قصر به قصر
285,000 تومان
کتاب قصر به قصر نوشته لویی فردینان سلین با ترجمه مهدی سحابی توسط انتشارات مرکز با موضوع رمان, رمان های خارجی, داستان به چاپ رسیده است.
کتاب شرح سه دوره «قصر نشینی» سلین است، اول «زیگمارینگن» کاخِ دودمانِ شهریاران نیمه افسانه ای هوهنتزولرن که منتهی اینک آخرین پناهگاه همه ی پس مانده های توفان جنگ دوم جهانی شده است. پایانه ای که در آن زندگی هرروزه به ساعت شماری فرا رسیدنِ به قول سلین، زمان، پِخ پِخ می گذرد. دوره ی دوم، زندگی زندان و دربه دری بدنامی و مطرودی است. دوره ی سوم، دوره ی نهایی، زندگی سال های آخرِ سلینِ پزشکِ گوشه گرفته، با تک و توک مریض هایی از خود او فقیرتر.
از دیدگاه مجموعه ی آثار سلین قصر به قصر کتابِ به تعبیری پایانی و «حرف آخر» اوست. کتاب پیری سلین است، دورانِ هم پختگی و هم امید باختگی، اوج قوام و انسجام زبانی و از سوی دیگر نهایت شکاکی و صراحت نویسنده که در آن چه می بیند و می گوید دیگر هیچ جای مجامله و تعارفی نیست. هرچه هست یقین است، چه ما را خوش بیاید چه نه. قصر به قصر از هر نظر دو کتاب پیشین، سفر به انتهای شب و مرگ قسطی، را کامل می کند و با آن ها سه شاهکار بنیادینِ سلین را تشکیل می دهد.
در انبار موجود نمی باشد
قصر به قصر
نویسنده | لویی فردینان سلین |
مترجم | مهدی سحابی |
نوبت چاپ | دهم |
تعداد صفحات | 484 |
قطع و نوع جلد | رقعی شومیز |
سال انتشار | 1403 |
شابک | 9789642130412 |
وزن | 0.65 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
کتاب دمیان
کتاب آدم برفی و 32 داستان دیگر
ما اينجا داريم مي ميريم
جملاتی از کتاب ما اینجا داریم میمیریم
خوشبختیها را گم کردهایم، همهشان گم شدهاند. دستمان خالی است دیگر هیچ نوری توی دستهامان نیست.
گاهی همین قدر که بنشینم و ده دقیقه توی حال خودم باشم و کارگرهای ساختمان روبرو تیرآهن خالی نکنند و دلم برای چیزی شور نزند و تسمه کولر پاره نشود به گمانم خوشبختم.
خوبی تهران همین است که همهچیز گم میشود توی های و هوی شهر.
طلاپری میداند که هر ستاره مال کدام آدمیزاد است و حال میبینیم که آدمیزادها همیشه با جام چای کنار پنجره میایستند و هیچوقت پریهای جنگل را صدا نمیزنند. آدمیزادها عاشق آسمان هستند و مدام دنبال ستارههایشان میگردند.
مادرش همیشه میگفت هیچ کار خدا بیحکمت نیست. بعد هم غشغش میخندید که یک خدایا شکر بگو و خودت را راحت کن. تا آن سر دنیا هم که بدوی نمیفهمی چرا بلاهای ریز و درشت سر آدم میآید.
آدمیزادها هیچوقت صدایی را که نمیبینند، نمیشنوند. حتی گاهی خوشبختیهای کوچکشان را هم نمیبینند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.