قاب‌های خالی

22,000 تومان

آن روز هم اتاق نیمه تاریک بود و چهره پونه در سایه دلنشینی قرار گرفته بود. نگاهی به دیوارها انداختم. قاب عکس های زیادی به آن ها میخ شده بود. همفری بوگارت که مشتش را زیر چانه حائل کرده بود, میرزاکوچک خان با جنگلی از ریش و مو. چند سال ریش هایش را نتراشید؟.. پنج سال؟؟
رمان «قاب‌های خالی» داستان ثانیه‌های سپری شده اما ثبت نشده زندگی شهاب است که آرزو داشت کسی آن‌ها را به تصویر بکشد و درون قاب بگذارد. شهاب پنج سال در گذشته خود زندانی بود و تمایلی به شکستن در زندانش نداشت تا وقتی که با پزشک معالج خود – ترنج – که او هم به نحوی زندانی است، آشنا می‌شود. این دو نفر راهی سفری می‌شوند که می‌توانست به آزادی هر دو آنها بینجامد اما … .
بدین ترتیب بیمار-شهاب- با پای خود به ملاقات یکی از روانشناسان حاذق سیاتل می‌رود تا زندگی در وجود او دوباره شکل بگیرد. او پنج سال است که هیچگاه نخندیده، حتی گریه هم نکرده است. خصوصیات منحصر به‌فردی دارد. دنیا از دید او تمام نشده بلکه اوست که به پایان راه رسیده است.
«سروکله ترنج پیدا شد و یکراست آمد سراغم. بین آن همه آدم تروتمیز، پیدا کردن مردی با ریش‌های پنج سال نزده، کار دشواری نبود. شده بودم شبیه دیو‌، روبرویم نشست. نور آفتاب می‌تابید به صورتش. بعد از یک سال بالاخره ترنج را در روشنایی می‌دیدم. باز هم موهایش را از پشت بسته بود. بند دلم پاره شد و افتاد یک جای‌دور.»

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

قاب‌های خالی

نویسنده
فهیم عطار
مترجم
——-
نوبت چاپ ٢
تعداد صفحات ٢٠٨
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٨
سال چاپ اول ١٣٩٢
موضوع
داستان‌های فارسی
نوع کاغذ بالکی
وزن 210 گرم
شابک
9786005639339
توضیحات تکمیلی
وزن 0.210 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “قاب‌های خالی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

مه مانی

15,000 تومان
لباس های پیرمرد رنگ و رورفته و پوسیده به نظر می رسید . انگار نور تند و مستقیم سالیان تارو پودش را به نیش كشیده باشد ، كافی بود دست بهشان بزنی تا از هم وا بروند. پیرمرد سرش را خاراند و دستش را توی بقچه كرد و نان خشكی بیرون آورد و سق زد. چق چق جویدن نان خشك در فضای خالی و سوت و كور میدانگاه پیچید و در دل شیری كور مه فرو رفت.

بوطیقای شیطان

6,000 تومان
این مجموعه داستان شامل هفت داستان است که به شیوه سورئالیسم به بیان ضعف‌ها و مشکلات اجتماعی در قالب طنز سیاه می‌پردازد. نویسنده ضعف‌های آدم‌ها و اجتماع را به صورتی سیاه و اغراق آمیز جلوه می‌دهد. منطق موجود در داستان با منطق دنیا کمی متفاوت است. در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم: زندگی قایم باشک عجیبی است. یک نفر چشم می‌گذارد و بقیه قایم می‌شوند. آن یک نفر تا آخر عمر دنبال بقیه می‌گردد و در لذت پیدا کردن یا هراس گم شدن پیر می‌شود. بقیه هر کدام در مکان امنی قایم می‌شوند، به مخفیگاهشان عادت می‌کنند و در پناهگاه‌هایشان پیر می‌شوند. صابر صنوبر احساس کرد مدت‌هاست منتظر است کسی که چشم گذاشته بیاید و پیدایش کند. بعد فکر کرد دنیا سگ هاری است که پاچه همه آدم‌ها را گرفته است. زنگ تلفن دوباره به صدا درآمد . زنش از کیلومترها آن‌طرف‌تر، آن طرف مرزها، از یک کشور دور موفق شده بود دوباره شماره صابر را بگیرد. زن گفت: «چهل ساعت شد. هنوز تصمیمت را نگرفته‌ای؟ مانده‌ای آن‌جا که چه؟ به چه دردت می‌خورد آن نقاشی‌ها؟ بفروش بیا. مردم از تنهایی.» نقدی بر این کتاب

جنگ کی تمام می‌شود

18,000 تومان
این ‌رمان دربرگیرندۀ اتفاقات آخرین روز جنگ جهانی دوم در خانه‌ای مخروبه در برلین است، اتفاقاتی که به سبب مواجهۀ یک‌ افسر آلمانی، یک افسر روس و یک امدادگر آمریکایی شکل می‌گیرند. خانۀ مخروبه در منطقه‌ای از شهر قرار دارد که هنوز نیروهای متفقین آن‌ را اشغال نکرده‌اند و افسر آلمانی‌ای که وارد خانه می‌شود هم هنوز از پایان جنگ و خودکشی هیتلر اطلاع ندارد. با ورود یک زن آمریکایی و یک مرد مست روسی که مشغول شادخواری است، آنچه پیش ‌روی مخاطب داستان قرار می‌گیرد سفرهایی به گذشته و حال این شخصیت‌هاست. رمان جنگ کی تمام می‌شود؟، علاوه بر ساختار داستانی‌اش، مروری بر تاریخ انقلاب اکتبر روسیه، جنگ جهانی دوم در اروپا، زندگی مردم آمریکا در آن ‌برهه و دیگر مسائل تاریخی قرن بیستم در جوامع غربی است. صادق وفایی، نویسندۀ این‌ رمان، از دهۀ ٨٠ تحقیق و پژوهش‌ دربارۀ تاریخ جنگ جهانی دوم را آغاز کرده و تا به حال چند نمایشنامۀ صحنه‌ای و رادیویی با محوریت این موضوع اجرا کرده است، از جمله جنگ کی تمام می‌شود؟ و عدالت. او، علاوه بر موضوع جنگ جهانی دوم، در زمینۀ تاریخ استیلای کمونیسم در اروپا به‌ویژه در چکسلواکی نیز مطالعه کرده و نمایشنامه‌های در کار رفتن،  فرشتۀ نگهبان و تعلیق در اعماق آتلانتیک از واتسلاف هاول را اجرا کرده است.

من خنگ ترین دختر روی زمینم

8,500 تومان

کتاب من خنگ‌ترین دختر رو زمینم از چهار داستان کوتاه به هم پیوسته تشکیل شده است. داستان اول، داستان چند روز از زندگی یک دختربچه دهه شصتی است. دخترک با روحیات خاص و حساس خود با تنهایی‌های پیرامونش مواجه می‌شود که پر است از تخیلات کودکانه. او چون قادر نیست در واقعیت اتفاقات را با ذهنیاتش تطبیق دهد در خیالاتش آن را آن طور که می‌خواهد می‌سازد.

زیر چتر شیطان

4,800 تومان
محمد ایوبی نویسنده نام آشنای جنوبی این بار داستانی را روایت می‌کند که شخصیت‌های اصلی‌اش مردم کوچه و خیابان‌های شهرش است. «کودک محو می‌بیند سایه‌روشن انگار و انبوه، لکن محو. مرد، او را می‌دهد به دست دیگر و جوری می‌گذاردش که چانه کوچک و لطیفش بر شانه استخوانی نخورد. کودک حس می‌کند زمین جابجا می‌شود و هراس می‌کند، اما مرد دست چپ را می‌گذارد پشت کمر کودک و بفهمی نفهمی فشار می‌دهد تا کودک حس کند دستی بزرگ و استخوانی محافظ اوست. بوی نرمتاب رود می‌آید. اول کودک نمی‌شناسد این بو را. بار اولی است که بوی آب و آفتاب را با هم به مشام می‌کشد. مرد، آه می‌کشد و ...» ایوبی از جمله نویسندگانی است که نثر او فضای گرم و صمیمی جنوب کشورمان را تداعی می‌کند.

با عزیزجان در عزیزیه

11,000 تومان
عزیزیه نام منطقه وسیع در مکه است که کاروان‌های ایرانی اغلب در آن‌جا اسکان می‌یابند. راوی با لحنی طنزآمیز و بی‌غرض به شرح ماجرای سفر خود و عزیزجان و چند پیرزن می‌پردازد که مدت یک ماه در کنار هم به سر می‌برند.
سفر از فرودگاه مهرآباد و با درود و سلام و اهلاً و سهلاً مرحبا شروع می‌شود و با اقامت در مدینه و مکه و بیتوته و انجام مناسک حج تمتع ادامه می‌یابد. داستان شرح سفری‌ست که در آن ارزش‌های انسانی محک می‌خورد و نویسنده درک خود از انسان و زندگی را بیان می‌کند. در کتاب «با عزیزجان در عزیزیه» مثل اغلب داستان‌های فرخنده آقائی، ارجاع مکان‌ها و زمان‌ها واقعی ا‌ست و به خواننده حس حضور می‌دهد تا در تجربه‌ای خاص سهیم شود. در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: چهار هم‌اتاق هر کدام روی تخت خود نشسته بودند و پرتقال‌ها را به طرف هم پرت می‌کردند. خانم مدبری با عصایش پرتقال‌ها را به طرف دیگران می‌فرستاد و آن‌ها با پایشان پس می‌فرستادند. زن‌ها از اتاق‌های دیگر جمع شده بودند کنار در و هرکدام کسی را تشویق می‌کردند و دست می‌زند. بیشتر طرفدار خانم مدبری بودند ... نقدی بر این کتاب