فرایند نوردهی

6,500 تومان

در تمام شیوه های ثبت تصویر، نور انعکاس یافته از موضوع بر سطح حساس به نوری که درون دوربین قرار دارد می تابد و بدین ترتیب تصویر شکل می یابد.

به این فرایند که اصلی ترین عملیات در مجموع فرایند ثبت تصویر است، “فرایند نوردهی” می گویند.

در این کتاب وجوه مختلف این فرایند، عوامل متعدد مؤثر بر آن چگونگی کنترل آن به تفصیل بیان شده است.

 

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

فرایند نوردهی

نویسنده
لسلی استرویل، دیگران
مترجم
مرتضی جان‌بخش
نوبت چاپ 1
تعداد صفحات 400
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1390
سال چاپ اول  ————
موضوع
هنر
نوع کاغذ  —————
وزن 0 گرم
شابک
9789645307118
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.0 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “فرایند نوردهی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

دختر خاندان گات 1/ دختر خاندان گات و شبح موش

165,000 تومان

در بخشی از کتاب دختر گات و شبح موش می‌خوانیم

در عین این‌که بقیه مات مانده بودند و نگاه می‌کردند فُن هِلسانگ یکی از چهارلول‌ها را در‌آورد و شلیک کرد؛ یک‌بار، دو‌بار، چهار‌بار، هشت‌بار... با هر شلیک مرگ‌بار، یکی از موجودات جلوِ چشم تماشاچی‌ها از بین می‌رفت. فُن هِلسانگ هنسل و گرِتِل را با پوزخندی توی جلدشان فرو‌کرد و شمشیر مبارزه‌ی دندانه‌داری از کمربندش بیرون کشید. «پیش به‌سوی بریدن سرها!» این را گفت و با قدم‌های بلند روی پشت‌بام به طرف دودکش‌ها رفت اما سرجایش بی‌حرکت ماند. غرید: «این چیه؟» پایین پایش یک‌عالم یخ ریخته بود. در همین لحظه آدا از پشت یکی از دودکش‌های یک‌کم دورتر بیرون آمد. سیرن سِستا کنارش ایستاده بود. از پشت دودکش‌های دور و برش بقیه اعضای کلوب زیر‌شیروانی هم هر یک با یکی از موجودات بیرون آمدند. روبی خدمت‌کارِ انبارِ پشتی موادِ غذایی کنار اومالوسِ فان ایستاد. امیلی کَبِیج روی هر یک از شانه‌هایش یک هارپی و روی سرش هارپی دیگری نشسته بود کینگزلیِ دودکش‌پاک‌کن بازوی همسرِ بارنز را گرفته بود و آرتور هالفورد هم دستِ وایلد‌مَنِ پات‌نِی را در دست داشت. ویلیام کَبِیج سرِ پشمالوی هَمیش فانِ شِتلَند را نوازش می‌کرد. فُن هِلسانگ فریاد کشید: «من جوایزم را می‌خواهم.» و از روی یک دودکش به روی دودکش دیگر می‌پرید و شمشیرش را دیوانه‌وار حرکت می‌داد و روی پشت‌بام پیش می‌رفت. صدای خوش‌نواز و آرامی که کمی ته‌لهجه داشت به گوش رسید که می‌گفت: «روپرت فُن هِلسانگ! بالاخره به هم رسیدیم.» لوسی بورجیا از پشتِ کلاهکِ دودکشی بیرون آمد و چترش را بالا گرفت.
سفارش:0
باقی مانده:1

چند رویا مانده تا طلوع رنگین‌کمان

22,000 تومان

معرفی کتاب چند رویا مانده تا طلوع رنگین کمان

چند رویا مانده تا طلوع رنگین کمان مجموعه اشعار سید علی صالحی شاعر نوگرای معاصر است. اشعار سیدعلی صالحی مضامینی متنوع و متفاوت از عاشقانه تا اجتماعی و فلسفی دارند. شعرهای صالحی عموما پیرو موج ناب و شعر گفتار و شعر فراگفتار هستند و صالحی خود یکی از پایه‌گذاران این جریانات ادبی محسوب می‌شود.

خواندن کتاب چند رویا مانده تا طلوع رنگین کمان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به شعر معاصر فارسی و دوست‌داران اشعار و سبک سیدعلی صالحی را به خواندن این کتاب دعوت می‌کنیم.

شعری از کتاب چند رویا مانده تا طلوع رنگین کمان

به این یقینِ روشن رسیده‌اید که راهِ رفته را نباید دوباره به یادِ آدمی آورد؟! حقیقت این است که در این جهان هر کسی گُم‌شده‌ای دارد برای خودش، اما همهٔ ما آیا ملتزم به حفظِ همین حسرتِ بیهوده‌ایم! واقعاً...؟ اندکی بی‌خیال بیا وُ کمی آهسته... حتا به خوابِ راه... برو!

از قیطریه تا اورنج‌کانتی

380,000 تومان

معرفی کتاب از قیطریه تا اورنج کانتی

«همه‌چیز از سرفه‌های حین خواب شروع شد.» حمیدرضا صدر در کتاب از قیطریه تا اورنج کانتی از بیماری مهلک، روند درمان و روزهای پایانی عمرش با ما سخن می‌گوید و ما را همراه خود از قیطریه‌ی تهران تا اورنج کانتی آمریکا می‌برد. کتاب حاضر که زندگی‌نامه‌ای خودنوشت است پس از مرگ صدر منتشر شده.

درباره‌ی کتاب از قیطریه تا اورنج کانتی:

حمیدرضا صدر چهره‌ای شناخته‌شده در عالم فوتبال و سینما و کتاب است. اگر طرفدار فوتبال بوده باشید، حتماً او را در مقام کارشناس در تلویزیون دیده‌اید. اگر از دنبال‌کنندگان سینما بوده‌اید، تحلیل‌های او را در نشریه‌ی هفت خوانده‌اید. اگر فردی کتاب‌خوان بوده‌اید، حتماً کتاب «تو در قاهره خواهی مرد» یا «نیمکت داغ» را خوانده‌اید یا حداقل نامشان را شنیده‌اید. حالا، در کتاب از قیطریه تا اورنج کانتی، با حمیدرضا صدری روبه‌رو می‌شویم که هم همان چهره‌ی آشنای همیشگی است و هم نیست. در تاریخ 6 شهریور 1397، دکتر تصاویر ریه‌ی حمیدرضا صدر را نگاه می‌کند و کلمه‌ای را به زبان می‌آورد که معنای خطرناکی دارد: مشکوک. و این کلمه برای صدر آغاز یک پایان است، آغاز بیماری مهلک سرطان که سرانجامش مرگ این چهره‌ی محبوب است، و آغاز روندی که منجر به نوشتن کتابی درباره‌ی بیماری و مواجهه با مرگ می‌شود. در کتاب از قیطریه تا اورنج کانتی، با حمیدرضا صدر در طول این سفر دردناک و همین‌طور معنابخش همراه می‌شویم و از قیطریه‌ی تهران تا اورنج کانتی آمریکا می‌رویم. با صدر در بیمارستان می‌نشینیم، به آزمایشگاه می‌رویم، در تصمیم‌گیری‌های دشوار او برای پذیرش معالجه مشارکت می‌کنیم، و با او برای آخرین بار فیلم‌های محبوبش را تماشا می‌کنیم و فوتبال می‌بینیم. کتاب از قیطریه تا اورنج کانتی روایتی از روزهای پایانی عمر کسی است که همیشه او را با لبخند و هیجانش به یاد می‌آوریم. «مقدمه»، «در تهران» و «در آمریکا» بخش‌های این کتاب را تشکیل می‌دهند که صدر آن‌ها را با بیانی شیوا و صادقانه به رشته‌ی تحریر درآورده است. بخش مؤخره‌ی این کتاب را غزاله صدر، دختر حمیدرضا صدر، نوشته که روایتی از سال پایانی عمر پدرش است. حمیدرضا صدر در تاریخ 25 تیر 1400 از دنیا رفت. کتاب از قیطریه تا اورنج کانتی، بنا به درخواست صدر، پس از مرگش منتشر شده و در مدت کوتاه، مورد استقبال طرفداران این شخصیت دوست‌داشتنی قرار گرفته است.

اموال و حقوق مالی

32,000 تومان
در حقوق خصوصی، مال و حقوق مالی از دو جهت مورد توجه و اهتمام ویژه می باشد. نخست از حیث جایگاه حقوقی که احترام و رعایت حق مالی هر شخص، رعایت حرمت شخصیت او محسوب شده و حدیث "المؤمن حرام کله، عرضه، ماله و دمه" گواه بر مدعاست که پیامبر خاتم (ص) احترام به حقوق مالی را در ردیف و سیاق احترام به خون و آبروی اشخاص بیان کرده اند. دوم نقش حقوق مالی در حفظ نظم و آرامش اجتماعی است زیرا کمتر نزاع و اختلافی در جامعه حادث می شود که حق مالی در پیدایش و یا حل آن نقش نداشته باشد. کتاب حاضر در راستای توصیف حقوق مالی و قواعد حاکم بر آن تدوین شده که امید است مورد استفاده اقشار مختلف، خصوصاً دانشجویان علم حقوق قرار گیرد.  

قصه های دوستی 3: شبی که خرگوش کوچولو خوابش نمی برد

55,000 تومان
توضیحات
خرگوش کوچولو در کتاب «شبی که خرگوش کوچولو خوابش نمی برد» تنهاست. او فقط یک تخت دارد که مال خودش است و خواهر و برادری ندارد، برای همین گاهی احساس تنهایی می‌کند و خوابش نمی‌برد! خرگوش کوچولو فکر می‌کند باید پیش یک دوست خوب برود. می‌رود به خانه سنجاب و می‌خواهد که آن‌جا بخوابد. اما با صدای خرچ خرچ از خواب می‌پرد. سنجاب توی تخت‌اش دارد بلوط می‌خورد! خرگوش از خانه سنجاب به خانه راسو می‌رود. اما از بوی بد بیدار شود! و می‌رود به خانه جوجه‌تیغی. اما تیغ‌های او ریخته توی تختخواب و بدنش را زخم می‌کند! خرگوش به خانه خرس می‌رود. اما با صدای غرش خرس از خواب می‌پرد. به خانه جغد می‌رود اما جغد برق را خاموش نمی‌کند! تا صبح می‌خواهد کتاب بخواند. خرگوش به خانه خودش برمی‌گردد. نه خرچ خرچ، نه بو، نه تیغ نه غرش و نه نور چراغ! او توی تخت‌اش راحت می‌خوابد. والری گورباچف در کتاب «شبی که خرگوش کوچولو خوابش نمی برد» با آفریدن موقعیت‌هایی متفاوت و با همراهی تصاویری شاد، از درک تفاوت‌ها و ارزشمندی دارایی‌های شخصی می‌گوید برای کودکان. والری گورباچف کتاب‌های بسیاری برای کودکان نوشته و تصویرگری کرده است. خودش می‌گوید: «از وقتی یادم می‌آید نقاشی کشیدن را دوست داشتم. پدرم می‌خواست، ریاضی بخوانم، اما من هنر را انتخاب کردم.» گورباچف دهم ژوئن ۱۹۴۷ در اکراین به دنیا آمده و سال‌هاست در نیویورک زندگی می‌کند.

پدر حضانتي

24,000 تومان
کتاب «پدر حضانتی» از آثار شاخص دیدیه ون‌کولارت، نویسنده‌ی بلژیکی‌تبار فرانسوی است. از آثار مهم او می‌توان به «ماهی عشق»، «تعطیلات یک روح»، «مسیر یک‌طرفه»، «شب قبل در قرن پانزدهم»، «شاهدان ازدواج» و... اشاره کرد. پدر حضانتی که جایزه‌ی مارسل پانیول را در سال ۲۰۰۷ نصیب دیدیه ون کولارت کرد، یک حسب‌حال است. او با نگارش این روایت پدر و پسری کوشیده به پدرش ادای احترام کند. پدری که وقتی او هفت سال داشت، تصادف می‌کند و تا دم مرگ می‌رود. این اثر اولین‌‏بار سال 2007 منتشر شد و شگفتی منتقدان فرانسوی را برانگیخت. ون‌کولارت نویسنده‌ای است که به خاطر شیوه‌ی روایی خاصش از موضوع‌های ساده و غافل‌گیری‌های موجود در رمان‌هایش مشهور شده است. در روایت این رمان، عشق، نفرت و راز حرف اول را می‌زند و ون کولارت چنان کلاژی از پدرش می‌سازد که همراه با وامی که نویسنده از تاریخ فرانسه‏‌ی میانه‏‌ی قرن بیستم گرفته است، تأثیر عمیق روایی و احساسی‌اش تا مدت‌ها باقی می‌ماند. در بخشی از کتاب می‌خوانم: «اولین‌بار که مردی هفت سال و نیمم بود. زودتر از وقت پیش‌بینی شده از یک جشن تولد به خانه برگشتم بودم که صدای تو را از اتاق‌تان شنیدم. دیگر بین عصاهایت هم قادر به ایستادن نبودی. در حالی که اشک در چشمانم حلقه زده بود، لبخند زدم.»