عشق‌های فراموش‌شده/ بهرام و گل اندام (جلد سخت)

57,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

بهرام، شهزاده‌ی روم، دردانه‌ی پدر روزهای خوش و آرامی را می‌گذراند تا روزی که پای به شکارگاه می‌گذارد. آهوی دلربایی را می‌بیند، آهو به‌قدری زیبا و دلفریب است که بهرام به دنبالش می‌دود.

آن‌قدر دور می‌شود که از همراهانش جدا می‌ماند و راه را گم می‌کند. گذارش به قصری پُرشکوه بر بلندای کوهی می‌افتد …

 

یک‌بار در قرن نهم امین‌الدین محمد صافی قصه‌ی عشق و دلدادگی بهرام و گل‌اندام را به نظم کشید و حالا یاسمن شکرگزار با روایتی سرشار از احساسات لطیف و ناب انسانی، بار دیگر این قصه را در قالب داستانی امروزی بازآفریده است.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

عشق‌های فراموش‌شده/ بهرام و گل اندام (جلد سخت)

نویسنده
 یاسمن شکرگزار
مترجم
—-
نوبت چاپ
تعداد صفحات 144
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
جوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
 9786008025016
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “عشق‌های فراموش‌شده/ بهرام و گل اندام (جلد سخت)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

آداب دنيا

95,000 تومان
کتاب «آداب دنیا» اثر یعقوب یادعلی نویسنده و فیلم‌ساز ایرانی و برنده جایزه ادبی گلشیری است. این کتاب پس از یازده سال سکوت و بعد از یکی از مشهورترین رمان‌های فارسی معاصر یعنی «آداب بی‌قراری»‌منتشر شد. رمان تازه یادعلی نیز چون نخستین اثر او‌، رمانی نفس‌گیر است. نویسنده در این اثر درعین پای‌بندی به واقع‌گرایی، روحی متافیزیکی را احضار می‌کند که در آن چهره‌های عجیبی از شخصیت‌هایش پنهان شده‌اند؛ چهره‌هایی که با جلو رفتن داستان از سایه بیرون می‌آیند… یک پلیس خسته و توبیخ‌شده، درگیر ماجرای ناپدیدشدن مردی می‌شود که پایش را به ویلایی بزرگ باز می‌کند؛ ویلایی که براساس نگاهی آرمانی ساخته شده و ساکنانش را گرد هم آورده ‌است. هم‌زمان عشقی قدیمی در این میانه ظهور می‌کند که عامل اصلی رفتارهای قهرمان یادعلی‌است. رمان با اتفاق‌های ریزودرشت غیرقابل‌پیش‌بینی جلو می‌رود و اتاقی که کسی نباید وارد آن شود… اتاق دربسته... در بخشی از رمان می‌خوانیم: «نمی‌فهمید دارد بهش حال می‌دهد در آن آفتاب تند، یا به‌عمد می‌آید می‌پیچد دور خیسی شلوار تا ساق پایش را مورمور کند، بدجنس! بهش گفته بودند تنها نرود. هر چه جلوتر می‌رفت، بیشتر می‌ترسید. به خودش نهیب می‌زد: برو! سر جاده آسفالت، پیش از وارد شدن به خاکی، لحظه‌ای ایستاد تا از دکه‌ای آدرس بپرسد.»
سفارش:0
باقی مانده:2

جای خالی سلوچ

480,000 تومان

خلاصه کتاب جای خالی سلوچ

داستان کتاب در روستایی به نام زمینج و با رفتن سلوچ اغاز می شود ، مردی که شغلش گچ کاری و تنورسازی و مغنی گری است ولی نمی تواند برای خود کاری پیدا کند و برای تهیه مایحتاج زندگی و سیر کردن شکم اعضای  خانواده به سختی افتاده و این اواخر نیز از سالار عبدالله ( یکی از شخصیت های کتاب ) مقداری پول قرض می کند.

مردی که در نهایت به علت خرد شدن غرور مردانه اش در یک  صبح روز زمستانی خانواده را رها کرده و ناپدید می شود. بعد رفتن سلوچ مرگان می ماند با چندین بچه بزرگ کوچک به نام های عباس، ابروا و هاجر به همراه قرض و بدهی های که از زمان سلوچ  باقی مانده ، بدهکارانی که به ظروف مسی خانه مرگان نیز رحم نمی کنند .

مرگان با رفتن سلوچ  در میان آشنایان و همسایه ها غریب می ماند و مورد هجوم نگاه و نیت های ناپاک آنها قرار می گیرد .  زنی که برای تهیه خرج و مخارج زندگی سختی های بسیاری می کشد و از انجام هیچ کاری دریغ نمی کند و به کارهای همانند گچ کاری و … که بسیار طاقت فرسا هستند تن می دهد .

او برای مدیریت کردن دخل و خرج زندگی می خواهد فرزندان را به کار جمع آوری هیزم  و فروش آن مشغول کند ولی عباس پسر بزرگ خانواده ، که با رفتن پدر حس رهایی از بند پیدا می کند ، تن به کار نمی دهد و وقت خود را صرف قماربازی و خوش گذردانی و تن پروری می کند.

پسر کوچکتر یا همان ابروا  با اینکه قد و قواره ی کوچکی دارد ولی کاری تر از برادر بزرگترش است و در خرج و مخارج به مادر کمک می کند و سختی زندگی را همراه مادر و خواهرش به دوش می گیرد .

علی گناو همسایه مرگان که مردی میانسال است در اثر صحبتهای زن قبلی اش ، مادرش را از خانه بیرون می کند و مادرش در اثر زندگی در خرابه از دنیا می رود ، او که زنش را مقصر مرگ مادرش می داند ، زنش را به شدت مورد ضرب و شتم قرار داده به طوری که زنش علیل می شود.

علی گناو در فکر ازدواج مجدد است به همین دلیل پیشنهاد ازدواج با هاجر که دختری نوجوان است را به مرگان می دهد ولی مرگان به شدت با این درخواست علی گناو مخالفت می کند ولی علی گناو با صحبت هایی همچون اینکه خانواده مرگان احتیاج به یه بزرگتر دارد تا از انها مراقبت کند و قول یافتن کار برای  عباس و ابروان ، رضایت مرگان را جلب می کند .

سرانجام علی گناو ، هاجر را به عقد خود در می آورد و هاجر به جای ازدواج با پسر دلیری که از اعماق وجود دوستش داشت، مجبور می شود زن دوم علی گناو میانسال شود.

بعد ازدواج ، علی گناو ابروان را در حمام عمومی خود مشغول می کند و عباس را شتربان شترهای پسر عموی خود می کند .

سفارش:4
باقی مانده:9

شرورترین دختر مدرسه 1

290,000 تومان
انتشارات چشمه منتشر کرد: «دختر بد پررو» لقبی بود که همکلاسی‌های الیزابت به او داده بودند. او واقعا شرورترین دختر مدرسه بود. عزمش را جزم کرده بود که از مدرسه نفرت داشته باشد و آن‌قدر شیطنت کند که ناچار شوند از مدرسه اخراجش کنند و به خانه بفرستندش. برای رسیدن به این هدف از هیچ‌کاری رویگردان نبود و هیچ یک از معلم‌ها و شاگردان از شرارت‌هایش در امان نمی‌ماندند. ولی مدرسه وایتلیف هم مدرسه‌ای معمولی نبود...
سفارش:0
باقی مانده:2

زندگی هچل‌هفت آیدا پیرپور 1/ دبستان هاجر

145,000 تومان

معرفی کتاب زندگی هچل هفت آیدا پیرپور 1 اثر سولماز خواجه وند

– اگر دلتان می خواهد بدانید زندگی با مامان و بابای کلاهبردار چه شکلی است؟ «زندگی هچل هفت آیدا پیرپور» را بخوانید!
– اگر دلتان می خواهد مامان و بابایتان هر روز بگویند: «نمی خواد بری مدرسه! بمان خانه و حالش را ببر!» “زندگی هچل هفت آیدا پیرپور” را روزی سه بار برای مامان و باباهایتان بخوانید. اگر گوش ندادند هر هشت ساعت یک بار بمالید به لپشان!
– اگر می خواهید بدانید بیکارها چگونه مدرسه می روند «زندگی هچل هفت آیدا پیرپور» را از دست ندهید!
سفارش:0
باقی مانده:1

من منچستر يونايتد را دوست دارم

130,000 تومان
در بخشی از کتاب من منچستریونایتد را دوست دارم می‌خوانیم: وقتی پدربزرگ جنازه را ول کرده توی بیمارستان، برگشته خانه. داده لباس‌ها، آرشیو روزنامه‌ها، عکس‌ها، بعضی کتاب‌ها و حتی تقدیرنامه‌هایش را توی باغچه آتش بزنند. پدربزرگ، رد نعشِ زن‌ِ جوان‌ِ با یک لنگه جوراب را، روی کمرش حس می‌کرده و هی به خودش نهیب می‌زده تا از فکر ناموس مردم، آن هم مرده‌اش، بیاید بیرون. سروصدای تیر و تفنگ دیگر کمتر شده بوده. پدربزرگ رفته لب حوض و پایش را فرو کرده وسط آب و ماهی‌ها. پدربزرگ ته دلش منتظر بوده که اتفاقی بیفتد و دری به تخته بخورد و فرشتگان کاری بکنند تا زن جوان زنده شود و بیاید دمِ خانه‌ی آن‌ها، در بزند و بعد از کلی تشکر باهم بروند بازار کباب‌خوری. آتش توی باغچه زیاد می‌شده و اهالی خانه‌ هی عکس و پوستر و بیانیه می‌ریخته‌اند توی دل آن و دود بیشتری می‌رفته هوا. روزنامه‌ها پر بوده‌اند از عکس سر آدم‌ها. آتش، آرام‌آرام عکس‌ها و کلمه‌ها را می‌کشیده توی خودش و جمع‌شان می‌کرده و تکه‌های سوخته با نرمه بادی بلند می‌شده‌اند و مثل پر می‌رفته‌اند هوا. آتشِ روزنامه‌ها، عکس‌ها و کاغذها توی غروبِ یکی از آخرین روزهای مردادماه چیز وامانده‌ای بوده، هم حالِ آدم را می‌گرفته و هم خطرناک بوده، چون وقتی بنی‌بشر حاضر است دست به هر کاری بزند، یک آتش‌بازی مختصر با روزنامه‌ها که چیزی نیست. پدربزرگ همان‌طور که پایش را توی حوض تکان‌تکان می‌داده، می‌دیده که نرمه‌بادی تکه‌های زغال‌شده‌ی کاغذها و عکس‌ها را می‌آورد و می‌اندازد روی آب و ماهی‌های کله‌خرتر می‌روند و توک می‌زنند به آن‌ها. پدربزرگ یکی دو ساعتی به تماشای آب و باد و آتش و حماقت ماهی‌های سرخ مشغول بوده که می‌بیند خورشید غروب کرده. بی‌سروصدا می‌خزد توی آشپزخانه و یک گزلیک تازه تیزشده برمی‌دارد و از خانه می‌زند بیرون.
سفارش:0
باقی مانده:2

مومی ترول‌ها 2/ ترولک و ستاره‌ی دنباله‌دار

19,000 تومان
با مومی­ترول آشنا شوید! جانورهای گرد و کوچک افسانه­ای و بامزه که مثل اسب آبی پوزه­ی کشیده دارند. اما اسب آبی نیستند! مومی­ترول­ها روزگاران گذشته توی خانه­ی آدم­ها و کنار پریان خانگی، پشت بخاری زندگی می­کردند. اما الان زندگی­شان عوض شده. ماجراهای جالب و هیجان­انگیزشان را بخوانید. «موش آبی» منفی باف می­گوید به زودی کره­ی زمین نابود خواهد شد. ستاره­ی دنباله­دار سوزانی در راه است و هر لحظه به زمین نزدیک­تر می­شود. «ترولک» و «بوبو» پا به راهی پر خطر می­گذارند تا جای امنی پیدا کنند. هنوز از یک ماجرای عجیب بیرون نیامده، ماجرای عجیب دیگری برایشان پیش می­آید…
در دره‌ی ترول‌ها اتفاق‌های عجیب‌و‌غریب و غیرِ‌طبیعی رخ داده. وقتی موش آبی منفی‌باف، بر اساس آن علایم، نابودی کره‌ی زمین را پیش‌بینی می‌کند، «ترولک» و «بوبو» برای دیدن رصد‌خانه و سر در آوردن از اسرار کائنات پا به راهی دور و دراز و پُر‌خطر می‌گذارند.
در آغاز سفر با «شامه‌زاد» آشنا می‌شوند. آن سه هنوز از یک ماجرای عجیب بیرون نیامده، ماجرای دیگری برایشان پیش می‌آید و کم‌کم همسفرانشان بیشتر و بیشتر می‌شوند. هنگامی‌که می‌فهمند فرصت زیادی برایشان باقی نمانده، راه بازگشت به خانه را در پیش می‌گیرند تا دیگران را از رسیدن ستاره‌ی دنباله‌دار سوزان و خطرناک، که هر لحظه به زمین نزدیک‌تر می‌شود، باخبر کنند.