قابل قبولی برای این کودکان در نظر گرفته نشده است. این کتاب تنها به بیان گوشه‌ای از مشکلات اوتیسم و تأثیر آن بر روابط آدم‌ها پرداخته است. نگاه، فرزند ابراهیم و غزاله، مبتلا به اوتیسم است. غزاله که زنی امروزی‌ست حاضر نیست تمام موقعیت‌ها، وقت و انرژی‌اش را صرف کودکی کند که چیزی از جهان او نمی‌داند. از سوی دیگر ابراهیم هم به طور کلی منکر اوتیسم دخترشان می‌شود. رابطه ابراهیم و غزاله در اثر مواجهه با این مشکل فرزندشان از هم می‌پاشد. معضلاتی که هر کدام از آن‌ها در نگهداری از کودکشان دارند، رویکرد جامعه، خانواده‌ها و اطرافیان به معضل اوتیسم دستمایه اصلی رمان به من نگاه کن است. در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم: مردم کوچه را قرق کرده بودند. از توی هر پنجره هم یک نفر تا سینه آمده بود بیرون و محشر برپا شده را تماشا می‌کرد. ماشین آتش‌نشانی روبه‌روی زمین محل احداث ایستاده بود و چندتایی سرباز سعی در دور کردن مردم داشتند. ...

زنان فراموش شده

2,000 تومان
« زنان فراموش شده » قصه زنانی است که همراه کوچ تابستانی به ییلاق می‌آیند.زنی دراین میان ، نظاره‌گر کولی‌های کنجکاوی است که دورشدن او را به تماشا نشسته‌اند : « مادر از همان آغاز که سایه پدر را بر نوک قله کوه می‌بیند ، می‌داند جفت خود ، مرد زندگی‌اش را یافته ‌است . می‌داند مشک آب را که برداشت و به سوی او راه افتاد ، با خانواده و ایل وداع کرده است . می‌داند که اگر نتواند پدر را مجذوب خود کند راه بازگشتی ندارد . می‌داند به چشم کولی‌ها و حتی پدر و مادرش او رفته است ، متعلق به مردی است که انتخاب کرده است . حتی می‌داند اگر نتواند پدر را با خود همراه کند چه باید بکند ، کجا باید برود ، اما نمی‌داند برای اینکه بتواند میل پدر را به سوی خود بکشد چه باید انجام بدهد . » مرد که مقاومت زن در دلش نشسته است ، خم می‌شود تا گوسفندی جلو پاهایش بر زمین بگذارد و پیشکش کند ، و زن خوشحال است که با شادمانی قبیله را ترک می‌کند . او سوگند خورده است که مثل ماه به شب ، به مرد خود وفادار بماند . اما . . . کوشان ، نویسنده نام‌آشنای مهاجری است که خوانندگان قصه‌های خود را دارد . داستانهای او حسی و واقعی‌اند ، خشم طبیعت و طغیان انسانها علیه جبر زمانه ، پس‌زمینه قصه‌های اویند . کتاب « زنان فراموش شده » روایتی از این ماجراست .