فرمین موش کتاب خوان

165,000 تومان

کتاب فرمین موش کتاب خوان نوشته سم سوج ترجمه پوپه میثاقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی به چاپ رسیده است.
اولش کتاب‌ها را براساس طعمشان فقط می‌خوردم؛ خوشحال گاز می‌زدم و می‌جویدم. اما خیلی زود شروع کردم به پراکنده خوانـدن دوروبر لبه‌هـای غذاهایم. و با گـذشت زمان، بیش‌تر خوانـدم و کم‌تر جویـدم، تا این‌کـه در نهـایت کمـابیش تمـام ساعت‌های بیداری‌ام را صرف خواندن می‌کردم و فقط حاشیه‌ها را می‌جویدم.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9789642133581 دسته: , , برچسب: ,
توضیحات

فرمین موش کتاب خوان

نویسنده سم سوج
مترجم پوپه میثاقی
نوبت چاپ بیست و یکم
تعداد صفحات 184
قطع و نوع جلد رقعی شومیز
سال انتشار 1403
شابک 9789642133581
توضیحات تکمیلی
وزن 0.167 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “فرمین موش کتاب خوان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

ماجراهای علمی 6 … شکسپیر

4,500 تومان
ویلیام شکسپیر در کشوری به دنیا آمد که بازی‌ها ، ورزش‌ها و بازارهای خاص خودش را داشت . از بخت خوب او ، الیزابت – ملکه وقت انگلستان – به هنر نمایش علاقه زیادی داشت . توجه و لطف خاص او به تفریح و سرگرمی ، چه کوچک و چه بزرگ ، او را نزد مردم انگلستان محبوب کرد و همچنین ، صحنه تئاتر را برای نبوغ شکسپیر آماده ساخت . شکسپیر که به شهر آمد ، تئاتر در لندن فعال بود . در طول بیست سال ، ویلیام شکسپیر تئاتری چنان بی‌نظیر به انگلستان ارائه کرد که برایش شهرت و ثروت به ارمغان آورد . نمایش‌های او دل‌های مردم انگلستان را تسخیر کرد ، زیرا این آثار با درونی‌ترین احساسات و عواطف مردم سخن گفتند . شکسپیر همه این‌ها را با سبک و ذکاوتی حیرت‌انگیز انجام داد . افسوس که تاریخ تولد او ثبت نشد ، اما تاریخ غسل تعمیدش در کلیسای هالی ترینیتی را روز چهارشنبه ٢٦ آوریل ١٥٦٤ نوشته‌اند . از آنجا که این مراسم باید ظرف چند روز پس از تولد نوزاد انجام شود ، مورخان ٢٣ آوریل را تاریخ تولد شکسپیر تعیین کرده‌اند . اگر این تاریخ درست باشد ، از آنجا که او در ٢٣ آوریل ١٦١٦ از دنیا رفت ، پس دقیقاً ٥٢ سال زندگی کرد .

اصول‌ روانکاوی‌ بالینی

80,000 تومان
این‌ کتاب‌ مشتمل‌ بر برخی‌ مقالات‌ برگزیده تکنیکی‌ در باره شیوه روانکاوی‌ کلاسیک‌ است‌ که‌ دومین‌ مرحله‌ از پیش‌ درآمد جدید و اساسیِ فرایندهای‌ روان‌درمانی‌های‌ عملی‌ محسوب‌ می‌شود.   برخی‌ از این‌ روان‌درمانی‌ها عبارتند از: الف) روانکاوی‌ کلاسیک‌،که موضوع اصلی بحث را تشکیل می‌دهد؛ ب) روان‌درمانی‌ روانکاوانه‌، خاصه‌ نوع‌ بینش‌گرایانه‌ آن‌)؛ ج) انواع‌ روان‌درمانی‌ کوتاه‌ مدت‌، همچون روش روان‌درمانی کوتاه مدت دینامیک دوانلو یا روان ‌درمانی کوتاه مدت اضطراب برانگیز سیفنور؛ د) برخی‌ روان‌درمانی‌های‌ گروهی‌، از جمله نوع تحلیل‌گرایانه؛ و نیز روانکاوی گروه؛ ر) روش‌های‌ مبتنی‌ بر تلفیق‌ روان‌درمانی‌های‌ فردی‌ با گروهی‌ است و کلاً تمامی روش‌های معیارمندی که با دیدگاهی اساسی و زیربنایی همچون روش‌های فوق‌اذکر اجرا می‌شوند.

۱۰۰۰ نماد (در هنر و اسطوره شکل به چه معناست)

220,000 تومان

معرفی کتاب ۱۰۰۰ نماد (در هنر و اسطوره شکل به چه معناست)

نمادها در ادبیات، افسانه، اسطوره و هنرهای بصری کاربرد فراوانی دارند. اما همه‌ی نمادها نمود بصری ندارند، چرا که گاه نمادی آن‌چنان قدرتمند است که به تصویر درآوردنش یک تابو شده است. جهان نمادها دنیای استنتاج و پیشنهاد است، نه جهان واقعیات مادی و اظهارات صریح. تعریف ساده‌ی نماد یعنی آن‌چه در فرهنگی خاص، معنای دیگری به خود می‌گیرد. به گفته‌ی یونگ: «نماد عبارت، نام یا حتی تصویری از اشیای زندگی روزمره‌ی ماست که علاوه بر معنای آشکار و متداول خود، معانی ضمنی مشخصی نیز دارد…»
۱۰۰۰ نماد (در هنر و اسطوره شکل به چه معناست) - انتشارات نی

گسترش اسلام

75,000 تومان
 اسلام آخرین دین حضرت خاتم (ص) آمده است تا نوید ظهور انسان کامل و نیز ساختن دنیای بهتری را بدهد. این دین مانند یهودیت و مسیحیت در خاورمیانه ظهور کرد و از میان این سه دین بزرگ از همه جوان‌تر است. اصول اعتقادی آن ساده و روشن است : تنها یک خدا (الله) وجود دارد. و محمد(ص) آخرین پیامبر از سلسله طویل پیامبران برگزیده خدا برای ابلاغ حقایق بود. اما اسلام، از زمانی که نخستین آیات خداوند بر محمد(ص) نازل شد، طی قرن‌ها به چیزی بیش از یک دین بزرگ جهانی تبدیل شد، این دین نیروی قدرتمند قانونی، حکومتی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دارد که صدها میلیون نفر از ساکنان سرزمین‌های متعدد وگسترده را متحد می‌سازد. اسلام به سرعت طرح اولیه و شالوده حکومتی پهناور و قدرتمند را پی ریزی کرد که از ساحل اقیانوس اطلس در شمال آفریقا تا چین و هند گسترش داشت. هیچ قلمرو دیگری بیش از اسلام چنین آمیزه گوناگونی از انواع اقوام، نژادها و زبان‌ها را در بر نگرفته است. حتی امپراتوری روم در اوج خود در مقایسه با گستره اقتدار مسلمانان رنگ می‌باخت.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

تنبل نالان (مجموعه مطلقا کامل و عمدتا تراژیک آخرین نوشته‌های اندرو ویتکر)

43,500 تومان
من اين نامه را ننوشته‌‌‌ام كه از كار حرف بزنم، يا راستش (به‌‌‌اصطلاح) پاي غيبت‌‌‌هاي قديمي را وسط بكشم. من دوستي دارم كه نيازمند كمك است. البته نه دوستي از پوست و گوشت، هرچند از آن دوست‌‌‌ها هم به اجبار دارم. منظورم مجله‌‌‌ صابون است، نشريه‌‌‌ ادبي كوچكي كه من صاحب‌‌‌امتياز و سردبيرش هستم، كه ضميمه‌‌‌هايي سالانه تحت عناوين صابون اكسپرس و بهترين‌‌‌هاي صابون هم دارد. تصور مي‌‌‌كنم چيزهايي در مورد ما در نشريات كوچك‌‌‌تر شنيده باشي، هرچند ممكن است از نقش من در مجله بي‌‌‌خبر بوده باشي (من اسمم را روي جلد مجله به‌رخ نمي‌‌‌كشم). ... با اين وضعيت اقتصادي - و ناتواني بارز آدم‌‌‌هاي نيكسون براي رتق و فتق امور - درآمد شخصي من كم شده، در واقع به صفر رسيده، درحالي‌كه هزينه‌‌‌ها چند برابر شده. اگر اقدام جدي نكنم، صابون به كل از رده خارج مي‌‌‌شود. از متن يكي از نامه‌‌‌هاي اندرو ويتكر، بنيان‌‌‌گذار و سردبير مجله‌‌‌ صابون