فروشی‌ها 4/ یک عدد بهترین دوست به‌فروش می‌رسد

21,000 تومان

سفارش:1
باقی مانده:1

معرفی کتاب یک عدد بهترین دوست به فروش می رسد اثر کاره سانتوس

تابستان تمام شده و مدرسه ها باز می شوند. سال جدید، آموزگار جدید… و دوست های جدید؟ حرفش را هم نزنید! اسکار دوست جدید نمی خواهد. فعلا و همیشه نورا بهترین دوست اوست.
ولی نورا با دختر دیگری به نام موریل آشنا شده و با هم درباره ی «مسائل» خودشان حرف می زنند. بدتر از همه این است که می خواهند مهمانی ای ترتیب بدهند که فقط برای دخترهاست.
قضیه روشن است: اسکار دیگر بهترین دوست نورا نیست، پس راه دیگری برایش نمی ماند مگر این که توی کتابخانه آگهی بزند تا کس دیگری را پیدا کند که بهترین دوستش بشود.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

فروشی‌ها 4

نویسنده
کاره سانتوس
مترجم
سعید متین
نوبت چاپ
تعداد صفحات 125
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786008655022
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “فروشی‌ها 4/ یک عدد بهترین دوست به‌فروش می‌رسد”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

ماجراهای ژان و ژان و… ژان! 5/ گُلِ سرسبد

45,000 تومان
توضیحات کتاب ماجراهای ژان و ژان و...ژان 5 - این کتاب، داستان یک خانواده ی پر جمعیت است که شش پسر دارند: ( ژان آ، ژان ب، ژان پ، ژان ت، ژان ث و ژان ج! ) آخر کدام پدر و مادری همچین کاری می کنند؟ بخوانید تا از ماجرا سردربیاورید. علاوه بر این برای خانواده ی ژان ها اتفاقات عجیب، غیر منتظره و بامزه ی زیادی هم می افتد که نباید از دست شان بدهید. باز هم دردسری تازه درست شده؛ ماجراجویی های برادر بزرگ تر، ژان آ، آقای پدر را هر روز از کوره در می برد. ژان ب هم از اردوی پیشاهنگی دریا برگشته و ماجراهای جدیدی دارد که باید مراقب باشد لو نرود. خلاصه، این دفعه خطر انفجار نزدیک است و... چکیده کتاب ماجراهای ژان و ژان و...ژان 5 : این کتاب، از سری داستان های شیرین، پر از شوخی و خنده، نوشته ( ژان فیلیپ آرو وینیود ) بوده که مطالعه آن شما را با دردسرهای دوره ی نوجوانی و اتفاق های جذابی که برای شش برادر وروجک رخ می دهد، همراه می سازد.

ماکاموشی، جزیره‌ی جوندگان جسور 7/ شبح مترو

110,000 تومان
درباره نویسنده کتاب
الیزلبت دمی (Elisabetta Dami) (1958- ) نویسنده ایتالیایی ادبیات کودک است که به دلیل نگارش سری کتاب‌هایجرونیمو استیلتن مشهور است.
درباره ناشر کتاب
هوپا ناشر کتاب‌های کودک، نوجوان و جوان و بازی‌های فکری – آموزشی است که از سال 1392 فعالیت خود را آغاز کرده است. فعالیت هوپا با ارائه‌ی نسل جدیدی از بازی‌های فکری – آموزشی شروع شد، بر اساس تولید داخلی و با کیفیتی قابل مقایسه با محصولات بین‌المللی در این حوزه. پس از موفقیت هوپا در بخش بازی‌های فکری، از سال 1394 برنامه‌ریزی آن برای انتشار کتاب‌های مناسب کودک، نوجوان و جوان آغاز گشت و سرانجام در اردیبهشت 1395، مصادف با نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، نخستین کتاب‌های هوپا به بازار عرضه شد.  
سفارش:0
باقی مانده:2

کوفسکی، کارآگاه خصوصی 3/ هم سخت و هم خطرناک

19,000 تومان
کیویاتکوفسکی عاشق سردرآوردن از اسرار و معماهاست و ول‌کن ماجرا هم نیست. او خودش را کارآگاه خصوصی درجه‌یک می‌داند، هم‌ردیف شرلوک هولمز و مایکل بلومکوئیست و مجانی هم کار نمی‌کند.
این‌بار کوفسکی کارآگاه زبردست با معمای بغرنجی روبه‌رو است. چه‌کسی دارد برای چندمین بار کابل برق گردونه‌ی آبی را زخمی می‌کند؟ چطور این خرابکار بدون دیده‌شدن هربار وارد عمل می‌شود؟ هیچ‌چاره‌ای نیست، آقای کوفسکی زبل باید تا خود صبح کشیک بدهد و چه شب عجیبی خواهد بود...
سفارش:0
باقی مانده:1

ترانه‌های اورشلیم

20,000 تومان
گاهی زیبایی! گاهی عصبانی! مثل شب و روز ــ جدا ــ از هم زندگی می‌کنی نیمی از تو می‌آید و نیمی می‌رود زمان را فروخته‌ای، چون دوره‌گردها جز این نمی‌توانی باشی زن‌ها، همان‌ جا که ایستاده‌اند رفته‌اند

قمار باز

260,000 تومان

یک جرعه از کتاب

من همیشه اظهارنظر آن پیرو مسائل اخلاقی آدم‌های مرفه و به‌دور از هر گونه نیاز مادی را نپسندیده‌ام که در پاسخ به این پرسش که چرا بعضی‌ها با مبلغ‌های کوچکی بازی می‌کنند، گفته: «این کار از همه بدتر است، زیرا نشانه‌ی آزمندی حقیرانه‌ی آن‌هاست.» انگار آزمندی کم یا زیاد با هم تفاوت دارند.
یک اصیل‌زاده، حتی اگر همه‎ی ثروتش را هم ببازد، نباید خم به ابرو بیاورد. پول در برابر شأن و مقامش باید چنان بی‌ارزش باشد که برای از دست دادنش اهمیتی قائل نشود و نگرانی‌ای به خود راه ندهد. البته باید یک اشراف‌زاده باشد که به نظر برسد برای این مکان و افراد حقیری که در آن در جنب‌وجوش هستند، اهمیتی قائل نیست.
با این همه، رفتاری عکس این: یعنی ملاحظه کردن، دیدن و حتی نظاره کردن همه‌ی این موجودهای فرومایه از پشت شیشه‌های عینک و به ظاهر پست شمردن و ارزشی برای این محیط و جمعیت آزمند آن قائل نشدن همچنین همه‌ی این‌ها را گونه‌ای نمایش سازماندهی‌شده برای سرگرم کردن اصیل‌زادگان به شمار آوردن نیز گاهی نشانه‌ی بزرگ‌منشی است.
«... مادمازل زلما بنا به عادتی که داشت، به صدای بلند می‌خندید و رفتاری جلف داشت. بی‌درنگ در صف خانم‌هایی درآمد که بازی رولت را دوست دارند و برای اینکه خودشان را به میز برسانند تنه‌ای به این و آن می‌زنند، بازیکنی را با شانه هل می‌دهند و جایی برای خودشان باز می‌کنند. این حرکت از سوی خانم‌ها، خودتان هم به طور حتم دیده‌اید، عشوه‌گری به شمار می‌آید.» «آه، بله!» «حتی به زحمتش هم نمی‌ارزد، آدم‌های سرشناس به‌رغم نارضایتی‌شان این حرکت آن‌ها را تحمل می‌کنند، به‌ویژه اگر این‌ها هر روز اسکناس‌های هزارفرانکی خرد کنند.
اما به محض اینکه دیگر چنین کاری را نمی‌کنند، از آن‌ها خواهش می‌شود از میز فاصله بگیرند. مادمازل زلما این کار را می‌کرد ولی باز هم در بازی با بدشانسی روبرو شد.
یادتان باشد که خانم‌ها بیشتر وقت‌ها در این بازی شانس می‌آورند. آن‌ها بی‌نهایت به اعصابشان مسلط هستند و بسیار خویشتندار...»
سفارش:1
باقی مانده:2

ملوي

390,000 تومان

در بخشی از کتاب ملوی می‌خوانیم

آشپزخانه از دور انگار در تاریکی فرورفته بود. و از جهتی چنین بود. اما از جهتی دیگر چنین نبود. چون چشمانم را که به شیشه‌ی پنجره چسباندم نوری ملایم و مایل به قرمز دیدم که نمی‌توانست از اجاق باشد، چون اجاق نداشتم، فقط یک گاز ساده داشتم. بگوییم یک اجاق، اما یک اجاق‌گاز. یعنی در آشپزخانه یک اجاق واقعی هم بود، اما خراب. متأسفم، اما همین است، در خانه‌ای که یک اجاق‌گاز نداشته باشد احساس راحتی نمی‌کنم. شب‌ها، وقتی پاورچین‌پاورچین رفتنم را متوقف می‌کنم، دلم می‌خواهد بروم سمت شیشه، چه روشن باشد چه تاریک، و داخل اتاق را نگاه کنم، ببینم چه خبر است. صورتم را با دستانم می‌پوشانم و از لای انگشتانم با دقت نگاه می‌کنم. چندتایی همسایه را به همین شکل ترسانده‌ام. دستپاچه بیرون می‌آید، کسی را نمی‌بیند. آن ‌وقت از تاریکی‌شان تاریک‌ترین اتاق‌ها در برابرم پدیدار می‌شود، گویی هنوز توأم با چابکی روزِ ناپدیدشده یا نوری که دمی پیش خاموش شده، شاید به دلایلی که هر قدر درباره‌شان کمتر گفته شود بهتر است. اما شفق در آشپزخانه از جنسی دیگر بود و از چراغ‌خواب می‌آمد با دودکش سرخ که، در اتاق مارتا، دیواربه‌دیوار آشپزخانه، مدام می‌سوخت پای مریم عذرای کوچک که روی چوب کنده‌کاری شده بود، آویخته بر دیوار. مارتا که از تاب‌خوردن خسته شده بود آمده بود تو و بر تخت‌خوابش دراز کشیده بود، درِ اتاقش را باز گذاشته بود تا کوچک‌ترین صداهای خانه را از دست ندهد. اما شاید خوابش برده بود. دوباره رفتم طبقه‌ی بالا. پشت درِ اتاق پسرم ایستادم. دولا شدم و گوشم را به سوراخ کلید چسباندم. برخی چشم‌شان را می‌چسبانند، من گوشم را، به سوراخ کلیدها. چیزی نمی‌شنیدم، در کمال تعجب. چون پسرم موقع خواب سروصدا می‌کرد، با دهان باز. خیلی مراقب بودم در را باز نکنم. چون این سکوت ماهیتی داشت که ذهنم را مشغول می‌کرد، تا مدتی کوتاه. به اتاقم رفتم.