عقايد يک دلقک

240,000 تومان

سفارش:3
باقی مانده:6

جملاتی از متن کتاب عقاید یک دلقک

دلقکی که الکل را درمان دردش قرار دهد، سقوطش از بالای شیروانی به مراتب خیلی سریع‌تر از یک شیروانی‌ساز مست اتفاق می‌افتد.

وقتی با حالت مستی وارد صحنه می‌شوم، در هنگام اجرای نمایش خطاهای زیادی مرتکب می‌شوم، چون دیگر آن دقتی را که لازم است داشته باشم را ندارم و همین سبب می‌شود که دچار دامی پردردسر شوم.

یعنی به رفتاری که روی صحنه به نمایش در می‌آورم می‌خندم، که این خود بسیار نگران کننده و ترسناک است.

ولی تا موقعی که هوشیار هستم، هول و استرس قبل از روی صحنه رفتن تا زمان اجرای نمایش زیاد می‌شود (اکثراً باید با زور و هل روی صحنه بروم) و آن‌ چیزی که برخی منتقدان نامش را «شادی حیاتی پنهانی در تپش قلب» نهاده‌اند برای من چیزی جزء یک سرمای مأیوس کننده نبود که به سبب آن تبدیل به یک عروسک خیمه‌ شب‌بازی می‌شدم و ترسناک‌تر از آن زمانی بود که نخ این عروسک پاره می‌شد و من باید فقط به خودم متکی می‌شدم.

احساس می‌کنم کسانی همچون راهبان که در هنگام مراقبه به عنوان یک تارک دنیا عمیق می‌شوند هم به چنین حالتی رسیده‌اند و به عنوان یک تجربه آن را پشت سر گذاشته‌اند.

موجود در انبار

توضیحات

عقايد يک دلقک

نویسنده
هاینریش بل
مترجم
محمد اسماعیل‌زاده
نوبت چاپ 71
تعداد صفحات 300
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1403
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786007405154
توضیحات تکمیلی
وزن 0.0 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “عقايد يک دلقک”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

 

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

جادوگر کوه آتشین‌قله (Fighting Fantasy 1)

55,000 تومان

آیا آنقدر شجاع هستی که به جنگ هیولاها و جادوی کوه آتشینقله بروی؟

زاگور، جادوگر قدرتمند باید کشته شود، ولی اول باید از غارهای دژ کوهستانیاش عبور کنی.

ماجراجویی کنی، قبل از اینکه در هزارتو، پیچ اشتباهی را بپیچی و زیر چنگالهای خادمان نفرتانگیز جادوگر کشته شوی...

امیدواریم هرگز از تکوتا نیفتی!

تورنادو … پیر می‌شود

55,000 تومان
کتاب تورنادو پیر می‌شود شرح زندگی نیما یوشیج از زبان سید علی صالحی است. صالحی در این کتاب، در روایتی غیرخطی، به توصیف زندگی نیما یوشیج، اشعار او و حال و هوای ادبی و فرهنگی زمانه‌ی وی پرداخته است. کتاب تورنادو پیر می‌شود نوشته‌ی سید علی صالحی ، روایت شاعری‌ست در باب شاعری دیگر. صالحی که خود از برجسته‌ترین و پرآوازه‌ترین شعرای معاصر ایران است، این کتاب را در توصیف زندگی شاعرانه‌ی نیما یوشیج، اشعار او، حال و هوای ادبی زمانه‌ی نیما، محیط زندگی شاعر و تجربه‌های زیسته‌‌اش به نگارش درآورده است. سید علی صالحی را بنیان‌گذار دو جریان شعری موسوم به «شعر ناب» و «شعر گفتار» می‌دانند. بسیاری از شاعرانِ جوان از اشعار و اندیشه‌های صالحی تأثیر پذیرفته و رهرو راه وی بوده‌اند. «به تو فکر می‌کنم»، «انیس آخر همین هفته می‌آید» و «دختر ویولن‌زن در کوچه‌های برفی آذرماه» عناوین برخی از بهترین آثار او هستند. سید علی صالحی در تورنادو پیر می‌شود از چرایی نوشتنِ این کتاب می‌گوید. از آن روزی که برای اولین‌بار نام نیما یوشیج را در ویترین کتاب‌فروشی دید: ...ایچ مگر دنباله‌ی اسم‌های روسی نبود؟ اگر کتاب خارجی است، پس مترجم آن کو؟ نیما شاعر معاصر ایرانی است؟ اهل یوش بوده این نیما؟ اما آخر نیما؟! این دیگر چه جور اسمی است؟! وفات یافته؟ مگر هنرمند معاصر نباید در قید حیات باشد؟! اما چرا شعرهایش آن‌قدر مبهم‌اند؟ چرا ابیات نیمه‌تمام‌اند؟ یعنی از ترسِ زاری و استیصالِ پیدا کردن قافیه و ردیف، جمله‌ها را نصفه‌ونیمه رها کرده است؟!... سؤال‌های صالحیِ کوچک تمامی نداشتند و این آموزگارش بود که او را از مخمصه‌ای که در آن گرفتارش شده بود، درآورد. سید علی صالحی خواندن فروغ را آغاز کرد و همین‌طور شاملو را، و از آن‌، حظ وافری برد. بعد که دوباره به نیما بازگشت، از آن نگاهِ دورانِ خردسالی خبری نبود. صالحی این‌بار می‌خواست شاعری مشهور شود

حرف بزن، خاطره!

115,000 تومان

معرفی کتاب حرف بزن، خاطره: یک خودزندگینامه‌ی بازبینی شده

ولادیمیر ناباکوف در کتاب حرف بزن، خاطره: یک خودزندگینامه‌ی بازبینی شده، زندگی و جهان پیرامونش را با نثری آهنگین به رشته تحریر درآورده و با واکاوی گذشته‌اش، نقاط عطفی که سبب شکل ‌گرفتن مسیر شخصی او به عنوان یک نویسنده مهم شد را بیرون می‌کشد. ولادیمیر ناباکوف متولد 23 آوریل 1899 در سن‌پترزبورگ روسیه است. خانواده‌ی او در سال 1917، حین انقلاب بلشویکی، به کریمه گریختند و بعد به اروپا مهاجرت کردند. نابوکوف تا سال 1922 در کالج ترینیتیِ کمبریج ادبیات روسی و فرانسوی خواند و دو دهه‌ی بعد را در پاریس و برلین با نام مستعار «سیرین»، عمدتاً به روسی، شعر و داستان نوشت. او در سال 1940 به ایالات متحده‌ی امریکا نقل مکان کرد و ضمن تدریس زبان و ادبیات روسی و نویسندگی خلاق در دانشگاه‌های استنفورد، کور‌نِل، هاروارد و کالج ولزلی، حرفه‌ی درخشان ادبی خود را به ‌عنوان شاعر، رمان‌نویس، مموآرنویس، منتقد و مترجم پی گرفت. کتاب حرف بزن، خاطره (Speak, memory: an autobiography revisited) در میان آثار ولادیمیر ناباکوف (Vladimir Nabokov)، دارای چنان اهمیتی است که بارها و بارها در آنتولوژی‌های ادبی از آن یاد شده است. این کتاب شما را دچار گذشته‌ای دور می‌کند تا جایی که حس می‌کنید ولادیمیر مقابل چشمانتان نشسته و مشغول اعتراف است. موفقیت بی‌نظیر ولادیمیر ناباکوف از رمان لولیتا (1950) به او اجازه داد تا تدریس را کنار بگذارد و خود را تمام وقت وقف نوشتن کند. او در سال 1961 به مونتروِ سوئیس نقل مکان کرد و 2 ژوئیه‌ی 1977 در همین شهر درگذشت. ناباکوف که یکی از نویسندگان قهار قرن دانسته می‌شود، چه در زبان انگلیسی و چه در زبان روسی، شماری از آثار انگلیسی خود از جمله لولیتا را به روسی ترجمه کرده و بر ترجمه‌ی انگلیسی آثار روسی‌اش نیز نظارت داشته است. برخی نظرات در مورد ولادیمیر ناباکوف: - یکی از اصیل‌ترین و خلاق‌ترین رمان‌نویس‌های زمانه‌مان. (فایننشال تایمز) - پروانه‌های ذهنش خاک‌ریزهایی می‌سازند از معاصرینش. (سان‌دی تایمز) - او با برگزیدن به کارگیری و تحول زبان ما، به همه‌مان افتخار داد. (انتونی برجس) - قدرت خیال سر آن ندارد که به این زودی‌ها قهرمان دیگری به این زورمندی بیابد. (جان آپدایک) - او استاد همه جور حقه‌ی فنی رمان‌نویسی است، و چندتایی هم خودش سرهم کرده. (پیتر اکروید) - نابوکوف افزون بر موهبت برگردان سوژه به تصاویر دقیق تماشایی، حس طنزی فراوان، قدرت درک پوچی پس تراژدی، دارد. (آبزرور)
سفارش:0
باقی مانده:1

قمار باز

260,000 تومان

یک جرعه از کتاب

من همیشه اظهارنظر آن پیرو مسائل اخلاقی آدم‌های مرفه و به‌دور از هر گونه نیاز مادی را نپسندیده‌ام که در پاسخ به این پرسش که چرا بعضی‌ها با مبلغ‌های کوچکی بازی می‌کنند، گفته: «این کار از همه بدتر است، زیرا نشانه‌ی آزمندی حقیرانه‌ی آن‌هاست.» انگار آزمندی کم یا زیاد با هم تفاوت دارند.
یک اصیل‌زاده، حتی اگر همه‎ی ثروتش را هم ببازد، نباید خم به ابرو بیاورد. پول در برابر شأن و مقامش باید چنان بی‌ارزش باشد که برای از دست دادنش اهمیتی قائل نشود و نگرانی‌ای به خود راه ندهد. البته باید یک اشراف‌زاده باشد که به نظر برسد برای این مکان و افراد حقیری که در آن در جنب‌وجوش هستند، اهمیتی قائل نیست.
با این همه، رفتاری عکس این: یعنی ملاحظه کردن، دیدن و حتی نظاره کردن همه‌ی این موجودهای فرومایه از پشت شیشه‌های عینک و به ظاهر پست شمردن و ارزشی برای این محیط و جمعیت آزمند آن قائل نشدن همچنین همه‌ی این‌ها را گونه‌ای نمایش سازماندهی‌شده برای سرگرم کردن اصیل‌زادگان به شمار آوردن نیز گاهی نشانه‌ی بزرگ‌منشی است.
«... مادمازل زلما بنا به عادتی که داشت، به صدای بلند می‌خندید و رفتاری جلف داشت. بی‌درنگ در صف خانم‌هایی درآمد که بازی رولت را دوست دارند و برای اینکه خودشان را به میز برسانند تنه‌ای به این و آن می‌زنند، بازیکنی را با شانه هل می‌دهند و جایی برای خودشان باز می‌کنند. این حرکت از سوی خانم‌ها، خودتان هم به طور حتم دیده‌اید، عشوه‌گری به شمار می‌آید.» «آه، بله!» «حتی به زحمتش هم نمی‌ارزد، آدم‌های سرشناس به‌رغم نارضایتی‌شان این حرکت آن‌ها را تحمل می‌کنند، به‌ویژه اگر این‌ها هر روز اسکناس‌های هزارفرانکی خرد کنند.
اما به محض اینکه دیگر چنین کاری را نمی‌کنند، از آن‌ها خواهش می‌شود از میز فاصله بگیرند. مادمازل زلما این کار را می‌کرد ولی باز هم در بازی با بدشانسی روبرو شد.
یادتان باشد که خانم‌ها بیشتر وقت‌ها در این بازی شانس می‌آورند. آن‌ها بی‌نهایت به اعصابشان مسلط هستند و بسیار خویشتندار...»
سفارش:1
باقی مانده:2

سوز سفيد

42,000 تومان

معرفی کتاب سوز سفید اثر علی چنگیزی

کودکی ما با رمان بزرگ ملویل گذشته است؛ با نسخه‌های تلخیص شده، اقتباس‌های سینمایی، تلویزیونی و کارتونی‌اش. ماجرای آنکه می‌خواست اسماعیل صدایش کنیم و کاپیتان ایهب که سرنوشت را می‌ساخت.
این‌ها با نسل‌های بسیاری مانده و نهنگ سفید از اذهان‌شان دور نشده و برابر چشمان‌شان در حرکت است.
علی چنگیزی با «سوز سفید» دریای آبی موبی‌دیک را به سفیدی برف‌های کوهستان پیوند داده و شخصیت‌هایش در جست‌وجویی که گویی تمام‎نشدنی‌ست، فقط می‌خواهند با آن موجودیتی روبرو شوند که نمی‌دانند چیست ولی می‌دانند که مهیب است و درنده‌خو.
سوز سفید حکایت همه‌ی ترس‌ها و افسون‌های برآمده از دل اعصار است که با اسطوره و افسانه به گونه‌ای عجین است که گویی واقعیت هیچ نیست جز تاریخ اسطوره، دروغ و عصیان، هراس و خون‌.
رمان کوتاه چنگیزی، جست‌وجویی‌ست میان زنده‌ها و مرده‌ها که انگار معلوم نیست چه کسانی در پی چه کسانی هستند و فقط خون و قرمزی مانده بر سفیدی‌ست که پاسخ است و همه‌ی این‌ها در سوزی سفید در دل طبیعتی قهار و بی‌رحم گرد هم آمده‌اند.

قلب نارنجي فرشته

52,000 تومان

در بخشی از کتاب قلب نارنجی فرشته می‌خوانیم

بگم غلط کردم خوبه؟ بیفتم به دست و پات راضی میشی؟ جان جاوید برو اون سوزن و دواتت رو بیار نوکرتم. حالا شنبه ای داغ بودم یه حرفی زدم.

تو هم بد زدی توپرم. به زبون خوش می‌گفتی کمی شه، نه این که های وهوی راه بندازی تو این اوضاع قاراشمیش. نگاه کن، هنوز جای پنج تا انگشتت رو صورتمه.

خدا هیچ بنده ای رو ناامید نکنه. تو این یه هفته، هر غلطی که فکرش رو بکنی کردم. یکی گفت بسوزونش و خلاص. دوشنبه بود انگار. رفتم سنگکی سر چهارراه سوسکی، پشت همون جا که بساط می‌کردم. تازه تنور ظهرش رو روشن کرده بود و داشت خمیر می‌زد.

سر حرف رو با شاطر وا کردم که آره، من چنین خبطی کردم و حالا این دختره بونه کرده قبل بعله باید پاکش کنی وگرنه عیسی به دین خود، موسی به دین خود. نونواهه هم بعض خودت نباشه، آدم اهل دليه، فقط تخم نداره. فکر می کنه همه دزدن. اون روز نشست به حرف زدن.

هی چایی ریخت و از عشق و عاشقی هاش گفت. می گفت این رو ول کرده یکی بهتر پیدا شده، اون یکی رو ول کرده یکی از اون بهتر.

می‌گفت همه‌ی زندگیش عاشق بوده، ولی عاشق آدم‌های جورواجور. به من هم گفت ولش کن بابا، چیزی که زیاده زن.

زرشک! انگار حرف دیروز و امروزه. آدم به یه مرغ عشق مفنگی دل می‌بنده، اکرم که دیگه اکرمه. مرغ عشقه هم مُرد ها. این آخری‌ها خیلی خماری کشید.

چه قدر باید تریاک می‌مالیدم سرانگشت هام تا به فال از توی جعبه بکشه بیرون، بدم دست مشتری. یه طورهایی هم خل وضع شده بود. دیده بود خاطر اکرم رو می‌خوام، حسودی می‌کرد. غصه‌ی اون هم داشتم شنبه‌ای که اون حرف رو بهت زدم.

شبش رفته بودم خونه، دیدم کف قفس افتاده، پاهاش هوا. هرچی نچ نچ و سوت سوت کردم براش، انگارنه انگار. تا اون شب من واسه هیچ احدالناسی گریه نکرده بودم، حتا ننه و آقام.

ولی مرغ عشقه مونسم بود. به حرف‌هایی به ش زده بودم که به سنگ می‌گفتی، آب می‌شد. نشستم و یه دل سیر زار زدم.