عشاق نامدار

425,000 تومان

کتاب عشاق نامدار: فرانسه و روسیه اثری است به ترجمه و اقتباس ذبیح الله منصوری و چاپ انتشارات نگاه. اثر حاضر پیش از این در اواخر دهه چهلم شمسی به صورت پاورقی منتشر شده و ماجرای آن از روزهای چهارده سالگی لویی چهاردهم که پسری زیبارو و جذاب بود آغاز می شود، نوجوانی که ناگزیر توجه همه را به خود جلب می کرد تا آن جا که مادرش دستور داد تا او دیگر با هیچ زنی در اتاق خود تنها نباشد؛ اما جایی خارج از چهاردیواری قصر، پسر با دختر باغبان دیدار کرد و این دیدار حسی را در پسر برانگیخت که موجب شد رابطه ای مهرآمیز میان او و دخترک سربگیرد.

بعد از کشف این رابطه تنها بودن پسر با هر زنی در هرجایی ممنوع شد و دختر باغبان از قصر اخراج و پیش خاله اش فرستاده شد. اما این منع حضور زنان به تنهایی در کنار لویی مدت زیادی دوام نیاورد زیرا مادر ترسید پسرش دچار مشکل گردد و نسبت به زنان بی مهر شود.

ماجرا همین گونه پیش می رود تا جایی که پسر به تخت سلطنت تکیه می زند و صاحب فرزند می شود، فرزندی که قرار است نائب السلطنه او باشد کسی که در اصیل زادگی و حیا بسیار عقب تر لویی چهاردهم است…

.

.

.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

عشاق نامدار

نویسنده
ذبیح الله منصوری
مترجم
ذبیح الله منصوری
نوبت چاپ 1
تعداد صفحات 1214
نوع جلد جلد سخت
قطع وزیری
سال انتشار 1401
سال چاپ اول ——
موضوع
گردآوری و تلفیق
نوع کاغذ ———
وزن 1250 گرم
شابک
9786222672690

 

توضیحات تکمیلی
وزن 1.250 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “عشاق نامدار”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

جغرافیای تاریخی کشورهای اسلامی(جلد دوم)

175,000 تومان
جغرافیای تاریخی کشورهای اسلامی(جلد دوم ) نویسنده دکتر حسین قرچانلو مترجم —————- نوبت چاپ 4 تعداد صفحات 592 نوع جلد

من و تو

12,500 تومان

در بخشی از کتاب من و تو می‌خوانیم

با بازوهایی حلقه‌زده دور چوب‌اسکی‌ها ساک کفش‌ها در دست و کوله‌پشتی به دوش، مادر را دیدم که دور می‌زد. با او خداحافظی و صبر کردم تا بی‌ام‌و روی پُل ناپدید شود. مستقیم به سمت خیابان ماتزینی رفتم. ساختمان رای را رد کردم. در پنجاه‌قدمی خیابان لانا سرعتم را کم کردم. قلبم به‌شدت می‌زد. دهانم تلخ بود؛ انگار یک رشته مس لیس زده باشم. آن‌همه بار جلوِ حرکتم را می‌گرفت و درون کاپشنم مثل سونا شده بود. وقتی به تقاطع رسیدم، سرم را به گوشه‌ی دیگر چرخاندم. آن انتها، رو‌به‌روی کلیسایی مدرن، یک مرسدس شاسی‌بلند بود. السیا رونکانتو، مادرش، سومرو و اسکار توماسی را دیدم که داشتند چمدان‌ها را در صندوق‌عقب جا می‌دادند. یک ولوو با یک جفت چوب‌اسکی روی سقفش کنار شاسی‌بلند ایستاد و ربکاردو دوبوسز از آن خارج شد و از کنار بقیه گذشت. کمی بعد پدر دوبوسز هم خارج شد. خودم را عقب کشیدم، رو‌به‌روی دیوار. به چوب‌اسکی‌ها تکیه دادم و کاپشنم را باز کردم. مادر السیا و پدر دوبوسز داشتند چوب‌اسکی‌ها را روی سقف مرسدس محکم می‌کردند. السیا و اسکار توماسی با موبایل حرف می‌زدند. سومرو می‌پرید و ادای مشت زدن به دوبوسز را درمی‌آورد. مدتی طول کشید تا آماده شوند. مادر السیا از دست بچه‌هایی که کمک نمی‌کردند، عصبانی بود. سومرو روی سقف ماشین پرید تا چوب‌اسکی‌ها را بررسی کند و سرانجام راه افتادند. در طول مسیر در تراموا با آن چوب‌ها و کفش‌های اسکی، فشرده میان کارمندان کت‌و‌شلواری، ‌مادران و بچه‌هایی که به مدرسه می‌رفتند، احساس حماقت می‌کردم. می‌شد چشم‌هایم را ببندم و خیال کنم در تله‌کابینم. بین السیا، اسکار توماسی، دوبوسز و سومری. می‌توانستم بوی کره‌ی کاکائو را از میان کرم‌های برنز‌کننده بشنوم. می‌خندیدیم و با هُل دادنِ همدیگر از کابین بیرون می‌آمدیم.

کتاب جوان خام

520,000 تومان
معرفی کتاب جوان خام «جوان خوام»(به روسی: Podrostok)، که همچنین با دو نام دیگر(نوجوان) و (خانواده تصادفی) نیز منتشر شده است، رمانی است از فئودور داستایوفسکی نویسنده بزرگ روسی. اولین انتشار این کتاب به صورت قسمت به قسمت و ماهانه در سال 1875 در انتشارات یادداشت های وطن چاپ شد. کتاب، سرگذشت جوان روشنفکر 19 ساله ای را به اسم آرکادی دولگروکی روایت می کند. آرکادی فرزند نامشروع زمین داری پرحاشیه و زنباره است. عمده تمرکز داستان به بحث ها و تضاد فکری مستمر بین این پدر و پسر می گذرد، که در اصل بیان کننده ی بحث های ایدیولوژیک بین دو ایده ی سنتی تفکر در دهه ی 1940 و نگاه جدید نهلیستی دهه 1960 روسیه است. این در حالیست که جوان های زمان آرکادی تفکرات بیسیار منفی فرهنگ روسی را که در تضاد با فرهنگ اروپایی آن دوران بود پذیرفته بودند. یکی دیگر از موضوعات اصلی کتاب پرورش و چگونگی یه کار گیری تفکر آرکادی در زندگیش است که با سر باز زدن از رفتن به دانشگاه ودرآمد زایی و تشکیل زندگی مستقل که شکلی از شورش علیه جامعه را به تصویر می کشد، نشان می دهد. کتاب از سه بخش تشکیل شده است که هر بخش واقایعی از سه روز را روایت می کنند. زندگی داستایوفسکی به عنوان نویسنده حول موضوع مهمی به نام آزادی چرخیده است. نویسنده به این نتیجه رسیده است که آزادی از با ارزش ترین دارایی هاست، اما سوء استفاده از آزادی مانند انتخاب آگاهانه شر منجر به آشوب می شود. در کتاب ابله ((the idiot داساتایوفسکی نشان می دهد که چگونه مشروعیت به دست آمده با پول می تواند منجر به تجزیه خانواده و جامعه شود. اما تنها در جوان خام است که پادهر چنین آشوبی را در بازگشت به باورهای مسیحی شرح و بسط داده است. . . .

هنر زنده ماندن

110,000 تومان
چنين كسي نه نياز دارد كه عبوس باشد و نه تباه و در شكسته بلكه فقط نبايد زاهد و سانياسي گوشه نشين باشد. او با استخوان‌هاي پرتوان بر زمين استوار مي ايستد او با تمام قدرت به زندگي آري مي گويد او با شجاعت زيستن تمام رنج ها و مرارت هاي زندگي را به جان مي‌خرد و فلسفه‌اش وي را تا بدانجا كشانده كه مرگ را بي‌تفاوتي سوار بر بال‌هاي زمان چون نمودي دروغين و شبحي ناتوان در نزديكي خود مي‌نگرد شبحي كه نمي‌تواند هيچ چيزي را به هراس افكند زيرا فرد يادشده نيك مي‌داند كه فقط اكنون در هيات لحظه حاضر براي او هستي دارد...

آشنایی با فلسفه علم معاصر

214,000 تومان
کتاب حاضر متنی آموزشی است که به معرفی مکاتب اصلی فلسفه علم در قرن بیستم می پردازد. در این کتاب ضمن بحث درباره سه مکتب اثبات پذیری، ابطال پذیری و نسبی گرایی، زمینه های پیدایش این سه مکتب معرفی می شود. امتیاز کتاب در این است که با بیان نقدهای هر یک از این مکاتب نسبت به یکدیگر، هم زمان با تکیه بر بیانی از عقل گرایی معتدل، از عینیت دانش تجربی دفاع می کند. از ذات گرایی و اصل علیت به عنوان دو پیش فرض عقل گرایی و از ماتریالیسم و ادعای جدایی دانش از ارزش، به عنوان دو پیش فرض تجربه گرایی بحث شده است.

گزارش یک مرگ

79,500 تومان
کتاب گزارش یک مرگ نوشته گابریل گارسیا مارکز ترجمه لیلی گلستان توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی به چاپ رسیده است. ظهر روزی از ماه اوت، درحالی‌که با دوستانش گلدوزی می‌کرد، حضور کسی را در نزدیکی خانه‌اش حس کرد. لازم نبود سرش را بلند کند تا بداند که آمده. به من گفت: «چاق شده بود، موهایش بفهمی‌نفهمی ریخته بود، برای نزدیک دیدن محتاج عینک بود. اما خودش بود. به خداوندی خدا، خودش بود!» دیوانه شده بود. حتماً مرد هم فکر کرده بود که او هم پیر شده. اما مرد، برخلاف دختر، فاقد ذخیره‌ی عشقی بود که باعث تحمل می‌شد. پیراهنش از عرق خیس بود، مثل همان بار اول روز جشن خیریه، همان کمربند و همان کیف‌های چرمی درزشکافته‌ی سگک‌نقره‌ای را داشت. بایاردو سان رومان بی‌اینکه به باقی کسانی که گلدوزی می‌کردند و مبهوت مانده بودند اهمیتی بدهد، یک قدم جلو آمد. کیف‌هایش را روی چرخ خیاطی انداخت و گفت: ــ خب، من آمدم.