عشق غريبه ها

420,000 تومان

در بخشی از کتاب عشق غریبه‌ها می‌خوانیم:

آموختن زبان ضروریْ و بنیادِ تمام آموزش‌هاست. این دو مسلمان که علاوه‌بر فارسیِ مادری، زبان فاضلانه‌ی عربی را نیز آموخته بودند، این را خوب می‌دانستند.

آن‌ها از ایران سرمشق مهمی آورده بودند: اهمیت تسلط به زبان مادری در کنار یک زبان کلاسیک. از روی همین سر‌مشق بود که آن‌ها یازده‌ ماه در کرویدن هم انگلیسی بخوانند هم لاتین.

تلاش‌های متناظر دانشوران آکسفورد، و چنان که بعد خواهیم دید، دانشوران کمبریج برای فراگیری عربی و تا حد کم‌تری فارسی، حاکی از دوسویگی روند آموزش در این دانشگاه بود.

از دورانی که همه‌ی کلاس‌های دانشگاه به لاتین بودند مدت‌ها گذشته بود اما آکسفوردی که میرزا صالح و میرزا جعفر در پی ورود به آن بودند، همچنان بر زبان‌های خارجی به‌ویژه زبان‌های «کلاسیکِ» کم‌وبیش مُرده تأکید بسیار داشت.

در خاطرات روزانه‌ی میرزا صالح، تلاش‌های او را برای واداشتن خودش به آموختن لاتین علاوه‌بر انگلیسی و فرانسوی می‌بینیم.

دانستن چند زبان، به عنوان پیش‌نیاز، برای کسی با سوابق او چندان غیرعادی نمی‌نمود؛ از جوانانی همچون او، که دست سرنوشتْ به کار دیوانی در دربار گماشته بود، انتظار می‌رفت به حد اعلا فارسی و عربیِ ادبی را بیاموزند.

محل کارش هم تبریز در غرب ایران بود، پس چه‌بسا ترکی هم می‌دانست. می‌دانیم که او با زبان اردوی «هندوستانی» هم، شاید به واسطه‌ی حضور تجار هندی در زادگاهش شیراز، آشنایی داشت. این زبان‌ها بزرگ‌ترین سرمایه‌های او و میرزا جعفر، و برگ‌های برنده‌ی آنان بودند.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

عشق غريبه ها

نویسنده
نایل گرین
مترجم
امیرمهدی حقیقت
نوبت چاپ 5
تعداد صفحات 490
نوع جلد گالینگور
قطع رقعی
سال نشر 1402
سال چاپ اول ——
موضوع
زندگی نامه و خاطرات
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786220107705
توضیحات تکمیلی
وزن 0.0 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “عشق غريبه ها”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

 

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

پدر سرگی

110,000 تومان
کتاب «پدرسرگی» داستانی هشتادصفحه‌ای از لیو تالستوی است که در سال 1911 به چاپ رسید. داستان مرد مؤمنی که شبی پسری را شفا می‌دهد و از آن به بعد، مادر پسرک بین همه پخش می‌کند که پدر سرگی شفادهنده است و جمعیتی را برای شفا به سوی او می‌فرستد. مضمون داستان در مورد جست‌وجو و کشف معنای زندگی است. اما این بار یک انسان عادی و یک کارمند نیست که معنای آن را گم کرده؛ بلکه یک مرد خداشناس است. پدرسرگی در ابتدا خودش است و در تنهایی‌اش نیازی نیست کاری انجام دهد که مؤمن بودنش را به کسی ثابت کند؛ اما هر چه بیشتر با مردم در تماس قرار می‌گیرد و با آن‌ها درمی‌آمیزد، ایمانش ضعیف‌تر می‌شود... در بخشی از داستان می‌خوانیم: «گذشته از رسالت کلی‌اش در زندگی، که خدمت به تزار و میهن بود، هميشه هدفی دیگر نیز داشت که آن را دنبال می‌کرد و این هدف، هرقدر هم ناچیز بود، او تمام توان خود را صرف رسیدن به آن می‌کرد و برای آن زنده بود تا به آن دست یابد. اما همین‌که به آن دست می‌یافت هدف دیگری در آگاهی‌اش سر برمی‌کشید و جای هدف گذشته را می‌گرفت. همین میل به بی‌همتایی و تلاش برای چیزی که او را شاخص و از دیگران ممتاز کند - تمام زندگی‌اش تا در بند می‌داشت. و به‌این‌ترتیب بود که وقتی افسر شد هدفش این بود که در حرفه‌ی نظام به بالاترین درجه‌ی کمال برسد. و به‌زودی افسری نمونه شد. گرچه عیب بزرگش اصلاح‌ناشده ماند و از مهار کردن تندخشمی خود کماکان عاجز بود و این ضعف او را به کارهای ناپسندی می‌کشاند که برای موفقیتش زیان داشت.»
سفارش:0
باقی مانده:3

قصه‌های دوستی 6: روزی که مولی پرواز کرد

130,000 تومان
مولی دوست دارد به شهر بازی برود، آن‌جا همراه با دوستانش خیلی خوش می‌گذرد. با‌هم به اتاق خنده می‌روند، سوار چرخ‌وفلک می‌شوند، اسب‌سواری می‌کنند و نمایش عروسکی می‌بینند. راستی، مولی یک سکه دارد می‌تواند برای خودش و دوستانش بادکنک بخرد. چه خوب! مولی دوستان‌ زیادی دارد و باید چند‌تا... ای وای! مولی کجا رفت؟ والری گورباچف، نویسنده و تصویرگر کتاب‌های کودکان در «روزی که مولی پرواز کرد!» به بهترین و ظریف‌ترین شکلِ ممکن عشق، دوستی و نیکی کردن به دیگران را دست‌مایه‌ داستانش قرار می‌دهد و با زبانی ساده و شیرین، داستانِ موش کوچولویی را به تصویر می‌کشد که دوست دارد با هدیه‌ای کوچک تک‌تک دوستانش را خوشحال کند. گورباچف در داستانِ تصویری «روزی که مولی پرواز کرد!» به مخاطب کودک می‌آموزد که گاهی ممکن است دوستی و نیکی کردن به دیگران مسیر همواری نداشته باشد، اما بدون شک پایانِ درخشان و روشنی دارد. درست مثل تصمیم مولی برای خوشحال کردن دوستانش و ماجراهای هیجان‌انگیزی که در امتداد این تصمیم برای او رقم می‌خورد! والری گورباچف کتاب‌های زیادی را برای بچه‌ها نوشته و تصویرگری کرده است. خودش می‌گوید: «از وقتی یادم می‌آید نقاشی کشیدن را دوست داشتم. پدرم می‌خواست ریاضی بخوانم، اما من هنر را انتخاب کردم.» گورباچف دهم ژوثن ۱۹۴۷ در اُکراین به دنیا آمده و سال‌هاست در نیویورک زندگی می‌کند.  

1984

340,000 تومان
درباره کتاب  
سفارش:0
باقی مانده:3

تام گیتس 18/ ده داستان معرکه

150,000 تومان
مجموعه تام گیتس داستان گرفتاری‌ها و دردسرهای یک پسربچه‌ی شیطان و گستاخ است که به شکل یادداشت‌های روزانه با زبانی طنز و تصویر روایت شده است. کتاب‌های تام گیتس، تلفیقی از متن و تصویر هستند و بیشتر حجم این کتاب‌های قطور را تصویر پر کرده است که همین امر به‌علاوه‌ی طنز اثر، آن را برای کودکان به‌ویژه کودکان کم خوان مناسب کرده است. از دیگر ویژگی‌های خوب این مجموعه این است که کودکان با خواندن داستان‌های تام گیتس نوشتن را فعالیتی سرگرم‌کننده خواهند یافت و احتمالاً به نوشتن و روایت کردن با کمک نقاشی تشویق خواهند شد. ماجراهای تام گیتس نخستین مجموعه‌ای است که لیز پیشون برای نوجوانان نوشته است. این مجموعه به بیش از ۳۶ زبان ترجمه شده است و طرفداران بسیاری در بین کودکان سراسر دنیا دارد. نخستین جلد این مجموعه جایزه کتاب خنده‌دار رولد دال و جایزه واترستونز و جایزه ردهاوس را در کارنامه‌ی خود دارد. جلد چهارم این مجموعه این مجموعه هم جایزه بلوپیتر را از آن خود کرده است. لیز پیشون نویسنده کتاب متولد ۱۹۶۳ در لندن است. از کودکی عاشق نقاشی کشیدن بود، در دانشگاه گرافیک خواند و مدتی به‌عنوان مدیر هنری در صنعت موسیقی فعالیت کرد؛ اما پس از مدتی شروع کرد به نوشتن و تصویرگری کتاب کودکان. نخستین کتاب تصویری‌اش برای خردسالان را با نام «حشره‌ی خیلی زشت» در سال ۲۰۰۴ منتشر کرد. این کتاب و چهار کتاب دیگرش «برادر بزرگم بویس»، «بیل خسته»، «پنگوئن‌ها» و «سه خوک ترسناک و گرگ گنده‌ی مهربان» که برای خردسالان نوشت و تصویرگری کرد، جایزه‌های بسیاری را از آن او کرد.
سفارش:1
باقی مانده:2

جاودانگان

72,000 تومان

معرفی کتاب جاودانگان

کتاب جاودانگان، داستان گوتیک و ترسناک رضا جولایی، در مورد بازرسی است که برای رسیدگی به شکایات اهالی یک قصبه‌ی دورافتاده، به آنجا فرستاده می‌شود. مرد که در بدو ورود، این روستا را متروک و یخ‌زده می‌یابد، از روی ناچاری به قصر اشراف‌زاده‌ای پناه می‌برد و مجبور می‌شود مدتی در آنجا بماند. اما در این قصر مرموز چنان اتفافات عجیب و غیرعادی‌ای رخ می‌دهد که بازرس به تردید و وحشت می‌افتد.

درباره‌ی کتاب جاودانگان

ماجرای کتاب جاودانگان، نوشته‌ی رضا جولایی، از این قرار است که مأمور عدلیه‌ای برای رسیدگی به شکایات اهالی یک قصبه‌ی بسیار دور، راهی آنجا می‌شود. اهالی از اشراف‌زاده‌ی روستایشان شکایت کرده‌اند و از دولت خواسته‌اند به داد آن‌ها برسد. بازرس قبلی هرگز بازنگشته و هیچ خبری هم از او نیست. این مرد برای بررسی اوضاع و همین‌طور یافتن نشان همکارش به روستا می‌رود. او به‌محض آن‌که از کالسکه پیاده می‌شود، می‌فهمد که هیچ جنبنده‌ای در این قصبه نیست. هوا به‌شدت سرد و برفی است. مرد مستأصل به در چندین خانه می‌کوبد ولی هیچ‌کس در را به روی او نمی‌گشاید. بازرس متعجب می‌شود که اگر کسی در آنجا ساکن نیست پس چه کسی شکایت کرده است. در همین اثنا، مردی مرموز خود را به بازرس می‌رساند و به او می‌گوید که می‌تواند شب را در قصر اشراف‌زاده‌ی روستا سر کند. این شاهزاده و خانواده‌ی او افرادی نجیب هستند و قصرشان هم گرم است و از او پذیرایی خواهند کرد. بازرسی از روی ناچاری با این مرد مرموز همراه می‌شود و به قصر می‌رود؛ جایی در دامنه‌ی کوه، سرتاسر پوشیده از برف و یخ. شاهزاده به گرمی از او استقبال و پذیرایی می‌کند، ولی بازرس کم‌کم می‌فهمد که به‌ جایی عادی وارد نشده. آدم‌های آنجا شبیه اشباح هستند، مثل او غذا نمی‌خورند و در اتاق‌هایشان گرگ نگه می‌دارند. بازرس دچار واهمه می‌شود، اما راه برگشتی ندارد. طوفان و بوران مسیر روستا را بسته و او لاجرم باید مدتی در این قصر بماند...

آلابولا

50,000 تومان
کتاب «آلابولا» نوشته‌ی زکریا قائمی است. این رمان پرسرعت و به‌شدت روایی است. قائمی تبحر خاصی در دیالوگ‌نویسی دارد و از توصیف و مکث دور است. فضای سیاسی و اجتماعی‌ای که در اثر ساخته می‌شود با امروز پیوندهای عمیق دارد و رازهای زیادی را آشکار می‌کند. آدم‌های گوناگونی که بر اثر تغییر فضا عوض یا مرموز شده‌اند، رخ می‌نمایند و قهرمان رمان که یک عشق فیلم است می‌خواهد تا ته خط برود. در بخشی از متن کتاب آمده است: ما اتفاقی سه نفر بودیم: یونس، فتحی، ماشال. و اتفاقی از پاییز 58 با هم رفیق بودیم. در خیال‌مان «آرزو داشتم برم، تا به دریا برسم»، اما ورق برگشت و فهمیدیم که «سرنوشتم همینه، من اسیر زمینم.» لابد اگر منتظر بمانیم، چند سال دیگر هرکدام یواشکی پشت یک سررسید یا روی بخار آینه‌ی حمام می‌نویسیم «هیچی باقی نیست ازم.» هیچ‌کدام از ما بعد از سی سال نمی‌داند کجا بود آن شبی که همدیگر را دیدیم، آش‌ولاش، کچل، غریبه. با چشمِ بسته سوارمان کرده بودند، از جایی که نمی‌دانستیم کجاست رفتیم به جایی که هیچ‌وقت نفهمیدیم کجا بوده. رفته بودیم انقلاب کنیم، بعضی‌ها بیش‌ýتر انقلاب کردند، ما را هم منقلب کردند. چندماهی تعطیلات به‌مان خورد: فتحی سه ماه، ماشال چهار ماه و من شش ماه بعد از انقلاب ترخیص شدیم. آخرش رسید به این‌که غلط کردیم، غلط اضافه کردیم. به‌مان گفتند «دیگر از این غلط‌ها نکنید.» ما هم چشم‌مان را بستیم و گفتیم «چشم.»