عروس‌ فریبکار

95,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

زینیا زن‌ بی‌نظیری‌ است‌؛ اما این‌ بی‌نظیری‌ به‌ سود رز، کرز و تونی‌ نیست‌؛ زنانی‌ که‌ دلنشین‌ترین‌ بهانه‌های‌ هستی‌ خود را بر سر آشنایی‌ با این‌ زنِ باهوش‌ و زیبا می‌گذارند. حاصل‌ اعتماد این‌ سه‌ زن‌ به‌ زینیا، زنی‌ که‌ بی‌قیدانه‌ بداندیش‌ است‌ و دلفریبانه‌ زیبا، زخم‌ مشترکی‌ است‌ که‌ با مرگ‌ زینیا تسکینی‌ ناچیز یافته‌ است‌. و اکنون‌ زینیا هر چند درگذشته‌ است‌ اما ناگهان‌ ظاهر شده‌، شاید برای‌ آن‌ که‌ همچنان‌ ویرانی‌ به‌ بار آورد

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

عروس‌ فریبکار

نویسنده
مارگارت‌ اتوود
مترجم
شهین‌ آسایش‌
نوبت چاپ ٧
تعداد صفحات ٧٠٤
نوع جلد سلفون
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٨
سال چاپ اول ١٣٨٠
موضوع
داستان‌های آمریکایی
نوع کاغذ تحریر
وزن ٨٩٧ گرم
شابک
9789643113025
توضیحات تکمیلی
وزن 0.897 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “عروس‌ فریبکار”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

لیلا

79,500 تومان
لیلا نویسنده فریدون زعیم‌اوغلو مترجم حسین تهرانی نوبت چاپ 2 تعداد صفحات 502 قطع و نوع جلد رقعی (شومیز) سال

قصه‌های بترس برای بچه‌های نترس 1/ اسکلت خون‌آشام

145,000 تومان

توضیحات

کتاب قصه های بترس برای بچه های نترس 1 : کتاب حاضر دارای یک داستان تخیلی و ترسناک مناسب گروه سنی ب و ج می باشد. این کتاب با تصاویر و فونت نوشتاری اش جذابیت داستان را چند برابر کرده است. اگر فکر می کنی بچه نترسی هستی این کتاب رو شروع کن به خوندن و ….
اسکلت‌های خون‌آشام، اتوبوس‌هایی که فقط مرده‌ها رو سوار می‌کنند، هیولاهایی که دیکته می‌گن. جن‌هایی که توی متکا زندگی می‌کنند، زن‌های قوزی، گرگینه‌ها...

از این چیزها می‌ترسی؟ می‌ترسی و می‌لرزی؟ می‌لرزی و خیس می‌شی؟

اگه فکر می‌کنی بچه‌ی نَترسی هستی، بیا وسط!

اگه دلت می‌خواد ترس رو توی داستان مزه‌مزه کنی، دلت رو بزن به دریا و بیا جلو!

اگه دلت می‌خواد با موجودات عجیب‌وغریب و ترسناک آشنا بشی، این کتاب رو از توی قفسه بکش بیرون و بخون!

به افتخار همه‌ی بچه‌های نترس!

جیغ و داد و هیولای بلند

سفارش:0
باقی مانده:2

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

شرحی بر نقد عقل محض

75,000 تومان
آیا اگر هیوم نبود، کانت در خواب می‌ماند؟ چه شد که کانت به سراغ شناخت‌شناسی رفت و به جای شناخت بیرون، به شناخت درون پرداخت؟ کانت با کدام متافیزیک درافتاد و چه بخش‌هایی از سنت فلسفی گذشتگان را در لایه‌های نقدِ عقلش حفظ کرد؟ روند شکل‌گیری نقد کانتی از کجا آغاز شد و چه مسیری را پیمود تا به قلۀ نقدِ عقل محض برسد؟ آیا در کتاب‌های پیش از دورۀ نقادی، اثری از کانتِ نقاد وجود دارد؟ شرحِ کوتاهِ حاضر پاسخ پرسش‌های بالا را در بر دارد. پل گایر و آلن وود دو تَن از شارحان مشهور کانت و مترجمان آثار او به زبان انگلیسی‌اندو این نوشتار مقدمۀ آنان بر ترجمۀ نقد عقل محض است. این مقدمه در عین کوتاهی، شرحی سودمند برای خواندن کتاب نقد اول است. مخاطبان این کتاب استادان و دانشجویان فلسفه و نیز همۀ کسانی‌اند که در پی شناخت فلسفۀ کانت هستند.

سلوکیان واشکانیان

9,000 تومان
پس از پیروزی اسکندر مقدونی بر سپاهیان هخامنشی و قتل داریوش سوم، فصل نوینی در تاریخ ایران گشوده شد که نتیجه آن استیلای مقدونی‌ها و یونانی‌ها بر ایران در مدتی نزدیک به دو قرن بود. اسکندر کوشید تا به حکومت جدید خود در نگاه مردم ایران صورت قطعی و پایدار و شکل قانونی بدهد. پیروزی‌های او فقط با انتقال مداوم قوا از اروپا به ایران ممکن بود عملی گردد و از آن گذشته، در سرزمین‌های تسخیر شده، می‌بایست نیروی نظامی بزرگی مستقر می کرد . اسکندر برای این که به نتایج عملیات و اقدام‌های خود استحکام و دوام بخشد، شبکه عظیمی از شهرهای تازه تأسیس پدید آورد که قوای نظامی مقدونی و یونانی در آنها مستقر گردیدند . بدین ترتیب بیش از هفتاد شهر جدید به فرمان او پایه‌گذاری شد. کتاب "سلوکیان و اشکانیان" تاریخ دو سلسله سلوکیان و اشکانیان را از استیلای اسکندر مقدونی تا غلبه مجدد عنصر پارسی در کسوت شاهان ساسانی در برمی‌گیرد و در این میان به ساختار حکومت‌ها، تاریخ سیاسی، وضعیت اقتصادی و چگونگی زبان و خط و دین و هنر در دوران سلوکیان و اشکانیان می‌پردازد. نادر میرسعیدی مؤلف این کتاب پیش از این کتاب‌های "ستیز و سازش" و "امپراتوری مغول" را ترجمه کرده است.

کتاب مرگ آرام

90,000 تومان
معرفی کتاب مرگ آرام کتاب مرگی بسیار آرام، شرح حالی نوشته ی سیمون دوبووار است که در قالب رمان نوشته شده و اولین بار در سال 1964 انتشار یافته است. دوبووار در این اثر، آخرین لحظات حضور خود در کنار مادر در حال مرگش را با نثری شاعرانه و زیبا به تصویر کشیده است. فرانسواز دوبووار، مادر سیمون، در حمام به زمین می خورد و استخوان رانش می شکند. فرانسواز را به بیمارستان منتقل می کنند و او حین سپری کردن دوران نقاهت، نشانه هایی از بی حالی شدید و بی میلی به غذا را از خود نشان می دهد. زمان زیادی نمی گذرد که دکترها متوجه غده ای سرطانی در روده ی کوچک او می شوند که با سرعتی زیاد در حال رشد است. سیمون و خواهرش، پوپت، برای سه ماه، نوبتی در کنار بستر مادر خود می مانند و آخرین لحظات زندگی اش را در کنار او می گذرانند.