غزلیات سعدی

320,000 تومان

غزلیات‌ سعدی‌ مشهورتر از آن‌ است‌ که‌ به‌ سخنی‌ دیگر نیاز باشد. گرچه‌ وسعت‌ نظر و عمق‌ مشرب‌ و توان‌ تصویرپردازی‌های‌ مولوی‌ جای‌ دیگر نشیند و شعر حافظ‌ خود مجموعه‌ای‌ از همان‌ وسعت‌ و عمق‌ و زبان‌آوری‌های‌ بدیع‌ است‌. اما ظرافتکاری‌های‌ سعدی‌ در زبان‌ و نازک‌ کاری‌هایش‌ در عالم‌ خیال‌ هنوز نظیری‌ نمی‌شناسد. کم‌تر فارسی‌زبانی‌ است‌ که‌ غزلی‌ از او به‌ یاد نداشته‌ باشد و گاه‌گاه‌ سینه‌ را به‌ زمزمه‌ بیتی‌ از او از هرچه‌ غم‌ عالم‌ که‌ هست‌ نزداید. به‌ همین‌ جهت‌ و بسیاری‌ جهات‌ دیگر است‌ که‌ دیوان‌ غزلیات‌ سعدی‌ نیز همچون‌ دیوان‌ حافظ‌ همدم‌ سفر و حضرِ ما بوده‌ است‌.

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

غزلیات سعدی

نویسنده
شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی
مصحح
محمدعلی فروغی
نوبت چاپ ١٧
تعداد صفحات ٣٠٠
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠٢
سال چاپ اول ١٣٨٢
موضوع
شعر فارسی
نوع کاغذ تحریر
وزن ٤٠٢ گرم
شابک
9789643114640
توضیحات تکمیلی
وزن 0.402 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “غزلیات سعدی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

رگ سرخی به تن بوم

35,000 تومان
خودسری‌های دختری از یک خانواده‌ی اصیل ایرانی، باعث به هم خوردن روال زندگی‌اش می‌شود. او چندی تلاش بسیار می‌کند تا تغییری در روند زندگی‌اش حاصل شود. پس از این اتفاقات مسیر جدیدی پیش روی او قرار می‌گیرد و ساختار تازه‌ای زندگی او را احاطه می‌کند که موجب می‌شود حوادث جدیدی برایش رخ ‌دهد.
رد پای تقدیر به وضوح در این داستان به چشم می‌خورد: «از روزی که دوباره شروع به کار کرده بودم، بهترین اوقاتم در محیط کار می‌گذشت با آن که تمام روز، کار بود و کار، آن‌قدر که گاهی، حال و نای حرف زدن برایم نمی‌ماند، راضی بودم . احساس زنده بودن می‌کردم. احساس مفید بودن ، بجز آن، در خلوت اتاقم، خودِ خودم می‌شدم؛ همانی که بودم. نه تظاهر می‌کردم، نه صورت دلواپس مامان مدام جلوی چشمم رژه می‌رفت، نه جواب سؤال‌های تکراری پدر را می‌دادم و نه برای خوشایند نغمه، به لودگی و مسخره‌بازی‌هایش می‌خندیدم.»نویسنده کتاب با تکیه بر تجارب قبلی خود، در نوشتن این رمان، افزون بر توجه ویژه به مخاطب عام، در به کارگیری عناصر ادبی و قدرت بخشی به ساختار اثر نیز تلاش موفقی را به انجام رسانده است .

گرگ مغول

35,000 تومان
شانزده‌ ساله‌ بودم‌، تنم‌ کامل‌ بود و میل‌ مهیب‌ ویرانگری‌ در من‌ زبانه‌ می‌کشید... بوئورچو، نزدیک‌ترین‌ دوست‌ تموچین‌، در آستانه‌ خواب‌ ابدی‌ گذشته‌ها را مرور می‌کند: ـ آماده‌ای‌؟ رنجیدم‌. ـ عجب‌ پرسشی‌، من‌ مغولم‌. و اکنون‌ ترک‌ اسب‌ آن‌ که‌ زندگی‌اش‌ سراسر وقف‌ عطشناک‌ترین‌ مرد روزگار بوده‌، آماده‌ است‌ تا مخاطب‌ بر آن‌ بنشیند و از پنهانی‌ترین‌ رازهای‌ این‌ قوم‌ مرموز باخبر شود. بوئورچو با چنگیزخان‌ پیمانی‌ ابدی‌ بسته‌ است‌، جنگ‌ها و دشواری‌ها را پس‌ پشت‌ نهاده‌ و چون‌ برادری‌ همیشه‌ همراهش‌ بوده‌ است‌، با این‌ همه‌ او نیز چرخ‌ دروغ‌ را پیش‌ روی‌ خود می‌یابد، چرخی‌ که‌ استخوان‌های‌ متهم‌ را آرام‌ آرام‌ خرد می‌کند و... و این‌ها به‌ خاطر یک‌ زن‌ است‌، زنی‌ که‌ گرگ‌ مغول‌ تشنه‌ اوست‌

زندگی‌ من‌

8,500 تومان
در رمان‌ زندگی‌ من‌ رئالیسم‌ خاص‌ چخوف‌ جلوه‌گر است‌ و زندگی‌ آن‌گونه‌ که‌ در روستاهای‌ روسیه‌ می‌گذشته‌، یعنی‌ آکنده‌ از زشتی‌، وحشیگری‌ و بی‌عاطفگی‌، ارائه‌ می‌شود. انتشار این‌ رمان‌ خشم‌ سنت‌گرایان‌ و نیز نوگرایان‌ را برانگیخت‌ چرا که‌ تاب‌ نگاه‌ عینی‌ چخوف‌ را نداشتند. هیئت‌ سانسور تهدید کرد که‌ چنانچه‌ چخوف‌ صحنه‌ای‌ را که‌ در آن‌ مقامات‌ را مسئول‌ بی‌سوادی‌ روستاییان‌ می‌داند و به‌ نظرِ روستاییان‌ نسبت‌ به‌ مذهب‌ اشاره‌ دارد حذف‌ نکند دستگیر می‌شود. با این‌ همه‌، چخوف‌ به‌ جنبه‌های‌ لطیف‌ترِ زندگیِ زن‌ها و مردها و به‌خصوص‌ مناظر دلپذیر روستا نیز می‌پردازد؛ گویی‌ می‌خواهد نشان‌ دهد که‌ زندگی‌ انسان‌ چه‌ اندازه‌ می‌تواند از زیبایی‌ برخوردار باشد.

برزخ اما بهشت

45,000 تومان
چکیده ((برزخ اما بهشت)) تصویری از زندگی زنی است با روحی زخم خورده ،‌که پس ازپایان دادن به زندگی مشترک سراسر رنجبارش، به نزد خانواده اش باز می گردد تادرآن مامن مالوف ، آلالم گذشته اش را به فراموشب بسپارد. غافل ازاین که تنهایی زن، رنج مضا عفی است که برشمار زخم های روحش می افزاید...... بااین همه، این بار، روزگار جفاکار گویی برآن است تاآرامش ازدست رفته راباحضور عزیزانش به اوباز گرداند.....

قلعۀ کارپات‌ها

210,000 تومان

در وِرست، یکی از روستاهای ترانسیلوانی در کشور رومانی، ماجراهای مرموزی در حال وقوع است و منشأ همۀ این ماجراها قلعۀ متروکه و مخوفی معروف به قلعۀ کارپات‌هاست. اهالی ورست بر این باورند که این قلعه در تسخیر ارواح و اشباح است، از این رو احدی جرئت نمی‌کند حتی به آن‌جا نزدیک شود. همچنین باور دارند که افتادن آخرین شاخۀ درخت راشِ نزدیک قلعه مصادف خواهد شد با نابودی و ویرانی قلعه. تا این‌که یک روز فریکِ چوپان، به لطفِ دوربینی دوچشمی، می‌بیند که دود از دودکش قلعه برمی‌خیزد و این اتفاق به شایعاتی دامن می‌زند حول این‌که آیا موجوداتی انسانی آن‌جا ساکن شده‌اند یا موجوداتی ماورای‌طبیعی. اهالی روستا به قدری کنجکاو می‌شوند که تصمیم می‌گیرند دل را به دریا بزنند و راهی آن قلعۀ مرموز شوند، بلکه از راز آن سردربیاورند. اما چه کسی جرئت می‌کند؟ فقط نیک دک، جنگلبان شجاع، و دکتر پاتاک، البته دومی به‌اجبار. اما...

در این داستان با شخصیت‌های جذابی آشنا می‌شویم از جمله بارون رودولف دوگورتز، آخرین بازماندۀ خاندان دوگورتز و مالک قلعۀ کارپات‌ها، و فرانس دوتِلِک، نجیب‌زده‌ای عاشق‌پیشه، که اگر نبود جسارت و نیز شیفتگیِ او نسبت به داستان‌های اسرارآمیز، راز ساکنانِ قلعه هرگز فاش نمی‌شد.

ممکن است حین خواندن این داستان فکر کنید ژول ورن، برخلاف اغلب کتاب‌هایش، از عناصر علمیِ چندانی بهره نبرده است. اما این‌طور نیست، چراکه او از طریق اورفانیک، دانشمند و نابغهٔ قدرنادیدهٔ داستان، از «الکتریسیته»، که به‌درستی «روح جهان» نام گرفته، و نیز از تلفن و حتی گرامافون برای رسیدن به مقاصد شومش بهرۀ وافری می‌برد، به طوری که ممکن است، تحت تأثیر وقایع داستان، از این اختراعات مفید بشری بیزار شوید.

گمان بر این است که برام استوکر، نویسندۀ ایرلندی، از این رمان ژول ورن برای نوشتن رمان خودش دراکولا در سال ۱۸۹۷ الهام گرفته است.

بوطیقای شیطان

6,000 تومان
این مجموعه داستان شامل هفت داستان است که به شیوه سورئالیسم به بیان ضعف‌ها و مشکلات اجتماعی در قالب طنز سیاه می‌پردازد. نویسنده ضعف‌های آدم‌ها و اجتماع را به صورتی سیاه و اغراق آمیز جلوه می‌دهد. منطق موجود در داستان با منطق دنیا کمی متفاوت است. در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم: زندگی قایم باشک عجیبی است. یک نفر چشم می‌گذارد و بقیه قایم می‌شوند. آن یک نفر تا آخر عمر دنبال بقیه می‌گردد و در لذت پیدا کردن یا هراس گم شدن پیر می‌شود. بقیه هر کدام در مکان امنی قایم می‌شوند، به مخفیگاهشان عادت می‌کنند و در پناهگاه‌هایشان پیر می‌شوند. صابر صنوبر احساس کرد مدت‌هاست منتظر است کسی که چشم گذاشته بیاید و پیدایش کند. بعد فکر کرد دنیا سگ هاری است که پاچه همه آدم‌ها را گرفته است. زنگ تلفن دوباره به صدا درآمد . زنش از کیلومترها آن‌طرف‌تر، آن طرف مرزها، از یک کشور دور موفق شده بود دوباره شماره صابر را بگیرد. زن گفت: «چهل ساعت شد. هنوز تصمیمت را نگرفته‌ای؟ مانده‌ای آن‌جا که چه؟ به چه دردت می‌خورد آن نقاشی‌ها؟ بفروش بیا. مردم از تنهایی.» نقدی بر این کتاب