



قرائت متون عربی (1)
3,000 تومان
کتاب حاضر مجموعه متنوعی از قصص، داستانها، حکایتها و متون روایی قدیم عربی را در بردارد:
قصص قرآنی، داستان پیامبران، حکایتهای صوفیه و عقلا، مجانین، داستانهایی چون لیلی و مجنون که بعدها به فارسی راه یافته اند،
داستانهایی چون کلیله دمنه که از فارسی به عربی ترجمه شده اند، حکایتهای ظریفان و زیرکان، حکایتهای طفیلیان، داستانهای اَمثال، حکایتهایی که برخی آداب و اخلاق عرب را نشان می دهد (مانند داستانهایی در کرم و وفا).
هدف، آشنا ساختن دانشجویان با ادبیات داستانی عربی و توجه دادن ایشان به روابط ادبی عربی و فارسی در حوزه ادبیات داستانی است.
فهرست :
پیشگفتار
الدّرس الأوّل: سُورهُ یوسُفَ
الدّرس الثّانی: مِن «سیرهِ رَسولِ الله» (ص)
الدّرس الثّالث: قصصٌ مِن صدرِ الإِسلام
الدّرس الرّابع: قصَّهُ أیّوب (ع)
الدّرس الخامس: مِن حکایاتِ الصّوفیّهِ
الدّرس السّادس: عُقَلاءُ المَجانین
الدّرس السّابع: أخبارُ المَجنونِ
الدّرس الثّامن: کلیله و دمنه (1)
الدَّرسُ التّاسِعُ: کلیله و دمنه (2)
الدّرسُ العاشِرُ: مِنْ حکایات السّندباد البَحریّ
الدّرس الحادی عشر: قصص الأذکیاء و المغَفَّلین
الدّرس الثّانی عشر: قِصصُ الأمثالِ
الدّرس الثّالث عشر: فی المُرُوءهِ وَ الکَرَمِ
الدّرس الرّابع عشر: أخبارُ الطُّفَیلیّینَ
الدّرس الخامس عشر: أخبارُ الظِّرافِ
کتابنامه
در انبار موجود نمی باشد
قرائت متون عربی (1)
نویسنده |
دکتر ناصرقلی سارلی
|
مترجم |
—————-
|
نوبت چاپ | 3 |
تعداد صفحات | 156 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | وزیری |
سال نشر | 1399 |
سال چاپ اول | ———— |
موضوع |
زبان و ادبیات فارسی
|
نوع کاغذ | ————— |
وزن | 220 گرم |
شابک |
9789645307927
|
وزن | 0.220 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
سه قصه
احمق بانمک 2/ موزهی گربهها
اینجا هم خیلی میخندید و هم خیلی حرص میخورید. برادرهای آنژل او را احمق بانمک صدا میکنند و او هم هر بار با کمک دروهمسایه و دو دوست عزیزش کلوئه و کوین حسابشان را میرسد.
ضمناً آنژل عاشق لباس صورتی، آبنبات، ماست لیمویی و مَشویو عروسک شیرش است و از دوستی با کوین لذت میبرد، البته اگر برادرهای وحشیاش بگذارند...!
آنژل شامبر عاشق حیوان خانگی است؛ حالا فکرش را بکنید یک روز توی خیابان حیوانی سر راهش سبز میشود و آنژل با آوردن این حیوان به خانه دوباره قرار است یک دردسر جدید درست کند!
اما در این کتاب خنده و ماجرا و دردسر به اینجا ختم نمیشود.
ایندفعه آنژل یک انتقام سرد برای برادرهایش تدارک دیده و البته برای اینکه نقش پرنسس را در نمایش مدرسه به دست بیاورد و کنار کوین اجرا داشته باشد، وارد یک جنگ درستوحسابی میشود...
مطمئن باشید آنژل همیشه پیروز میشود!
درک و دریافت موسیقی
معرفی کتاب درک و دریافت موسیقی
راجر کیمی ین یکی از برجستهترین استادان موسیقی در زمانهی ماست. کتاب درک و دریافت موسیقی او که امروزه به متنی کلاسیک در حوزهی آموزش موسیقی بدل شده، حاوی اطلاعاتی پایهای در باب تاریخ و اصول هنر موسیقی است. با مطالعهی این اثر، در یک کلام، میآموزیم که مخاطبی خوب برای آثار بزرگ موسیقایی باشیم.درباره کتاب درک و دریافت موسیقی
فرانتس کافکا، نویسندهی بزرگ آلمانیزبان، جملهای با این مضمون دارد: «من از موسیقی بیش از هر چیز دیگر در این دنیا میهراسم. چرا که هرگز نمیدانم موسیقی احساسات مرا به کجاها هدایت میکند.» بینش عمیق نهفته در این جمله را، بیشوکم تمام مخاطبین عام موسیقی درمییابند. کافکا ویژگیای را به موسیقی نسبت داده که به زعم بسیاری، بنیادیترین خصیصهی این هنرِ شگرف و عمیق به شمار میرود. در توضیح این ویژگی، میتوانیم بگوییم که موسیقی، بهتر و بیشتر از تمام دیگر مدیومهای هنری، رابطهای مستقیم با عمیقترین لایههای احساسات و عواطف ما برقرار میکند. این امر از این روست که موسیقی، فرمِ محض است، و علیالاصولْ خالی از محتوای فکری و مفهومی. برای روشنتر شدن مطلب، بیایید موسیقی را با ادبیات مقایسه کنیم. ابزار اصلی ادبیات زبان است. چنانکه میدانیم، زبان خاصیتی ارجاعی دارد؛ بدین معنا که نشانگان زبانی، یعنی واژگان، به اموری بیرون از خود -به مفاهیم ذهن و به اشیاء جهان خارج- ارجاع میدهند. از این رو، ادبیات ذاتاً خصلتی تأملی دارد، زیرا زبان که ابزار اصلی آن به شمار میرود، ذاتاً ما را به تأمل در باب جهان فرا میخواند. البته این بدین معنا نیست که ادبیات با احساسات ما سروکار ندارد. اما پرواضح است که ادبیات، احساسات را به طور ثانویه و از طریق تأملاتی که برمیانگیزد، متأثر میسازد. در مقابل، موسیقی را داریم، که نشانگان و ابزار اصلی آن، یعنی آواها (به زبان تخصصی: نتها)، به هیچ موضوع بیرونیای ارجاع نمیدهند. بلکه درخودکامل و قائمبهذاتاند. و از آنجا که نشانگان موسیقایی، مستقیماً با حواس ما سروکار دارند، میتوانیم مدعی شویم که موسیقی به طور بیواسطه احساسات ما را متأثر میسازد. از همین روست که بسیاری از زیباییشناسان و نظریهپردازان هنری، قائل به این فرض بودهاند که کمال هر هنری، در نزدیکیِ آن به موسیقی نهفته است. حالا با این توضیحات، بهتر معنای گفتهی کافکا، و این ادعای او را که موسیقی احساسات ما را به مرزهای ناشناخته نزدیک میکند، درمییابیم. هدف از طرح این مقدمهی نه چندان مفصل، معرفی کتاب درک و دریافت موسیقی (Music: An Appreciation)، اثر درخشان راجر کیمی ین بوده است. این اثر به ما یاد میدهد که به شنوندگانی قابل و حرفهای برای آثار بزرگ هنر موسیقی بدل شویم و سلیقه و شمّ موسیقایی خود را ارتقا دهیم. کتاب درک و دریافت موسیقی از بسیاری جهات اثری غیرتخصصی و مقدماتی به شمار میرود؛ متنی که هدف اصلی از نگارش آن، آشنا ساختن مخاطب عام با اصولِ زیباییشناختیِ موسیقی بوده است. با این حال، وسعت دانش نویسندهی کتاب، شیوهی نگارش جذاب و ترغیبکنندهی او، و البته، وسعت و گسترهی دید وی در طرح موضوعات مربوط به موسیقی، سبب شده که کتاب درک و دریافت موسیقی نظر مثبت بسیاری از صاحبنظران و متخصصان حوزهی موسیقی را نیز به خود جلب کند، و برای این گروه هم خواندنی و آموزنده به شمار رود. از کتاب درک و دریافت موسیقی هر آنچه را که میبایست دربارهی هنر موسیقی بدانید، خواهید آموخت؛ از تاریخچهی این هنرِ محبوب و پرطرفدار گرفته، تا ساختار زیباییشناسانهی حاکم بر موسیقی، و معنای دقیق اصطلاحات تخصصیِ رایج در دنیای موسیقی. اینجا لازم است اشاره کنیم که بخش مفصل و جذابی از این کتاب، به مرور زندگی و کارنامهی هنریِ برخی از برجستهترین موسیقیدانان و آهنگسازان تاریخ، اختصاص یافته است. کتاب درک و دریافت موسیقی توسط حسین یاسینی به زبان فارسی ترجمه شده و از سوی نشر چشمه در اختیار مخاطبین علاقهمند قرار گرفته است.در نکوداشت کتاب درک و دریافت موسیقی
- کتاب درک و دریافت موسیقی، امروزه به یکی از متون کلاسیک در زمینهی آموزش موسیقی بدل شده است. در این اثر بینظیر، دورههای زمانی متناوب در تاریخ موسیقی، و شرح حال آهنگسازان بزرگ، با دقتی خارقالعاده مورد بحث قرار گرفته است. (آمازون)
مرگ نور
معرفی کتاب مرگ نور اثر طاهر بن جلون
شاخ
در بخشی از کتاب شاخ: مجموعه داستان پیوسته میخوانیم
دورتادورمان پر شده بود از پوستتخمه. با پوتین کمی پخششان کردم. پارچ آب را برداشتم و چند قلپی خوردم و نشستم روی کیسهشنها. پکی به سیگار زدم و با چشم دنبال مرغه گشتم. پشت تانکر، با پا خاک را جابهجا میکرد و دنبال چیزی میگشت. خروسه از چالهی جلو تانکر آب میخورد. سیراب که شد باز سینه جلو داد و قبراق راه افتاد. نگاهی به اطرافش کرد و دوید طرف مرغه. مرغه هفتهشت متری دور شد و رفت زیر تویوتای ستوان. خروسه باز خیز برداشت و رفت سمت ماشین. مرغه آمد پای تپه. خروسه قدمزنان رفت طرفش. مرغه فاصله گرفت و دور شد. رفت نزدیک تانکر. خروسه دوید و نوکی به گردنش زد. مرغه پرید و بالبالی کرد و رفت زیر تانکر. خروسه ایستاده بود و نگاه میکرد. مرغه انگار که توی باغ نباشد شروع کرده بود با پا زیرش را تمیز میکرد. خروسه همانطور ایستاده بود. چند قدمی نزدیک شد و باز ایستاد. مرغه گرفتار تمیزکاری بود. چند قدم دیگر هم جلو رفت مرغه چرخیده بود و به چیزی نوک میزد. خروسه دوید و گردنش را گرفت. مرغه کمی جلو رفت. خروسه چرخید و سوارش شد. باهم جابهجا شدند. خروسه پسِ گردنش را گرفته بود و ول نمیکرد. باز جابهجا شدند. خروسه سوار بود. تکانتکانی داد و پسِ گردن را ول کرد. مرغه دوید و چند قدمی دور شد. خروسه همانجا ایستاده بود و نگاه میکرد؛ درست مثل بچهپرروها. پوستتخمهای که مزهاش را گرفته بودم پف کردم بیرون و تخمهی دیگری انداختم دهنم. کمی آب خوردم. ساعت نداشتم و نمیدانستم چهقدر از پستم مانده. خسته شده بودم و گرما داشت نمنم اذیت میکرد. سیا برای تحویل پست معمولاً کمی دیرتر میآمد. پتو تکانی خورد و ستوان از سنگر زد بیرون. سرش را عینهو گاو انداخت پایین و یکراست رفت و سوار ماشین شد. اَنآقا باز پررو شده بود. اشتباه کردم، نباید تحویلش میگرفتم. منتظر شد تا سیا بیاید. سیا لیوان چایی بهدست آمد بیرون.ته جدولیها 2/ راز هفت گلبهخودی
در بخشی از کتاب ته جدولیها 2: راز هفت گل به خودی میخوانیم:
بهش گفتم چرا میخوای النا رو ببری توی تیم خودتون؟ چشمهای النا چهارتا شد. انگار که سوال خیلی بدی کردم. لوسین خندید. البته دست و پا شکسته گفته بودم چون انگلیسیم زیاد خوب نیست. البته لوسین کاملاً متوجه سوالم شد چون گفت: «اُلَلَه!». بهش نگاه کردم و سعی کردم بفهمم منظورش چیه. نمیدونستم اُلَلَه یعنی چی. شاید یعنی جوابت رو نمیدم یا هر کی رو دلم بخواد میبرم تیم خودمون یا شاید اصلاً یعنی به تو مربوط نیستش. شایدم اصلاً معنای خاصی نداره. خلاصه این که گفت و رفت. النا نگام کرد. پرسید: «این چه سوالی بود پرسیدی؟» گفتم: «چی شده حالا؟ مگه فقط تو حق داری با لوسین حرف بزنی؟» النا با تعجب نگاهم کرد.محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هنر مفهومی و دستساخته
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-درونگری
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کنددانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بخت اخلاقی
زیر نظر دکتر مسعود علیا بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.