

عليه تو اعلان عشق ميدهم
19,000 تومان
در بخشی از کتاب علیه تو اعلان عشق میدهم میخوانیم
با هوشیاری کامل
(یا با آنچه که بعد از شناختنت بر جای مانده بود)
بر آن شدم که به تو عاشق باشم
کاری ارادی
نه کاری از روی شکست و هزیمت
هان اینک من با هوشیاری کامل (یا با جنونم)
از حصارهای وجودت عبور میکنم
و از پیش میدانم
در چه سیارهای آتش خواهم افروخت
و کدام توفان را از صندوق گناهان رها خواهم کرد.
و مشتاق به سوی تو خواهم شتافت
تا مرزهایم در مرزهای تو گم شود
و بر بستر ابرهای شفاف، باهم، به خواب رویم
و من تو را صدا بزنم: ای من!…
فهرست مطالب کتاب
مقدمهی مترجم
تماس شبانه
عشق بهخیر!
علیه تو اعلانِ عشق میدهم
چونان صاعقه در من رخنه کردی
شکوفههای شبانهی جنون
فریاد
وقتی که قلبت پروانه میشود
با تو دانستم که زمین مسطح است
روزگاران میان اخگر و خاکستر
عشق مردان همچون آب در غربال است
سفر میکنم با خاطراتمان که در چمدان من است
نغمهای غیرانفرادی با بربط اشتیاق
شهادت میدهم علیه تو در برابر دادگاه شب
غریبه… گویا من مُردهام!
در انبار موجود نمی باشد
عليه تو اعلان عشق ميدهم
نویسنده |
غاده السمان
|
مترجم |
عبدالحسین فرزاد
|
نوبت چاپ | 5 |
تعداد صفحات | 77 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1402 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
ادبیات
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786002299741
|
وزن | 0.0 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
مثل خون در رگهای من: نامههای احمد شاملو به آیدا
احمد شاملو
در بخشی از کتاب مثل خون در رگهای من میخوانیم: نمیدانم. نمیدانم این «بدترین شبها» را شروع کردهام یا دارم شروع میکنم. اما، به هر تقدیر، این ساعات تاریک و بیامید، این روزهایی که دست کم، اگر هیچ موفقیت دیگری درش نبود، اینش بود که به امید دیدار تو شروع میشد و حتی اگر هم در آخرین ساعات شب با نومیدی کامل، مثل دفتری بر هم نهاده میشد، باز این امید که فردا بتوانم ببینمت زنده نگهم میداشت، میدانی؟ از فردا صبح، دیگر این امید را هم از دست خواهم داد. امید بزرگی بود که اقلاً روزی یک بار تو را ببینم. اقلاً این امید به من نیروی آن را میداد که صورتم را بتراشم و از قبر خودم خارج بشوم برای آن که آفتاب وجود تو به جسم رطوبت کشیدهی من بتابد. میدانستم که آیدای من امید و حرارت و آفتاب زندگی من با لبخندش در انتظار من است. میدانستم که آیدای من با چشمهایی که پر محبتترین نگاهش را به من بخشیده نگاهم خواهد کرد. میدانستم که آیدای من از من شکایت خواهد کرد که چرا ریشم را نتراشیدهام، و این، نیرویی بود برای آن که ریشم را بتراشم. میدانستم که آیدای مهربان من از من گله میکند که چرا با وجود آن که در کنارش هستم افسرده و کسلم، چرا با او حرف نمیزنم و چرا او را نمیخندانم؛ و این، انگیزهیی بود که شاد و سرمست باشم، همهی غمها و ناراحتیهایم را فراموش کنم و دمی را که در کنار او هستم شاد و خندان باشم. اما از فردا این امید را ندارم. این امید را از خودم قیچی کردهام و به دنبال آنچه کلید زندگی فردای ما باشد این شهر را ترک میکنم. آخرین باری که دیدمت، سهشنبهی هفتهی پیش بود. چند دقیقهیی با تو بودم و بعد ترکت کردم که خودم را به دکتربرسانم. بدبختانه آن شب دکتر نیامد. تا نزدیکیهای نیمهشب، تنها و بدبخت، در کوچهها و پسکوچهها پرسه زدم.سالهایی که سینما مهم بود
معرفی کتاب سالهایی که سینما مهم بود: سیاست، تاریخ و جنبشهای اجتماعی در سینمای دههی هفتاد آمریکا
تامس السیسر، الکساندر هورواث و نوئل کینگ در کتاب سالهایی که سینما مهم بود مجموعه مقالاتی را گردآوری کردهاند که روی سینمای دههی 1970 آمریکا متمرکز است و آن را از لحاظ سیاسی، تاریخی و اجتماعی تحلیل میکند. این کتاب به یکی از درخشانترین و تأثیرگذارترین دوران هالیوود میپردازد، دربارهی فیلمها و فیلمسازان مهم آن دوره و فلسفهی آنان بحث میکند و میکوشد ردپایشان را در آثار معاصر پی بگیرد.دربارهی کتاب سالهایی که سینما مهم بود
سینمای دههی 1970 آمریکا از مهمترین دورههای سینمایی تاریخ آمریکا و حتی دنیا به شمار میرود. آن دوران که از اواخر دههی 1960 شروع شد و تا حوالی سال 1977 طول کشید، شاهد ظهور چند نفر از بزرگترین فیلمسازان سینما بود که فیلمهایی بسیار تأثیرگذار ساختند. اسکورسیزی، اسپیلبرگ، سم پکین پا، رابرت آلتمن، آرتور پن، دی پالما و هال اشبی تنها چند چهره از انبوه فیلمسازهای جریان٬ساز و صاحبسبک دههی هفتاد بودند که انقلاب مهمی در این هنر به وجود آوردند. در همان زمان بود که شاهکارهایی مثل رانندهی تاکسی، پدرخوانده، ایندیانا جونز، جنگ ستارگان، بانی و کلاید، بوچ کسیدی و ساندنس کید، فارغالتحصیل و این گروه خشن ساخته شد. بااینکه در حوالی دههی 1980 خود این موج به حاشیه رانده شد ولی تأثیر آن پابرجا ماند، بهطوریکه اغراق نیست اگر بگوییم آن زمان شروع عصر جدید هالیوود بود.چالشهای مدیریت دولتی در ایران
فهرست:
پیشگفتار فصل اول: آشنایی با جوهره مدیریت دولتی فصل دوم: عقلانیت و راهبرد در بخش دولتی فصل سوم: مدیریت مشارکتجویانه در بخش دولتی فصل چهارم: کنترل فساد اداری در بخش دولتی فصل پنجم: تحول اداری در بخش دولتی فصل ششم: دانشمحوری اقتصاد و بخش دولتی فصل هفتم: جابهجایی مدیران در بخش دولتی فصل هشتم: جهانیسازی و مدیریت دولتی فصل نهم: چالشهای دیگر واژهنامه انگلیسی فارسی واژهنامه فارسی انگلیسی اعلام هر فصل با مقدمه شروع و با نتیجهگیری، پرسشهای فصل و منابع پایان مییابد.ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 4/ مامانبزرگی که سرمگس را قورتش داد
محاکمه، تقدیم به فرانتس کافکا
کارآگاه کرگدن در باغوحش مرموز 4/ اسرار «غروب»
برشی از متن کتاب
نصف شب از خواب بیدار شدم. خواب چیزی را دیدم که من را بیدار کرد. خواب یکی از حرف های بیسنتیا خانم فیله بود. داشت می گفت: دختره تشویقم کرد این کار رو بکنم! دختره؟ منظورش کی بود؟ دختره کی بود؟ یک لحظه شک کردم نکند او باشد؟... نگاهش کردم. غروب کف قفس دراز کشیده بود. لبخند زیبایی روی لب داشت و خوابیده بود. شبیه فرشته ها بود. چطور امکان داشت او بیسنتیا خانم فیله را راضی کرده باشد تا روی بدن فیل دیگری نقاشی بکشد؟ به خودم گفتم: اصلاٍ امکان ندارد. بعد کمی جا به جا شدم تا جایم راحت تر باشد و باز بخوابم. فایده نداشت. یک لحظه با خودم گفتم نکند همه این ها کار غروب بوده. یک لحظه بعدش گفتم نه. اصلاً کار او نیست. امکان نداشت کار او باشد! هر چه باشد من دوستش بودم، مگر نه؟ بودم، نبودم... نتوانستم نتیجه ی مشخصی بگیرم. دیدم بهتر است بلند شوم و یک حمام گِل درست و حسابی کنم محشر بود! ماه کامل بود و می درخشید. باغ وحش ساکت ساکت بود و تمام حوض گل مال خودم بود. تنها بودن و تنهایی حمام کردن چیز دیـ... _ کرگدن جون؟ خوابت نمی بگه؟ تنهایی چی کاگ داگی می کنی؟ الان می آم پیشت. بله. می گفتم. چیز دیگری بود. ولی این چیز دیگر دوام نداشت. خیلی معمولی پرسیدم: غروب! وقتی بیسنتینا خانم فیله گفت: دختره تشویقم کرد. فکر می کنی منظورش کی بود؟ یک لحظه انگار دست و پایش را گم کرد. ولی فقط یک لحظه. گفت: مگه همچین چیزی گفت؟ ها؟ گفتم: آره. گفت دختره من رو تشویق کرد. گفت: شاید... مامانش نبوده؟ یا شاید استاد نقاشی اش بوده. بله، حرف غروب منطقی بود. گفت: کرگدن جون! تو که فکگ نمی کنی کاگ من باشه. مگه نه؟ امان از دست آن آه و ناله ها! چیزی نمانده بود گریه اش بگیرد! من از کی این قدر بی رحم شده بودم؟ حالم از دست خودم بد شد. پیشنهاد دادم با هم کاه بخوریم تا صبح زیر نور ماه با هم مشغول خوردن کاه بودیم. داستان زندگی خودمان را تعریف کردیم. خندیدیم. عالی بود. آن روز روز خوبی می شد. می شد! ولی نشد. چون مانوئلا گفت اره پرونده ی جدیدی برای ما آورد. آمد توی دفترم و سه تا نامه به من داد. نامه ی اول را باز کردم و خواندمش، نوشته بود: آهای کفتار! صدای خنده هات ترسناکه. پرسیدم: خب این چشه؟ گفت: بقیه ش رو هم بخون کرگدن جون! دومین پاکت را باز کردم. نوشته بود: آهای کفتار! صدای خنده هات ترسناکه. ازت متنفریم! گفتم: حالا خودت رو نگران نکن. باغ وحش جمعیتش زیاده. می دونی که... بعضی وقت ها بچه ها بازی شون می گیره... گفت: بقیه اش رو هم بخون کرگدن جون! سومین پاکت را باز کردم. نوشته بود: آهای کفتار! صدای خنده هات ترسناکه. ازت متنفریم! به زودی می میری! از جا پریدم. این یک تهدید جدّی بود! نگاهی به آدرس فرستنده کردم. چیزی ننوشته بودند. فکرش را می کردم! نامه ها را ناشناس فرستاده بودند. گفت: کرگدن جون! می تونی مجرم رو پیدا کنی؟ حتماً متوجه ی که خانواده ام حسابی نگرانن. گفتم: حتماً مانوئلای عزیز! حتماً. همین الان می رم سر وقت تحقیـ... هنوز حرفم را تموم نکرده بودم که...محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ژاک لکان
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عشق
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-دوستی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ اخلاق کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هرمنوتیک
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-زيبایشناسی هگل
دانشنامه فلسفه استنفورد 2: فلسفه و مسائل زندگی
موضوع | فلسفه |
نویسنده | جان ماریال، تادئوس مِتس، دن هِیبرون، تاد کالدر، بِنِت هِلم، رونالد دِ سوسا، کرولین مک لاود، الیزابت برِیک، جوزف میلم، رابین س.دیلون، استیون لوپر |
مترجم | امیرحسین خداپرست، مریم خدادادی، غلامرضا اصفهانی، ابوالفضل توکلی شاندیز، حسین عظیمی، ایمان شفیعبیک، ندا مسلمی، مهدی غفوریان، راضیه سلیمزاده |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٤٠٠ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ٨٧٢ |
شابک | ١ -٠٣٨٢-٠٤-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دانشنامه فلسفه استنفور 1: زیباییشناسی آلمانی
نویسنده | پل گایر، هانا گینزبورگ، استیون هولگِیت، ایئن تامسون و نیکولاس دیوی |
مترجم | سید مسعود حسینی، داود میرزایی، گلنار نریمانی و وحید غلامیپورفرد |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٣ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٣٩٩ |
تعداد صفحات | ٥٣٦ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
شابک | ٦ -٣٤٥-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
وزن | ٧٨٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.