عروسک‌ فرنگی‌

25,000 تومان

جولیو بروجینی‌، مردی‌ جاافتاده‌ و مشاور موفق‌ حقوقی‌، خواسته‌ یا ناخواسته‌، از روی‌ عشق‌ یا هوس‌، شبانه‌روز به‌ ایوانا می‌اندیشد. دختری‌ نه‌ زشت‌ و نه‌ زیبا، نه‌ دوست‌داشتنی‌ و نه‌ نفرت‌انگیز، دختری‌ که‌ ساده‌ است‌ و نیست‌، معصوم‌ است‌ و نیست‌، دختری‌ که‌ به‌ رغم‌ روزمرگی‌ درنیافتنی‌ است‌. آنچه‌ جولیو را در خود کشیده‌ است‌ اگرچه‌ بنابه‌ گفته‌هایش‌ هوسی‌ بیش‌ نیست‌، اما چنان‌ ژرف‌ است‌ که‌ بازشناسیش‌ از عشق‌ ساده‌ نیست‌

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

عروسک‌ فرنگی‌

جولیو بروجینی‌، مردی‌ جاافتاده‌ و مشاور موفق‌ حقوقی‌، خواسته‌ یا ناخواسته‌، از روی‌ عشق‌ یا هوس‌، شبانه‌روز به‌ ایوانا می‌اندیشد. دختری‌ نه‌ زشت‌ و نه‌ زیبا…
نویسنده
آلبا د سس‌ پدس‌
مترجم
بهمن فرزانه
نوبت چاپ ٨
تعداد صفحات ٢٢٤
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٨
سال چاپ اول ١٣٨٢
موضوع
داستان‌های ایتالیایی
نوع کاغذ ——
وزن ٢٢٠ گرم
شابک
9789643114046
توضیحات تکمیلی
وزن 0.22 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “عروسک‌ فرنگی‌”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

آخر بازی‌/در انتظار گودو

85,000 تومان
نمایشنامه‌های‌ بکت‌ در بستر قرن‌ بیستم‌ دوره‌ای‌ انتقالی‌ را مشخص‌ می‌کنند: دوره‌ای‌ انتقالی‌ از مدرنیسم‌ تا پسامدرنیسم‌. آثار او تصاویری‌ از فرسایش‌ ارائه‌ می‌دهند که‌ در آن‌ جهان‌ و افرادی‌ که‌ در آن‌ زندگی‌ می‌کنند به‌ آرامی‌، اما به‌ ناگزیر رو به‌ افول‌ می‌روند. «در انتظار گودو» و «آخر بازی‌» دو نمایشنامه‌ای‌ است‌ که‌ شهرت‌ و جهانی‌شدن‌ را برای‌ بکت‌ به‌ ارمغان‌ آورد، با این‌ همه‌ او اعتقاد داشت‌ که‌ این‌ موفقیت‌ بر سوتفاهمی‌ بنیادین‌ استوار است‌ و منتقدان‌ و مردم‌ به‌ طور یکسان‌ بر تفسیری‌ نمادین‌ و تمثیلی‌ از اثری‌ اصرار ورزیده‌اند که‌ همواره‌ برای‌ پرهیز از تعریف‌ تلاش‌ کرده‌ است‌. مایکل‌ وارتون‌، منتقد و استاد ادبیات‌ فرانسه‌ در دانشگاه‌ یونیورسیتی‌ کالج‌ (لندن‌) حق‌ را با بکت‌ می‌داند، با این‌ حال‌ یک‌یک‌ مخاطبان‌ را در مخالفت‌ با او محق‌ می‌شناسد و خود در بازخوانش‌ این‌ دو نمایشنامه‌ بر کنایه‌های‌ فلسفی‌ این‌ دو اثر تأکید می‌ورزد. ساموئل‌ بکت‌ در سال‌ ١٩٦٩ جایزه‌ نوبل‌ را از آن‌ خود کرد.

كاتارسیس در هنرهای زیبا

7,000 تومان
عشقی که پس از سال‌ها خود را نمایان کرده و همه چیز را تغییر می‌دهد. کاتارسیس عشق ممنوعه‌ای بود که می‌بایست فقط از فاصله‌ای دور تماشایش کرد. اما حضور او پس از سال‌ها آتشی است که همه چیز را می‌سوزاند و البته همه چیز را روشن می‌کند. در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: سال دوم هنرهای زیبا سال انزواست. از اواخر سال اول، که سال آشنایی و بعد منحصربه‌فرد شدن است، این انزوای عجیب آغاز می‌شود. نه این‌که این انزوا مانع ارتباط باشد، اتفاقاً برعکس، خود نوعی وسیله ارتباطی با سیگنال‌هایی مشخص است. و هر چقدر که منحصربه‌فردتر باشی منزوی‌تر می‌شوی و البته انزوایی منحصربه‌فرد! انزوای هرکس شکل خاص خود را دارد و از روزی که هنرهای زیبا افتتاح شده این زایشِ انزوا آغاز شده و هنوز هم به اشکال مختلف بازتولید یا متولد می‌شود.

پرتو سبز

210,000 تومان

دوشیزه هلنا کمبل عهد کرده است تا وقتی پرتو سبز را ندیده، ازدواج نکند. چراکه طبق افسانه‌ای قدیمی، پرتو سبز این خاصیت را دارد که هر کس ببیندش، دیگر به‌هیچ‌وجه در مسائل احساسی اشتباه نمی‌کند. کسی که بخت با او یار باشد و یک بار ببیندش، به‌وضوح حس می‌کند که در دل خود و دیگران چه می‌گذرد.

از این رو، دایی‌هایش ساموئل و سباستین ملویل تصمیم می‌گیرند هر طور شده این خواستۀ او را برآورده کنند. پس  همگی راهیِ سفری ماجراجویانه می‌شوند.

اما هر بار کسی یا چیزی، مثلاً هوای ابری، دسته‌های پرندگان یا بادبان‌های قایق‌هایی در دوردست، مانع از تحقق این خواسته می‌شوند.

برای اینکه بفهمید عاقبت دوشیزه کمبل موفق به دیدن پرتو سبز می‌شود یا نه، با او و مابقی مسافران همراه شوید.

به نظر می‌رسد ژول ورن در این اثر قصد دارد دیدگاهی مخالف با بقیۀ آثارش داشته باشد. در این داستان، روحیۀ مثبت و علمی‌ای که در آریستوبولوس اورسیکلوس، دانشمند پرمدعا و کسل‌کننده، تجسم یافته است، در ماجرای عاشقانه‌ای که روایت می‌شود، تسلیم هنر، خیالپردازی و تخیل شاعرانه می‌شود.

اریک رومر، کارگردان نامی موج نو فرانسوی، از ایدۀ "پرتو سبز" برای خلق فیلمی به همین نام در سال ۱۹۸۶ بهره برده است.

روژی یار

6,000 تومان
روژی یار قصه دختری است به همین نام که روزگار با او سر ناسازگاری دارد: «پدرم در جوانی عاشق دختر کُردی بود به نام روژی یار. اسم او را روی من گذاشت. دوست داشت صدام کند، خسته نمی‌شد از این کار. صدا زدن من براش عادت شده بود، شاید هم یک جور کیف ساده و گذرا نصیبش می‌کرد.» روژی یار عاشق این است که بچه‌دار شود و هر بار در ازدواج‌هایش بخاطر این موضوع ناکام می‌ماند: «این که دلم می‌خواست بچه داشته باشم فقط به خاطر زن بودنم یا جوان بودنم نبود. بیشتر زن‌ها دوست دارند بچه‌دار شوند، به همین سادگی. عالم و آدم بگویند بچه‌دار نمی‌شوی زیر بار نمی‌روم. باید بچه‌دار شوم، سم قاطر که نخورده‌ام... وقتی چیزی را می‌خواستم، با تمام وجود می‌خواستم و...» روژی یار در روایتی که بازگو می‌کند تقصیرها و ناکامی‌ها را به همسرش نسبت می‌دهد و آنگاه که از او جدا می‌شود تن به ازدواج دیگر می‌دهد. اما این بار هم ناکام می‌ماند و پدر او را روانه دکتر می‌کند شاید که افاقه کند، اما... در مرور خاطرات روژی یار در می‌یابیم زندگی بی رحمانه تر از آن است که به او لبخند بزند، مخاطراتی پیش روست که او فکر بچه دار شدن را از سر بیرون می‌کند: «فکر بچه دار شدن را از سرم بیرون کرده بودم، بیرون که نه، فرستادم بودمش گوشه‌ای پرت و دور از ذهنم داشتم مثل آدمیزاد زندگی‌ام را می‌کردم تا اینکه...» «فریده خرمی» نویسنده و مترجم، پیش از این کتاب «دختر خاله ونگوگ» را نوشته است.

انجیل یهودا

25,000 تومان
انجیل یهودا، که نزدیک به هزار و هفتصد سال مفقود بود، سرانجام در غاری در مصر پیدا شد. کشف این انجیل یکی از بزرگ‌ترین اکتشافات تاریخی قرن بیستم است، هم طراز با کشف طومارهای بحرالمیت و انجیل‌های گنوسی نجع حمادی. این انجیل، برخلاف انجیل‌های عهد جدید، یهودا اسخریوطی را چهره‌ای کاملاً مثبت و الگویی برای تمام کسانی معرفی می‌کند که آرزو دارند پیرو عیسی باشند. کتابی که هم‌اینک در دست دارید نخستین ترجمۀ انجیل یهودا به زبان فارسی است. این انجیل خود بخشی از یک دست‌نوشته یا نسخۀ خطی پاپیروسی است که به «دست‌نوشتۀ چاکوس» مشهور است. این نسخۀ خطی، که در سال‌های پایانی دهۀ ١٩٧٠ میلادی طی حفاری مخفیانه‌ای در مصر کشف شد، سرنوشت پرماجرایی را پشت سر گذاشت تا سرانجام به دست مؤسسۀ نشنال جئوگرافیک رسید. این مؤسسه بی‌درنگ گروهی از متخصصان را برای ترمیم و ترجمۀ انجیل یهودا برگزید و سرانجام، در سال ٢٠٠٦، ویراست نخست آن را برای اولین بار منتشر کرد.  

نباید گفته شود

12,000 تومان
«تهران» اسم رمز خیلی از خاطره‌هاست. شهر شلوغی که این روزها خیلی از آدم‌ها بنا به عادت همیشگی‌شان، خودشان را در آن گم می‌کنند تا از خود رد و نشانه‌ای برجا نگذارند. خیلی از آدم‌ها نمی‌توانند همه چیز را بگویند. یعنی اینکه خیلی از حرف‌ها نباید گفته شود. چرا؟ : «فکر می‌کنم فقط با نوشتن می‌توانم خودم را برای گفتن این موضوع آماده کنم. پس بهتر است اول از همان سال‌ها شروع کنم، سال‌‌هایی را که به عقب دویده‌ام و هر چیز را لگد کرده‌ام... یادم می‌آید، قدیم‌ها موقع نوشتن انشا جمله اول خیلی سخت بود. همیشه به پدرم می‌گفتم جمله اول را بگوید. وقتی جمله اول را می‌شنیدم، راه می‌افتادم و شروع می‌کردم به نوشتن و اصلاً به این فکر نمی‌کردم که باید ده خط شود. آن موقع‌ها نمی‌دانستم که همه چیز را نباید نوشت و گفت. بعدها که فهمیدم، چند جمله کلیشه‌ای را که انگار زبان آدم را باز می‌کرد، یاد گرفتم.» تا امروز برای خودم برو بیایی داشتم. اصلاً فکرش را هم نمی‌کردم که دنیا حساب و کتاب داشته باشد و این عقربه‌های لامصب که روی صفحه سفید راه می‌روند، چیزی را بشمارند. اصلاً نمی‌دانستم همین ساعت کوچک لعنتی که الان از آن اتاق هم صدای تیک‌تاکش می‌آید و اعصابم را خرد می‌کند، همان ساعت پاندول‌دار خانه آقای اربابی باشد که اولین بار در تهران دیدم.