عزازیل

380,000 تومان

عزازیل رمانی از یوسف زیدان مصری است، شامل سی طومار که از زبان سریانی به عربی ترجمه و در سال ٢٠٠٨ منتشر شد. طومارها در یک جعبۀ چوبی مهر و موم‌شده در خرابه‌های باستانی در نزدیکی حلب در سوریه و در وضعیت خوبی کشف شدند. وقایع این رمان در قرن پنجم میلادی در مصر علیا، اسکندریه و شمال سوریه رخ می‌دهد؛در فضای پس از پذیرش مسیحیت از جانب امپراتوری روم، کشمکش فرقه‌ای بزرگان کلیسا از یک سو و نوکیشان از سوی دیگر،و بت‌پرستی‌ای که رو به افول است.

این رمان زندگی‌نامه هیپا راهب مسیحی مصری است که در دوره پرتلاطمی از تاریخ کلیسای مسیحی می‌زیست، دوره‌ای که اختلافات گسترده‌ای بین کلیساهای اصلی به دلیل اختلاف بر سر ماهیتشان به وجود آمد.

این رمان برنده جایزه بوکر عربی در سال ٢٠٠٩ و جایزه بریتانیایی “آنوبی” برای بهترین رمان ترجمه‌شده به انگلیسی در سال ٢٠١٢ شد.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

عزازیل

نویسنده
یوسف زیدان
مترجم
فریبا حزباوی
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ٤٠٠
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠٠
سال چاپ اول ——
موضوع
داستان های عربی
نوع کاغذ بالکی
وزن ۴۳۰ گرم
شابک
9789643119805
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.43 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “عزازیل”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

هنر و فلاکت

9,000 تومان
 چند روایت معتبر از اندیشه و داستان صادق هدایت آن که جدی می گیرد نیازمند جدیت است و درست به همین دلیل است که می خواهد جدی گرفته بشود. هدایت این گونه نبود. او از جدی گرفته شدن، از به حساب آمدن و از وزن داشتن عقش می گرفت. پس لازم بود سرشاخه ها را رها و به ریشه ها حمله کند، به حافظ، به سعدی، به ادبیات هزار ساله، به تاریخ چند هزار ساله، او بایست از بین دو شق حافظ و خیام، زیبایی و زشتی، شعر و نثر، زندگی و مرگ، سویه نامالوف را بر می گزید و پس زدن حافظ، زیبایی، شعر و زندگی البته کار ساده ای نبود.

چه دیر

8,500 تومان
داستان «چه‌دیر» روایتی از زندگی دو انسان است که در ازدحام بی‌‌نهایت یک شهر، از دو گوشه دور از هم، در سراشیبی راه زندگی و در تنگنای پیچ در پیچ آن، با روحیاتی بیگانه از هم، خسته و نومید و غمگین یکدیگر را می‌یابند. دمی چند در کنج راستین محبت و در گلوگاه صداقت، عشقی ممنوع را تجربه می‌کنند و به آرامشی نسبی می‌رسند، اما... چه نیرویی می‌تواند این دلبستگی را که هر دو پرستش‌وار به آن نیاز دارند، از آنان برباید؟ «چه دیر» درباره دغدغه‌های زنی امروزی و طرح مشکلات اوست. «می‌رود روی تراس، ابر و دود مه و غبار آمده پایین، همه جا را محو می‌بیند. قله دماوند ناپدید شده. جز طرحی گنگ چیزی از ساختمان‌ها دیده نمی‌شود. هوا راکد و سرد است.» «مه کامه رحیم‌زاده» نویسنده رمان «یلدا و رهایی» و مجموعه داستان‌های «اتاق صورتی» و «ردپای حلزون» این بار در رمانی متفاوت برای نسل امروز داستان دو انسان را بازگو می‌کند.

بنیانگذاری آمریکا وقانون اساسی آن

25,000 تومان
قانون اساسی ایالات متحده قدیمی‌ترین سند از نوع خود در جهان است. همچنان که کشور از یک اتحاد موقتی ایالت‌ها به قدرتمند‌ترین ملت جهان تبدیل شده‌است، قانون اساسی آن نیز دو سده تغییرات را پشت سر گذاشته‌است. داستان چگونگی شکل‌گیری این سند شایان توجه است. در مجموع، نماینگان مجمع قانون اساسی ۱۷۸۷ دانش‌آموخته و در گار حکومت با تجربه بودند. بسیاری از آن‌ها در جریان انقلاب آمریکا جنگیده و نماینده‌ی ایالت‌های خود در نخستین و دومین کنگره‌های ایالت‌های آمریکا بودند. برخی در تهیه پیش‌نویس قوانین اساسی ایلت‌های خود و اصول کنفدراسیون مشارکت کرده بودند. آن‌ها تجربه و مهارت خود را در تهیه پیپ‌نویسِ سندی بی‌همتا و نوآورانه به‌کارگرفتند.

مُرده ریگ

4,000 تومان
فال قهوه نشان از مرگ کوروش می دهد. قهوه های ماسیده در ته فنجان محور داستانی است که با مرگ کوروش اتفاق می افتد. شیرین و شیوا یکی با روایت شاعرانه و دیگری  عوامانه خود از مرگ کوروش آروزهایشان را بر باد رفته می بینند. آرش اما در این میان با رویا پردازی به دنبال میراث مرده کوروش است هر چند که از این ماجرا طرقی بر نمی بندد. روایت های موازی با زبان خاص شخصیت ها از ماجرایی که با مرگ کوروش شکل می گیرد رمان را در دایره ای از آروزهای برباد رفته ای قرار می دهد که نشان از میراث مرده ای دارد که خود نیز طبق روایتش در رمان, آرزوهایش برباد رفته است: "خیر سرش خبر مرگش رو از خودش در آورده مثلا می خواد جلب ترحم کنه."

هیتلر را من کشتم

7,000 تومان
سرنوشت دیکتاتور آلمان همواره یکی از مرموزترین داستان‌های تاریخ بوده است و فرضیه‌ها و مستندهای زیادی در مورد او و روزهای پایانی جنگ جهانی دوم ساخته و پرداخته شده است. پیرمردی به نام صادق نورچیان در آخرین روزهای عمر خود به نوه روزنامه‌نگارش، حمید، راز بزرگی را می‌نمایاند. حمید در پی کشف این راز به دید جدیدی از زندگی و آینده‌اش می‌رسد. هیتلر را من کشتم داستانی معمایی درباره این احتمال است که روس‌ها پیشوای آلمان نازی را در روزهای پایانی جنگ به ایران منتقل کردند و به صورت مخفیانه در شمال ایران نگهداری می‌شد. و داستان براساس نقب در خاطرات گذشته افراد دخیل در این راز پیش می‌رود. این کتاب اولین رمان هادی معیری‌نژاد است که از اواسط دهه هفتاد شمسی به نوشتن شعر، داستان، نقد هنری و مقالات اجتماعی مشغول است. اما تاکنون اثری منتشر نکرده است. او مدرک کارشناسی ارشد جامعه‌شناسی دارد و عضو انجمن منتقدان سینمای ایران است و در حال حاضر به کار روزنامه‌نگاری اشتغال دارد. در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: با خنده گفت: «نه پدرسوخته! ضرر نداره. این راز رو باید بری کشف کنی، من فقط اولش رو بهت می‌گم. فقط باید قول بدی تا وقتی من زنده‌م هیچی نگی، بعدش هر کاری خواستی با این راز بکن. فقط مواظب باش هدرش ندی.» گفتم: «نه مطمئن باشید بابا.» بعد چشمکی زدم و گفتم: «حالا چی هست این راز؟ لااقل تیترشو بگین. با شاهپور غلامرضا دعواتون شده زدینش؟» گفت: «نه برو بالاتر.» به شوخی گفتم: «با اشرف پهلوی سَروسِر داشتین؟» گفت: «نه برو بالاتر.» گفتم: «کتاب خاطرات سِری اعلیحضرت پیش شماست؟» گفت: «نه برو بالاتر.» بعد اشاره کرد که گوشمو بیارم جلو. گوشم رو بردم جلو، خیلی جدی گفت: «به کسی نگو، اما هیتلر رو من کشتم.»

این تنهایی لعنتی

11,000 تومان
این رمان موضوعی اجتماعی روانشناختی دارد، سه شخصیت اصلی دارد، بابک، آسمان و خیال. از سه نسل دهه ٥٠،٦٠ و ٧٠ که از تنهایی خود می‌گویند و درگیر تضادی درونی و اجتماعی هستند. فوژان برقیان نویسنده این کتاب، فعال در زمینه رمان، داستان کوتاه، نقد، ترانه‌سرا و نقاش است. در قمستی از کتاب می خوانیم: غرق بهت تماشاش کردم. مثل مار زخم‌خورده زهرش را ریخت و به اتاق پناه برد. رهاش کردم و به خودم برگشتم. به روزی که گذرانده بودم. به خیال که تنهایی‌اش را به رختخواب می‌برد و نمی‌دانستم چرا. به بابک که دهه چهلمش را می‌گذراند و نه آن‌قدر دور بود که خیال را نبیند، نه آن‌قدر نزدیک که دست‌هاش را بگیرد. و به خودم، خود معلقم. از تنِش امروز فرصتی برای زنگ زدن به نیلو پیدا نشد. گرچه می‌ترسیدم از این‌که بدانم چه به سرش آمده. تلفنم را دیر جواب داد: «خوبی؟» «کِی ولت کردن؟»