عشق‌های فراموش‌شده/ عامره و هرمز (جلد سخت)

47,000 تومان

برداشتی آزاد و طنز از حکایت اسب آبنوس کتاب هزار و یک شب.

هرمز ولیعهد جوان پادشاه ایران‌زمین سوار بر اسبی پرنده می‌شود.

راهش را در آسمانِ بی‌تابلو و جاده گم می‌کند، خسته و کوفته بر بام قصری فرود می‌آید و همان‌جا یک دل، نه هزار دل (تو بگو یک‌میلیون دل، کی به کی است؟) عاشق دختر پادشاه یمن می‌شود و از برکت همین عشق همه‌ی بدبختی‌های عالم سرش هوار می‌شود.

باور نمی‌کنید؟ داستان‌نویس هم تا این داستان را ننوشته بود، باورش نمی‌شد!

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

عشق‌های فراموش‌شده/ عامره و هرمز (جلد سخت)

نویسنده
 علی بخشی
مترجم
—-
نوبت چاپ
تعداد صفحات 96
نوع جلد سخت
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
جوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
 9786008025061
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “عشق‌های فراموش‌شده/ عامره و هرمز (جلد سخت)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

ريگ روان

420,000 تومان
  کتاب ریگ روان اثر دیگری از استیو تولتز، نویسنده کتاب جز از کل می باشد. استیو تولتز گفته است که این کتاب در مورد ترس از زندگی است. داستان رمان با روایت لیام شروع می شود و در واقع لیام نویسنده کتابیه که داره از بدبختى ها و ناکامى هاى رفیقش آلدو می نویسه.

لیام و آلدو، دو دوست از دوران دبیرستان و شکست خورده در زندگى هستند.

لیام، یک افسر پلیس است که عاشق نویسندگی است که همیشه نوشته هاش شکست خورده و هیچوقت موفق نشده و حتى علت پلیس شدنشم براى خلق یکى از کتاباشه که اونم شکست خورده، یک ازدواج شکست خورده داره و از روابط رو به سردش با زنش تس و روابط پیچیدش با دخترش سونیا میگه. آلدو که در واقع قهرمان واقعى رمانه و در مرکز توجه و کتاب و رمان دربارش نوشته میشه هم یه کارآفرین بد شانس و بدبخته که از خود بچگیش تا پیریش هزار بار شکست خورده و آسیب دیده، بدترین ترساش به سرش میاد، هم فلج میشه و هم زندان میره در آخر… در طول رمان هزارها هزار بار آلدو تلاش میکنه که خودشو بکشه ولى همیشه شکست میخوره و اصلا باعث بوجود اومدن این اعتقاد درش میشه که یه بدبخت جاویدانه هستش. این رمان با شکلى بسیار طنز به بررسى به گفته خود ترس از زندگى مى پردازه و با گوشه و کنایه ها و توضیحاتى از نویسندگان بزرگ به بررسى این موضوع مى پردازه. کتاب ریگ روان در سه بخش نوشته شده است که در اول هر بخش جمله ای آمده است:
  1. آه، چه قدر امید، دریا دریا امید – ولی نه برای ما. – فرانتس کافکا
  2. این یکی از عادات قدیمی و مسخره انسان است: وقتی راهش را گم می کند تندتر می دود. – رولو می
  3. دمی فرو بده با رنج، تا بازگو کنی داستانم را
ریگ روان جدیدترین اثر استیو تولتز است پس از رمان تحسین‌شده‌ی جزء از کل. تولتز در مصاحبه‌ای گفته جزء از کل را درباره‌ی ترس از مرگ نوشته و ریگ روان را درباره‌ی ترس از زندگی.   ای خدا، چرا نقش من در این دنیا صرفاً دلقک سقوط‌کرده نیست؟ چرا باید دلقک سقوط‌کرده‌ای باشم که بقیه‌ی دلقک‌های سقوط‌کرده رویش سقوط می‌کنند؟ به عبارت دیگر چرا روی پیشانی‌ام نوشته هر پیرزنی که در سوپرمارکت لیز می‌خورد باید بازوی من را بگیرد؟   _ از متن کتاب _
سفارش:0
باقی مانده:3

مثل عکسی سیاه و سفید: 100 نامه‌ی فرانسوآ تروفو

39,000 تومان

در بخشی از کتاب مثل عکسی سیاه و سفید می‌خوانیم

روبر عزیزم؛ از هسدن که برگشتم هر دو‌تا نامه‌ات به دستم رسید. برسون را دیدم. آدم فوق‌العاده‌ای‌ است. دیروز، یعنی یکشنبه شب، با ژاکلین رفتیم تماشای فیلمِ وارث در سینمای اگریکولتور. بعد هم رفتیم به خانه‌اش و باهم شام خوردیم. پدر و مادرش رفته‌اند به سفری یک‌هفته‌ای و ما هم تقریباً هر شب داریم باهم شام می‌خوریم. تا ساعت یکِ صبح داشتیم بحث می‌کردیم و بعد هم خسته و درب‌وداغان به خانه برگشتم. ژانین خاطراتِ یک فریب را بهش قرض داده. باور کن خیلی گرفتار شده‌ام ولی حواسم به کارهای تو هم هست و حتماً روزنامه‌ها و مجله‌ها را برایت می‌فرستم؛ دلم می‌خواهد بخوانم‌شان. هرجورشده باید این مجله‌ها را بخرم و البته برای تو هم بفرستم. صد فرانک هم می‌گذارم کنارِ نامه‌ی بعدی که به دستت می‌رسد. ژرالد هم دیگر حاضر نیست پا توی خانه‌ات بگذارد؛ چون ساس‌ها خانه را گذاشته‌اند روی سرشان. اگر یک‌ذره عقل توی کله‌ات پیدا می‌شد باید به همه‌ی فرش‌ها و روزنامه‌ها گوگردی چیزی می‌زدی و هر هفته هم کفِ اتاق را درست‌وحسابی ضدعفونی می‌کردی. اگر این کارها را کرده بودی الان می‌شد آن‌جا زندگی کرد. به‌هرحال هر کاری که خودت صلاح می‌دانی بکن. کارم این‌قدر زیاد شده که رسماً دارم خُل می‌شوم. دیروز ناهار را با آریان پاته و میشل مور خوردم. باید مقاله‌ای درباره‌اش بنویسم؛ چهار پنج مقاله‌ی دیگر هم هست: درباره‌ی کشیش روستا و عکس و تلفن و مقاله‌ای درباره‌ی مور و یک قرار ملاقات و بحث و سخنرانی در فوبورگ، و تازه بعدِ همه‌ی این‌ها باید گزارشی هم برای اِل بنویسم. راستش خودم هم نمی‌دانم با این‌همه کار باید چه کنم. تازه باید جواب نامه‌ی شُنیل را هم بدهم. نامه‌ای هم باید به آندره بازَن بنویسم. به‌نظرم دو روزی با ل. برویم پیشِ بازَن. خانه‌اش پانزده‌کیلومتری پاریس است.

بهار 63

5,000 تومان
مجتبی پورمحسن در «بهار 63» نخستین رمانش، از شیوه ی روایتی تک گویی برای روایت داستان عشق و خیانت استفاده می کند. راوی داستان بیست‌و‌چهار بخشی شخصیتی به نام فرزین است که خود را به خاطر خیانت هایی که کرده، محاکمه می کند. به گفته ی خودفرزین، او هزار و یک دلیل برای خیانت نکردن دارد، اما خیانت می کند. شریک های عاطفی زندگی خود را فریب می دهد و به آن ها دروغ می گوید. سرگذشت او، سرگذشت نسل سر خورده و اندوهگین ایران امروز است. سرگذشتی آکنده از نا راستی ها و شکست ها. فرزین می‌داند که دلایل بی‌شماری برای خیانت نکردن دارد اما دائما این کار را می‌کند. او با شرح خیانت‌هایش، دروغ‌هایی که به همسرش می‌گوید و فریب‌هایی که به خورد او می‌دهد، روایتی از سرگذشت نسل سرکوب‌شده و غمگین ایران کنونی را به دست داده. سرگذشتی که از نا‌راستی‌ها و شکست‌ها پر شده است. مخاطب در طول مطالعه‌ی رمان با شهر رشت، خیابان‌هایش، مغازه‌هایش و... آشنا می‌شود. نویسنده در این اثر عشق میان شخصیت‌های داستان، بحث‌های جدی به سبک ژان لوک گدار در مورد ادبیات، سینما و زندگی، صحبت‌هایی که به همه چیز شباهت دارد به جز یک زندگی معمولی، را به نمایش می‌گذارد. در بخشی از رمان می‌خوانیم: «از زمان کودکی پدر و معلم مدرسه برایمان تکرار می‌کنند، خیانت نفرت‌انگیزترین چیزی است که می‌توان تصور کرد. اما خیانت چیست؟ خیانت کردن از صف خارج شدن است، خیانت، از صف خارج شدن است. میترا زیر این جمله‌ها خط کشیده بود، می‌گفت درکت می‌کنم تو نمی‌خواهی خیانت کنی، تو دوست داری از صف خارج شوی. میترا فکر می‌کرد وجدانم درد می‌کند، پای کندرا را کشیده بود وسط تا متقاعدم کند، او می‌دانست من از صف خارج شده‌ام. اما نمی‌دانست در کدام خط قرار گرفته‌ام. سما آمده بود دفتر و نشسته بود کنارم.»

باجه عوارض شهر خيالي

6,500 تومان
کتاب «باجه عوارض شهر خیالی» داستانی خیالی برخاسته از مسائل امروز، ناب و مجذوب‌کننده است. این اثر بیان‌کننده خلاقیت زبان، شور درونی، پاکی اندیشه و انسان دوستی نویسنده‌ای است که سطرهای دقیق و ظریف آن قلب هر خواننده در هر سن و سالی را از شادی لبریز می‌کند. داستان کتاب «باجه عوارض شهر خیالی» با پسری به نام میلو آغاز می‌شود که از همه چیز در زندگی خسته و کسل است. یک روز یک باجه عوارض به شکلی  اسرار امیز در اتاقش ظاهر می‌شود. باجه شباهت زیادی به باجه‌های عوارض که در سفرهای خانوادگی در جاده‌ها دیده است دارد. میلو با بی‌حوصلگی از آن عبور می‌کند و با پریدن به  سرزمینی می‌رسد به نام نتیجه‌گیری‌ها. در آن سوی باجه عوارض همه چیز متفاوت ات. او با ماشین کوچکی در جاده‌ای که تا افق ادامه دارد پیش می‌رود تا به لغتستان می‌رسد. سگ نگهبانی به نام تاک ارزش زمان را به او می‌آموزد و از فیلسوفان و شاعران قدیمی مثال می‌آورد و او را تا قلمرو شاه لغتستان به نام ازز که بر جهان حروف و کلمات حکومت می‌کند همراهی می‌کند. میلو و تاک همراه با مشاوران پادشاه وارد بازار هیجان‌انگیز لغات می‌شوند. از این پیاده‌رو به آن پیاده‌رو می‌روند و مجموعه‌های حیرت‌انگیز و عجیب کلماتِ فروشی را تماشا می‌کنند. میلو تا آن موقع توجهی به کلمات نداشته است اما این کلمات به قدری زیبا و جذاب به نظر می‌آیند که هوس می‌کند مقداری از آن‌ها را بخرد. اما به جز سکه‌ای که باید موقع برگشتن به باجه عوارض بدهد پولی ندارد. در ادامه میلو و تاک طی ماجراهایی در بازار توسط یک مامور پلیس به حبس شش میلیون ساله محکوم و به سیاه چال برده می‌شوند. در آن‌جا با یک جادوگر گربه نام «کدام» آشنا می‌شوند که سال‌ها قبل مسئولیت انتخاب کلمات درست را بر عهده داشته است. او برای آن‌ها داستان خوفناک شهر خرد و دو شاهزاده خانم به نام‌های احساس و منطق را که در تبعید به سر می‌برند تعریف می‌کند. در ادامه داستان میلو و تاک همراه با حشره‌ای به نام لاف‌زن بعد از ملاقات با پادشاه و شرکت در ضیافت شام برای نجات شاهزاده خانم‌ها وارد سفر عجیب وغریب و پر خطری می‌شوند. در راه با پسری که در هوا معلق است برخورد می‌کنند و این آشنایی منجر به گفت وگوهایی در باره نوع نگاه آدم‌ها به چیزها می‌شود. آن‌ها در راه به شهری می رسند که هر ساز موسیقی مخصوص نواختن یکی از رنگ‌ها بود تا جهان بی‌رنگ نشود، شب طولانی و هیجان‌انگیزی را می‌گذرانند. آن‌ها در جست و جوی شاهزاده خانم‌ها از کوه‌های ناهموار قله‌های سر به فلک کشیده بالامی‌روند و با شیطان‌ها، دیوها و غول‌های ترسناکی روبه‌رو می‌شوند که ماجراها و کلماتی با کاربردهای مختلف را برای آنان بازگو می‌کند. داستان با نجات شاهزاده‌ها، جشن و پیروزی میلو به پایان می‌رسد. او با تمام دوستانی که در سرزمین‌های مختلف پیدا کرده خداحافظی می‌کند و به خانه بازمی‌گردد. روز بعد او با رویاهای بیشتری و با آگاهی از اینکه زندگی خسته‌کننده نیست و هر چیزی که ما یاد می‌گیریم هدفی دارد و هر کاری که می‌کنیم بر آدم‌ها و هر چیز یکه اطراف ماست، اگر چه کم اثر می‌گذارد، به مدرسه می‌رود. کتاب در شکل فانتزی و تخیلی به وسیله واژه‌ها و اصطلاحاتی مبهوت‌کننده، مشکلات وحشت‌بار تخصص‌گرایی افراطی، فقدان ارتباط انسانی، دنباله‌روی، حرص و طمع و همه بیماری‌های نگران‌کننده دنیای امروز را به تصویر می‌کشد.

دوقلوهای دندان‌خرگوشی 3/ سمانی و سمیلی و دردسرهای تازه

43,000 تومان
سمانی و سمیلی، خرگوش‌های دوقلوی بامزه‌ای هستند که می‌خواهند توی هر کاری سَرَک بکشند؛ برای همین هم خیلی وقت‌ها دردسر می‌سازند. تورک‌ریزه، خارخارو، قوری‌قوری و مولی دوستان آنها هستند و با هم ماجراهای خنده‌دار و جالبی دارند. با اینکه خرابکاری‌های آنها بزرگترها را عصبانی می‌کند، اما انگار نتیجه‌اش آنقدرها هم بد نیست!
  در این کتاب داستان‌های بامزه و خنده‌داری می‌خوانید: مامان‌گلی و بابایی به مسافرت رفته‌اند، عموسی برای مراقبت از سمیلی و سمانی به خانه‌ی آنها آمده و قرار است سه‌تایی حسابی آتش بسوزانند. در ماجرای بعدی، سمانی و سمیلی برای خارخارو یک نقشه‌ی راه می‌کشند تا به سفر برود و او را حسابی توی دردسر می‌اندازند. در یک ماجرای دیگر، این دو تا خرگوشک بازیگوش هر کاری که از دستشان برمی‌آید می‌کنند تا مامان‌گلی خیال بچه‌دار شدن را از سرش بیرون کند. و در داستان بعدی، سمیلی و سمانی و دوستانشان شروع می‌کنند به مسخره‌کردن همدیگر. اما اینکه از این کار خوششان می‌آید یا نه، چیزی است که باید خودت داستانش را بخوانی.  

شوري در سر

50,000 تومان
در بخشی از کتاب شوری در سر می‌خوانیم: مولود، در ده‌ها هزارباری که به خانه‌ای در استانبول پا گذاشته و در آشپزخانه‌ای ماست یا بزا می‌فروخت، از زنان خانه‌دار، خاله‌ها، عمه‌ها، کودکان، پدربزرگ‌ها، مادربزرگ‌ها، بازنشسته‌ها، پیشخدمت‌ها، فرزندخوانده‌ها، یتیم‌ها،... می‌شنید که به پدرش می‌گفتند «خوش اومدی آق مصطفا، نیم‌کیلو ماست تو این کاسه بریز برا ما، دستت درد نکنه.» «به به! آقا مصطفا، خیلی وقته چشم به راه شما موندیم، امسال خیلی تو ده بودین، نه؟» «ماست فروش! ماستت که ترش نیست، نه؟ ترازوت درست کار می‌کنه دیگه، آره؟» «این جوون خوش‌تیپ دیگه کیه آقا مصطفا؟ نگو که پسرته! ماشاالله، ماشاالله.» «ای بابا! خیلی می‌بخشی عمو، اشتباه شده، بچه‌ها از بقالی سر محل خریده بودن، نگاه! اون هم کاسه به این بزرگی.» «کسی تو خونه نیست، پولش رو بنویس به حساب‌مون.» «آقا مصطفا بچه‌های ما دوست ندارن، از سرشیرش اصلاً نذار واسه ما.» «آقا مصطفا می‌خوای این دختر خوشگلو بدم به پسر خوش تیپت فامیل شیم؟!» «ماست فروش، کجا موندی پس؟ همه‌ش دو طبقه‌ست‌ ها!» «ماست فروش، تو این بشقابه هم می‌شه یا یه کاسه بیارم برات؟» «گرون شده؟» «مدیر ساختمون گفته که دست فروشا حق ندارن از آسانسور استفاده کنن، می‌فهمی؟» «آقا مصطفا شما خودتون این همه ماست رو از کجا می‌گیرین؟» «آقا مصطفا داری می‌ری در خونه رو محکم ببند، این سرایدار ما باز معلوم نیست کدوم گوری رفته.» «ببین آقا مصطفا، این درست نیست، درست نیست این بچه رو تو این سن و سال کوچه به کوچه دنبال خودت بکشونی، این الان باید مدرسه باشه، درس بخونه، به خدا اگه نفرستیش مدرسه دیگه ازت ماست نمی‌خرم.» «ماست فروش، هر دو روز یه بار نیم‌کیلو ماست با این جوون بفرست بالا برا عیال ما، حله؟» «نترس عمو، نترس، این سگا از اون سگا نیستن، ببین، می‌خواد باهات بازی کنه، نگاه.» «آقا مصطفا می‌خوای یه دقیقه بشین یه چایی بخور. خانم بچه‌ها نیستن. یه خرده پلو خورشت هم هست‌ها، می‌خوای براتون گرمش کنم؟»
سفارش:0
باقی مانده:1