عشق‌های فراموش‌شده/ رابعه و بکتاش (جلد سخت)

56,000 تومان

قصه‌ای با پایانی تکان‌دهنده! شاید این روزها ماجرای عاشقانه‌ی رابعه و بکتاش افسانه‌ای بیش به نظر نرسد، اما حقیقت این است که این قصه حقیقت دارد! حکایت دلِ شوریده‌ی «رابعه کعب قزداری» است، نخستین زن شاعر پارسی که به رزم و ادبش مشهور بود و دل به غلام برادرش، «بکتاش» سپرد.

بکتاش نامه‌ی عاشقانه رابعه را می‌خواند و تصویری را که از چهره‌ی خودش فرستاده، می‌بیند و بر او عاشق می‌شود. اما آشکار کردن این عشق دردسرآفرین خواهد بود!

زیرا که بکتاش یک غلام بیش‌تر نیست و معشوقه‌اش دخترِ کعب است! خواهر والی بلخ! … عشقی ناپسند! … آیا برادر در برابر شور این عشق نرم می‌شود؟ «رودکی» در این میانه چه نقشی دارد؟ …

 

یک‌بار «عطار نیشابوری» ماجرای عشق رابعه و بکتاش را با افسانه درآمیخت و به نظم کشید و حالا امیر عباسیان آن را در قالب داستانی امروزی و روایتی دلنشین به نثر نوشت و بازآفرید.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

عشق‌های فراموش‌شده/ رابعه و بکتاش (جلد سخت)

نویسنده
امیر عباسیان
مترجم
—-
نوبت چاپ
تعداد صفحات 136
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
جوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786008025030
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “عشق‌های فراموش‌شده/ رابعه و بکتاش (جلد سخت)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

رکسانا نیستم اگر…

6,000 تومان

معرفی کتاب رکسانا نیستم اگر... اثر ناهید طباطبایی

«رکسانا نیستم اگر...» مجموعه داستانی از ناهید طباطبایی است. این مجموعه شامل هشت داستان کوتاه است. مرا ببوس، بهار دلنشین، پارمیدای من کوش؟، زندان سکندر، سودی و فافا، رکسانا نیستم اگر...، کلاه‌گیس و کجا را گفته‌اند، عناوین داستان‌های این مجموعه است. ناهید طباطبایی از نوجوانی مشغول داستان‌نویسی شده است و حالا بعد از چندین سال کار در حیطه داستان‌نویسی، داوری چندین جایزه ادبی، مدیریت نشر و سردبیری چندین مجموعه ادبی، صاحب نام و اعتبار است و داستان‌هایش خوانندگان خاص خودش را دارد. برخی داستان‌های او، به زبان‌های گوناگون نیز ترجمه شده‌‌اند و از روی رمان « چهل سالگی» اش نیز فیلمی سینمایی ساخته‌اند.
«مرا ببوس» اولین داستان این مجموعه درباره مردی است به نام شهاب که همسرش فرزانه، بعد از بیست سال، او را ترک کرده و به خارج رفته است. حالا شهاب است و دلتنگی‌هایش و آهنگ‌ها و ترانه‌های نوستالژی که گاه و بی‌گاه گوش می‌دهد تا بلکه کمی حالش التیام یابد. یکی از این ترانه‌ها «مراببوس» است که او را در پیوندی غریب با پیرزن همسایه قرار می‌دهد. در داستان «بهار دلنشین»‌ شاهد مادری هستیم که دخترش را به کلاس آواز می‌برد. این زن خودش در خانواده‌ای سنتی به دنیا آمده است و تلاش کرده تا راه خودش را در زندگی پیدا کند اما... داستان «رکسانا نیستم اگر...» ماجرای رکساناست. او به خواهرش که به تازگی عروسی کرده و روانه اتریش شده، قول می‌دهد تا ماجرای پدرشان را حل کند.
مادر رکسانا و آتوسا، زنی ساده است و پدرش به تازگی با منشی شرکت‌شان سر و سری پیدا کرده است. رکسانا تصمیم می‌گیرد سرزده به شرکت برود و ... تمام داستان‌های مجموعۀ «رکسانا نیستم اگر...» نشان از دغدغه‌مندی نویسنده دارد. در تمام داستان‌ها مضمونی خانوادگی، عاطفی و یا اجتماعی را می‌توان به وضوح دید. ناهید طباطبایی در «رکسانا نیستم اگر...»‌ شخصیت‌ها و فضای داستان‌هایش را به کار می‌گیرد تا حرف و دغدغۀ اصلی‌اش را مطرح کند. او از پس سال‌ها نوشتن و فعالیت در عرصۀ ادبیات داستانی، اینک نویسنده‌ای نام آشناست و اهالی ادبیات، کارهایش را با جدیت دنبال می‌کنند.

شهري که در آن مرگ از آن مي خواند

9,000 تومان

شعرهایی از کتاب شهری که در آن مرگ از آن می‌خواند؛ مجموعه رباعی

این‌جاست که انتها از آغاز شب است با بُهت دقیقه‌ها هم‌آواز شب است این واقعه را چگونه تعبیر کنم خورشید در آسمان ولی باز شب است ... فکر اگر و فکر چرایی ویران فکر گذر از ثانیه‌هایی ویران می‌داد تکان، در امتدادی تاریک گهواره‌ی گور را صدایی ویران

ته جدولی‌ها 6/ راز قلعه‌ی افسون‌شده

290,000 تومان

در بخشی از کتاب ته جدولی‌ها 1: راز داورهای خواب‌آلود می‌خوانیم:

راستش نمی‌فهمم چه چیز بامزه‌ای توی اسم شهرمونه. دبستان ما توی ناحیه‌ای از شهره که اون هم اسمش سوتو آلتوئه. کلاس‌های پیش دبستانی و دبستان داره. حیاط بزرگی داره با تور و زمین بسکتبال و یه زمین فوتبال، و روی دیوار ورودیش این شعار نوشته شده: «جایی که آموزش هست برتری طبقاتی نیست.» (کنفسیوس) گویا کنفسیوس فیلسوف چینی مهمی بوده و حرف‌های هوشمندانه‌ی زیادی زده. انجمن اولیا برای نوشتن این جمله رأی‌گیری کردن. جمله‌های دیگه‌ای هم بود که خیلی خوششون اومده بود، ولی نهایتاً جمله‌ی چینی رو انتخاب کردن. به نظر من خیلی باحاله. هر چند که خب، درست نمی‌دونم دقیقاً می‌خواد چه حرفی بزنه...
سفارش:0
باقی مانده:1

تحلیل متن نمایشی: برای بازیگران‌، کارگردانان و طراحان

166,000 تومان
چکیده:
این کتاب با رویکردی فرمالیستی و با اشاره به نمونه‌هایی ملموس به بحث در مورد نیروهای نمایشی موجود در بطن یک نمایشنامه می‌پردازد. هدف، آموزش مهارت تحلیل فرمالیستی متن به هنرجویان جدی تئاتر است. تحلیل فرمالیستی جستجوی ارزشهای نمایشی قابل اجرایی است که نشان از یک الگوی متحد محوری دارند؛ الگویی که از درون به نمایشنامه شکل می‌بخشد و تمامی بخشهای آن را هماهنگ می‌سازد. مطابق این رویکرد هر عنصر از کل جدایی‌ناپذیر است و این دریافت، سنگ بنای یکپارچگی اثر هنری است بنابر این به جای نظریه‌های انتزاعی یا شرایط بیرونی که نمایشنامه به اعتبار آنها تفسیر می‌شود، خود نمایشنامه مورد مطالعه قرار می‌گیرد و این‌گونه شمار زیادی از ارزشهای قابل اجرا کشف می‌شود.

توضیحات:

این کتاب برای دانشجویان رشته هنر در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس «دیدن و تحلیل نمایش» به ارزش 2 واحد ترجمه شده است.

فهرست:

فصل اول: شالوده‌های طرح: شرایط مفروض فصل دوم: شالوده‌های طرح: قصه پس‌زمینه فصل سوم: طرح: کنش جسمی و روان‌شناختی فصل چهارم: طرح داستانی: پیش‌رویها و ساختار فصل پنجم: شخصیت نمایشی فصل ششم: ایده فصل هفتم: گفتگو فصل هشتم: نواخت، ریتم، حال‌وهوا فصل نهم: سبک نمایشنامه

بهار 63

5,000 تومان
مجتبی پورمحسن در «بهار 63» نخستین رمانش، از شیوه ی روایتی تک گویی برای روایت داستان عشق و خیانت استفاده می کند. راوی داستان بیست‌و‌چهار بخشی شخصیتی به نام فرزین است که خود را به خاطر خیانت هایی که کرده، محاکمه می کند. به گفته ی خودفرزین، او هزار و یک دلیل برای خیانت نکردن دارد، اما خیانت می کند. شریک های عاطفی زندگی خود را فریب می دهد و به آن ها دروغ می گوید. سرگذشت او، سرگذشت نسل سر خورده و اندوهگین ایران امروز است. سرگذشتی آکنده از نا راستی ها و شکست ها. فرزین می‌داند که دلایل بی‌شماری برای خیانت نکردن دارد اما دائما این کار را می‌کند. او با شرح خیانت‌هایش، دروغ‌هایی که به همسرش می‌گوید و فریب‌هایی که به خورد او می‌دهد، روایتی از سرگذشت نسل سرکوب‌شده و غمگین ایران کنونی را به دست داده. سرگذشتی که از نا‌راستی‌ها و شکست‌ها پر شده است. مخاطب در طول مطالعه‌ی رمان با شهر رشت، خیابان‌هایش، مغازه‌هایش و... آشنا می‌شود. نویسنده در این اثر عشق میان شخصیت‌های داستان، بحث‌های جدی به سبک ژان لوک گدار در مورد ادبیات، سینما و زندگی، صحبت‌هایی که به همه چیز شباهت دارد به جز یک زندگی معمولی، را به نمایش می‌گذارد. در بخشی از رمان می‌خوانیم: «از زمان کودکی پدر و معلم مدرسه برایمان تکرار می‌کنند، خیانت نفرت‌انگیزترین چیزی است که می‌توان تصور کرد. اما خیانت چیست؟ خیانت کردن از صف خارج شدن است، خیانت، از صف خارج شدن است. میترا زیر این جمله‌ها خط کشیده بود، می‌گفت درکت می‌کنم تو نمی‌خواهی خیانت کنی، تو دوست داری از صف خارج شوی. میترا فکر می‌کرد وجدانم درد می‌کند، پای کندرا را کشیده بود وسط تا متقاعدم کند، او می‌دانست من از صف خارج شده‌ام. اما نمی‌دانست در کدام خط قرار گرفته‌ام. سما آمده بود دفتر و نشسته بود کنارم.»

بگذریم…

4,000 تومان

برشی از متن کتاب

قصه و غصه «اینجا چطوره؟» نپرس، دختر عسلی یه کوچیکم؛ بد، بدون تو همه جای دنیا از بد بدتره. از لای این دیوارای شیری رنگ یه عالمه چشم منو می پان. تازگی ها زل می زنم بهشون، اون وقت مجبور می شن سرشونو فرو کنن تو گردنشون و به خودشون بد و بی راه بگن. توی غذام چیزی می ریزن که وقتی می خورم خیلی خسته می شم، همه ی جونم می ریزه و دیگه نمی تونم برات قصه بگم. هنوز بدون قصه های من نمی خوابی مگه نه؟ سینی غذامو می ذارم جلو شنگول صد منی که همیشه ی خدا گرسنه است. شنگول همین دختر چاق و سرتراشیده اس که داره آواز می خونه و می رقصه. گلای سرخ باغچه رو می کنه و روی لبش می ذاره و با آب دهن برگاشو پشت پلکاش می چسبونه و می خونه: خوشگلم و خوشگلم دل ها گرفتار مه .... تا دایی ناصر میاد تو که اتاق مونو گونی بکشه، می ره زیر ملافه قایم می شه. بعد دایی ناصر به من می گه چشات سگ داره. شنگول هیشکی رو نداره. به مادر بزرگ گفتم یه وقتایی به جای من بیاد ملاقات شنگول. مادر بزرگ جوری نگام می کنه انگار گفته باشم چقدر پیر شده. شنگول از آدمایی که این جا می یان هیچی نمی خواد؛ نه سیگار نه شیرینی. فقط و فقط ماتیک قرمز. بعد هم که دایی ناصر که همه صداش می زنن دایناسور می بردش تو اتاق پشت باغ، فقط من می دونم چرا شنگول تو لباساش دنبال مورچه می گرده و داد می زنه گازم گرفتن همیناس، به خدا که غصه می شه و غصه گوله می شه و سرمو می ندازم جلو پام و می رم تو گلخونه و تا پیدام نکردن، همون جا می مونم.