عکس‌های فوری

7,000 تومان

عکس‌های فوری مجموعه‌ای از تصاویر تک‌چهره‌هاست که در یک کادر و در یک لحظه و بر یک زمینه ثابت شده‌اند. برداشت‌هایی که سهیلا بسکی نویسنده و مترجم معاصر ایران آنها را در این کتاب گرد هم آورده تا خواننده را با ثبت آنی و لحظه‌ای از دقایق ماندگار این مکان‌ها آشنا کند. در ثبت لحظه‌های یک گل‌فروشی در امامزاده عبدالله «بسکی» نمونه کارت‌های یک گل‌فروشی را چنین به تصویر می‌کشد: در حسرت مادر، رفیق بی کلک مادر، مادر مرا ببخش و شاه بیت آن «دختری گفت پدر امروز – مدرسه حال دیگر داشت – امروز روز مادر بود – خوش به حال کسی که مادر داشت.» یا برداشت نویسنده از میدان انقلاب در سال‌ها قبل: «وقتی از میدان انقلاب رو به جنوب آن می‌روید شیب را زیر پاهای خود احساس می‌کنید، و پیش رو، هم در سطح و هم در ارتفاع، ساختمان‌ها کوتاه‌تر و ناهموارتر می‌شوند. پایین‌تر در میدان قزوین ازدحام مردان جوانی که اورکت و شلوار نظامی به تن دارند و صبح جمعه برای معامله خرده‌ریزهایی که معلوم نیست از کجا به دست آمده، سر در هم فرو برده و به هم فشرده ایستاده‌اند، رنگ سبز کدری بر میدان خاکی‌رنگ می‌پاشد و … .»
در کتاب عکس‌های فوری خواننده با چهره‌هایی مواجه می‌شود که نویسنده آنها را در لحظه‌ها نگاه داشته است: تصویرهای جمعی با چهره‌هایی که دیگر نیستند، گاهی نیز فقط طبیعت و منظره را مشاهده می‌کنید و گاهی چهره یک آدم که جزئی از زمینه طبیعت است.
همچنین مکان‌هایی چون بازار تهران، خیابان منوچهری، میدان راه‌آهن، میدان ولیعصر، انستیتو پاستور، بازار ارز، باجه بلیت فروشی و … از جمله اماکنی است که نویسنده سعی کرده با برش‌های کوتاه تصویری خواننده را با واقعیت‌های تهران آشنا کند.
«سهیلا بسکی» فارغ التحصیل مدرسه عالی مدیریت گیلان تا کنون داستان بلند «در محاق»، رمان‌های «گذشته‌ای هست که نمی‌گذرد»، «ذره» و … و نیز ترجمه «زندگینامه ویرجینیا وولف» نوشته «کوئنتین بل» و دیگر مقالات ادبی گوناگون را منتشر کرده است. مجموعه داستان «پاره‌کوچک» این نویسنده در سال ١٣٨١ برنده جایزه گلشیری شد و نیز در سال ١٣٨٥ مجموعه‌ای دیگر با نام «بی‌بی پیک» نامزد همین جایزه گردید.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

عکس‌های فوری

نویسنده
سهیلا بسکی
مترجم
——-
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ١٣٦
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٣
سال چاپ اول ——
موضوع
——
نوع کاغذ ——
وزن ۱۶۸ گرم
شابک
9786002780034
توضیحات تکمیلی
وزن 0.168 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “عکس‌های فوری”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

پانوراما ۷… سرزمین غریب

7,000 تومان
به‌رغم ضرباهنگ سریع زندگی امروز، اوقات ما پر است از فراغت‌های کوتاه و فرصت‌های طلایی. اتاق انتظار پزشک و صف و بانک و وقت‌هایی که توی تاکسی و مترو می‌گذرانیم، می‌تواند وقف سرک کشیدن از پنجره‌ای کوچک به جهان عجیب شاهکارهای ادبی شود. نیز، بارها اتفاق افتاده که تلاش کرده‌ایم مطالعه‌ی یکی از این شاهکارها را آغاز کنیم اما به  دلیل هیبت اثر، نداشتن زمان کافی یا همگام نشدن با حال و هوای داستان از این کار بازمانده‌ایم. در این مواقع دسترسی به گزیده‌ای خوشخوان و مناسب از آثار نویسنده می‌تواند جرئت و شوق مطالعه‌ی نوشته‌ای را که خواندنش کاری شاق به نظر می‌رسید در ما برانگیزد. پانوراما همین هدف را دنبال می‌کند: جهان‌نمایی وسیع که به آسانی در دسترس عموم مخاطبان قرار می‌گیرد.
سفارش:0
باقی مانده:1

حیرانی

32,000 تومان
«هرکس اینجا عاشق بشود سنگ می‌شود.» داستانی از عاشقیت و دلدادگی. اما چرا او سنگ نشده؟ دختر در پاسخش گفت چون خود دیو سیاه عاشق اوست و سنگش نکرده. جوان پرسید چرا نگریختی؟ دختر گفت چون پابند این‌جاست و جوان بیشتر از پیش عاشقش شد و گفت چه باید بکنم ای عشق؟ دختر به حسرت از گل سرخی گفت در دل غاری که با بوییدنش طلسمشان می‌شکند. جوان عزمش را جزم کرد و دختر پای چشمه نور به انتظار ماند. جوان از بادستان و خارستان و مارستان و تشستان گذشت و به غار دیو سیاه رسید و با او جنگید که ما تنها صداش را شنیدیم. صدای غرش آسمان و جرقه‌های نوری که چشم را آزار می‌داد. ناگاه نعره‌های دیو با فریاد دلخراشش خاموش شد و چشمان نگران دختر برفی که به انتظار نشسته بود به وحشت باز شد. سکوت و سیاهی همه جا را گرفت. کم کمَک از دل تاریکی صحنه نور سرخی سوسو زد. تکثیر شد، آینه پشت آینه، شد جو باریکه‌ای سرخ و کوچک، رسید به پای چشمه نور و آن هم سرخ شد. آنگاه... محمد علی سجادی نویسنده و کارگردان سینمای ایران این بار داستانی را نقل می‌کند که حیرانی نامیده‌اش. حیرانی از سرنوشت و تقدیر در دل طوفان حوادث این روزگار... . داستان حیرانی سال‌ها در انتظار انتشار باقی ماند تا در اردیبهشتی از انتظار به شکوفه بنشیند. سجادی پیش از این در سال ١٣٨٩ رمان «با نوشته کشتن» را منتشر کرده بود.

مارمولکی که ماه را بلعید

5,800 تومان
«مارمولکی که ماه را بلعید» روایتی است طنز که ضمن سرگرم کردن خواننده قصد به چالش کشیدن وقایعی از تاریخ شاهان قاجار و البته پهلوی را دارد. وقایعی که همگان با آن‌ها آشنایی داریم و بارها و بارها در باره‌شان خوانده‌ایم و نوشته‌ایم، اما نویسنده این‌بار به‌گونه‌ای دیگر و از زاویه دیدی متفاوت به آن‌ها نگریسته است. وقایعی مانند قضیه تحریم تنباکو و چگونگی شکل‌گیری آن و تبعاتی که از پی آن آمده، قتل ناصرالدین شاه در حرم شاه‌عبدالعظیم، استنطاق میرزا رضای کرمانی ـ البته این‌بار در داستان قاسم شکری خود ناصرالدین شاه در جلسه بازجویی میرزا حضور دارد ـ جریانات فکری آن دوره مثل فراماسونری، نهضت مشروطه و وقایع ریز و درشتی که با آن‌ها در ارتباط بوده است و دیگر اتفاقاتی از تاریخ فارس که با عنصر تخیل و طنز همراه شده است. راوی داستان، نویسنده دورگه‌ای است فرانسوی ـ اسپانیایی تبار ـ با نام ساختگی «ژان ژاگ ژی گاردیو» که با طنزی منحصر به فرد و نگاهی بی‌طرفانه وقایع مورد بحث را به چالش می‌کشد. البته به گفته راوی، قرن‌ها از وقوع این اتفاقات گذشته و حالا این روح اوست که در دنیای پس از مرگ روایتگر داستانی است که سلسله‌وار تا ابدالاباد تکرار می‌شود. «قاسم شکری» پیش از این کتاب «بوی خوش تاریکی» را نوشته که برنده جایزه کتاب‌های متفاوت «واو» در سال ١٣٨٧ شده است.

دوازده داستان سرگردان

35,000 تومان
گابریل گارسیا مارکز نویسنده نامدار آمریکای جنوبی و خالق پدیده منحصر به فرد صد سال تنهایی و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ١٩٨٢ که بی‌شک برای خوانندگان علاقه‌مند به رمان نامی آشناست ، این‌‌بار با نوشتن ١٢ داستان کوتاه سعی در پدیدآوردن فضایی جدید برای خوانندگانش دارد : « در آن پارک دور افتاده ، زیر برگ‌های زرد ، روی نیمکتی چوبی نشسته بود و دست‌ها را به سر نقره‌ای عصا تکیه داده و به قوهای گردآلود روی دریاچه خیره مانده بود و به مرگ فکر می‌کرد . اولین‌بار که به ژنو آمده بود ، دریاچه آرام و بلورین بود . مرغ‌‌های دریایی اهلی شده نزدیک می‌شدند تا از دست او دانه بر‌چینند . » آقای رئیس‌جمهور ، سفر بخیر ، قدیسه ، هواپیمای زیبای خفته ، خواب تعبیر می‌کنم ، فقط آمدم تلفن کنم ، وحشت‌های ماه اوت ، اتومبیل مشکی ، هفده انگلیسی مسموم‌شده ، باد سرد شمالی ، تابستان سعادتمند خانم فوربس ، نور مثل آب است و رد خون تو روی برف ، دوازده داستانی است که گابریل گارسیا مارکز نوشته است . بهمن فرزانه مترجم آثار بسیاری از نویسندگان ایتالیایی همچون آلبادسس پدس ، گراتزیا دلددا ، پیراندلو و . . . در سال ١٣٥٤ ترجمه ماندگار « صد سال تنهایی » را از گابریل گارسیا مارکز راهی بازار نشر کرد . او این‌بار با ترجمه « دوازده داستان سرگردان » داستان‌هایی متفاوت را از این نویسنده به علاقه مندان آثارش ارائه کرده است .

من فقط دو نفر را کشته‌ام

28,000 تومان
قهرمان این رمان، در بحبوحۀ نابسامانی روابط خانوادگی و در کشاکش شکایت شاکیان یک پروندۀ کلاهبرداری، به جرم قتل بازداشت می‌شود. در اولین فرصت نگهبان بازداشتگاه را مجروح می‌کند و از کلانتری می‌گریزد، در پی اتفاقات بعد از فرار، بلافاصله درگیر ماجرای قتل دیگری می‌شود. پس از مدت کوتاهی که با افراد خلافکار هم‌خانه می‌شود، هراس از کشته شدن از آن خانه که حالا برایش به زندانی دیگر تبدیل شده فراریش می دهد و درست همان روز خودش را وسط ماجرای حیرت‌انگیز دیگری می‌بیند که به قاچاق اسلحه یا عتیقه شباهت دارد. از مهلکۀ بعدی نیز جان سالم به در می‌برد، ولی در مرز آبی ایران و پاکستان دستگیر می‌شود. در زندان قتل دیگری به پرونده‌اش اضافه می‌شود. بعد از آن به جرمی امنیتی بازداشت می‌شود و پشت سر هم برایش ماجراهای هولناک اتفاق می‌افتد. هیچ‌کدام از این ماجراها و افرادی که سر راه او قرار می‌گیرند شباهتی به یکدیگر ندارند و هرکدام او را در موقعیت ناشناختۀ متفاوت دیگری قرار می‌دهند. اگرچه این رمان حول محور ماجراهای مربوط به اختلافات خانوادگی و کلاهبرداری و قتل می‌چرخد، نویسنده در این رمان خانوادگی و پلیسی تلاش کرده است از جهان محدود یک خانواده فراتر برود، با خلق شخصیت‌ها و موقعیت‌های بی‌شباهت به یکدیگر، جهان‌های فکری متفاوتی را در کنارو مقابل هم قرار دهد.

اتفاق ممنوع نیست

9,000 تومان
داستان‌های این مجموعه ترکیبی هستند از داستان کوتاه، نمایش و تصویر و شرح حال نویسنده‌ای که نمی‌داند با داستان‌ها و ایده‌هایش چکار کند: «داستان بلند و قصه‌های کوتاه» خیلی ساده با یک زنگ تلفن شروع می‌شود، با یک مکالمه تلفنی بین یک نویسنده و خواننده ناشناس آثارش... . اتفاق ممنوع نیست نوعی طنز فانتزی است که داستان بر آن غلبه کرده و خواننده ناشناس این داستان‌ها به نویسنده در بازخوانی این آثار کمک می‌کند ولی به تدریج به این باور می‌رسد که خالق اصلی این نوشته‌ها او نیست: «ابلیس با اوقاتی تلخ یادداشت خودکشی فرزندش را مچاله کرد و به او خیره شد که ساکت و آرام روی تختش نشسته بود. نیمه شب بود که خبر دادند فرزندش قصد داشته با ریختن یک پارچ آب روی سرش خودش را برای همیشه خاموش کند. خیلی زود او را به بیمارستان مرکزی دوزخ رسانده بودند. هر چند که حتی اگر هم این کار را نمی‌کردند، صدمه چندانی نمی‌دید. او از بهترین گلوله آتش دوزخ ضد آب خلق شده بود. از صدای ضجه قربانیان و غلغل دیگ‌های قیر که بگذریم، سکوت آزاردهنده‌ای در بیمارستان حکم‌فرما بود. با این که جمعی از بهترین روانکاوان و روانشناسان جهان هستی در دوزخ حاضر بودند، ابلیس احساس کرد بهتر است شخصاً با فرزندش صحبت کند. به او گفت: حقیقتش رو بخوای من جداً نمی‌دونم تکلیفم با فرزند ناخلفی مثل تو چیه... تو جداً مایه شرم خانواده شیاطین دوزخی... منو بگو که دلم خوش بود تو عصر جدیدی رو در امپراتوری جهنم رقم می‌زنی...»