فضای پروستی
3,000 تومان
خواندن این کتاب گاه به اندازه خواندن اثری از پروست بردباری و صبر میخواهد . نثر نویسنده این کتاب اگر نگوییم به همان زیبایی پنهان در لایههای تودرتوی جملات پروست است ، گاه پیچیدگی قلم پروست را مییابد و به راستی چه دشوار است خواندن متن کسی که چون پروست درباره پروست مینویسد .
« پوله » از آن دسته منتقدان ادبی است که به جای نوشتن متن خشک نقادانهای درباره اثر مورد نظر ، متنی ادبی درباره آن مینویسد : ادبیات در باب ادبیات . از سوی دیگر « پوله » منتقدی است که به قلب آگاهی آفرینشگر نویسنده نقب میزند ، خود را با تجربه نویسنده در لحظه آفرینش اثر همراه میکند و با مخاطب از این تجربه سخن میگوید .
پس این که در خوانش متن پوله از پروست شاهد جملاتی پیچیده هستیم ، بیگمان از یکیشدن تجربه او و پروست نشان دارد . کتاب حاضر در گستره روانشناسی مستقیم یا غیرمستقیم ، تحلیل زیباییشناسانه ، فلسفه ، اخلاق یا مابعدالطبیعه قرار نمیگیرد . گویی نویسنده آن بر فراز قلمرو گسترده جهان مارسل پروست ، مختصات فضایی خاص گسترانده که امکان شناسایی دستهای از نقاط را در دل این قلمرو فراهم میسازد .
فقط 1 عدد در انبار موجود است
فضای پروستی
نویسنده |
ژرژ پوله
|
مترجم |
وحید قسمتی
|
نوبت چاپ | ١ |
تعداد صفحات | ١٢٨ |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | ١٣٩٠ |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
——
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | ۱۶۹ گرم |
شابک | 9789643119232 |
وزن | 0.169 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
ما اينجا داريم مي ميريم
جملاتی از کتاب ما اینجا داریم میمیریم
خوشبختیها را گم کردهایم، همهشان گم شدهاند. دستمان خالی است دیگر هیچ نوری توی دستهامان نیست.
گاهی همین قدر که بنشینم و ده دقیقه توی حال خودم باشم و کارگرهای ساختمان روبرو تیرآهن خالی نکنند و دلم برای چیزی شور نزند و تسمه کولر پاره نشود به گمانم خوشبختم.
خوبی تهران همین است که همهچیز گم میشود توی های و هوی شهر.
طلاپری میداند که هر ستاره مال کدام آدمیزاد است و حال میبینیم که آدمیزادها همیشه با جام چای کنار پنجره میایستند و هیچوقت پریهای جنگل را صدا نمیزنند. آدمیزادها عاشق آسمان هستند و مدام دنبال ستارههایشان میگردند.
مادرش همیشه میگفت هیچ کار خدا بیحکمت نیست. بعد هم غشغش میخندید که یک خدایا شکر بگو و خودت را راحت کن. تا آن سر دنیا هم که بدوی نمیفهمی چرا بلاهای ریز و درشت سر آدم میآید.
آدمیزادها هیچوقت صدایی را که نمیبینند، نمیشنوند. حتی گاهی خوشبختیهای کوچکشان را هم نمیبینند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.