قصه‌های باپدرومادر 1/ چگونه پدر و مادر خود را تربیت کنیم

195,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:2

کتاب « چگونه پدر و مادر خود را تربیت کنیم » جلد اول از مجموعه­ چهار جلدی قصه‌های با پدر و مادر است که با زبان طنز و به شکل یادداشت‌های روزانه، از زبان پسری به نام لویی روایت شده است.

لویی مدرسه‌ی جدیدش را شروع کرده‌، که پر است از خرخوان‌ترین آدم‌هایی که توی ‌عمرش دیده.
از آن‌طرف هم بابا و مامانش ویرِ درس و مشق و تست‌زنی و کلاس‌های فوق‌برنامه‌ برایش گرفته‌اند.
دوست جدیدش می‌گوید بابا و مامان خودش هم این‌جوری بوده‌اند تا بالاخره توانسته تربیتشان کند…

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

قصه‌های باپدرومادر 1/ چگونه پدر و مادر خود را تربیت کنیم

نویسنده
پیت جانسون
مترجم
رضی هیرمندی
نوبت چاپ
تعداد صفحات 244
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786008025795
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “قصه‌های باپدرومادر 1/ چگونه پدر و مادر خود را تربیت کنیم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

فلسفه برگسن

36,000 تومان
فلسفه برگسن نویسنده کیث آنسل پیرسون، جان مولرکی مترجم دکتر محمد جواد پیر مرادی نوبت چاپ 1 تعداد صفحات 552

رژ قرم

280,000 تومان

معرفی کتاب رژ قرمز

سیامک گلشیری یکی از داستان‌نویسان پرکار و پرافتخار امروز ایران است. در کتاب رژ قرمز (نامزد دریافت جایزه‌ی احمد محمود) مخاطب بیست و دو داستان کوتاه درخشان از این نویسنده خواهید بود . گفتنی است که کتاب حاضر ذیل مجموعه‌ای موسوم به «جهان تازه‌ی داستان»، از سوی نشر چشمه به انتشار رسیده است.

درباره کتاب رژ قرمز

سیامک گلشیری یکی از نویسندگان برجسته‌ی نسل حاضر است؛ داستان‌نویسی پرکار که در آثار گوناگون خویش به روایت دردها و خوشی‌ها، بیم‌ها و امیدها، و زشتی‌ها و زیبایی‌های مردمِ خویش نشسته است. گلشیری در زمره‌ی نویسندگان رئالیست قرار می‌گیرد. به این معنی که اولاً، بن‌مایه‌های آثار خویش را از واقعیات جاری در جامعه می‌گیرد، و دوماً، در پرداخت و بازنمایی این بن‌مایه‌ها، تا حد ممکن پایبند و وفادار به واقعیت باقی می‌ماند. با این حال، در برخی از بهترین آثار او، از جمله بسیاری از قصه‌های حاضر در مجموعه‌ی رژ قرمز، متوجه شاعرانگی‌ای خاص در زبان و نگاه او می‌گردیم. این شاعرانگی همانا نقطه‌ی اتصال او به نویسندگان مدرنیست در سنت ادبی اروپاست. در کتاب رژ قرمز مخاطب بیست و دو داستان کوتاه از سیامک گلشیری خواهید بود آثاری که هر یک به تنهایی گواهی بر قدرت قلم نویسنده به شمار می‌روند. گلشیری در داستان‌های کوتاه مجموعه‌ی رژ قرمز از همان قواعدی پیروی کرده که در اغلب آثار خویش بدان‌ها وفادار بوده است؛ یعنی: توجه به معضلات اجتماعی، ساخت و پرداختِ شخصیت‌های ملموس و واقع‌نما، و البته، برخورداری از نگرش انتقادی نسبت به مسائل گوناگون. با این حال، او در این اثر، چنان‌که خواهید خواند، مجال بیشتری به قوه‌ی خلاقه‌ی خویش داده و گاه به کلی از رئالیسم صرف و ساده دور شده است. در ادامه نگاهی داشته‌ایم به عناوین داستان‌های مجموعه‌ی پیش رو: «رؤیای باغ»، «مسافری به نام مرگ»، «ضجه‌های پنهان»، «رژ قرمز»، «مهمان هر شب»، «مار»، «بعد از مهمانی»، «ویلاهای آن سوی دریاچه»، «لباس‌های نم‌دار»، «عنکبوت»، «همه‌اش همین‌هاس»، «ابرهای سیاه»، «قهوه ترکِ کافه فیاما»، «بدلکار»، «کاپوچینو»، «شب آخر»، «سنگ سیاه»، «خواب»، «سایه‌ای پشت پنجره»، «بوی خاک»، «خودنویس»، «موزه‌ی مادام توسو».

افتخارات کتاب رژ قرمز

- نامزد دریافت جایزه‌ی احمد محمود برای بهترین مجموعه داستان - نامزد دریافت جایزه‌ی مهرگان ادب برای بهترین مجموعه داستان
سفارش:0
باقی مانده:1

سریال چهار سابقه‌دار، قسمت 3/ ضدحمله‌ی توپِ پشمالو

140,000 تومان

نقد و بررسی

چهار سابقه دار 1 – یورش به زندان شهر سگی به احتمال زیاد شما هم انیمیشن جدید و خیلی جذاب «بچه‌های بد (the bad guys) (2022)» رو تماشا کردید و از دیدنش حسابی لذت بردید! برای شما یک خبر بد و یک خبر خوب داریم! خبر بد این است که انیمیشن «بچه‌های بد» همه داستان‌های این دوستان تبهکار و بامزه رو روایت نمی‌کند! اما خبر خوب این است که جای هیچ نگرانی‌ای نیست! چرا که این انیمیشن نسخه‌ای خلاصه شده از مجموعه کتاب‌های «سریال چهار سابقه دار» است و در ادامه، قرار است با این مجموعه آشنا شویم! مجموعه «سریال چهار سابقه‌دار» یکی از جذاب ترین و مشهورترین مجموعه داستان‌های ماجراجویانه، طنز و کمیک (مصوّر) سراسر دنیاست. این مجموعه به دست «آرون بلیبی» نوشته شده است و به سرعت با استقبال بی‌نظیر کودکان و نوجوانان در سراسر دنیا مواجه شد، تا جایی که به یکی از پرفروش‌ترین آثار فهرست نیویورک تایمز تبدیل گشت و انیمیشن اقتباسی و بسیار موفق آن نیز، برندۀ جوایز متعدد شده است. آقای بلیبی نوشتن این مجموعه را در سال 2015 شروع کرد و تا زمان حال نیز، نوشتن قسمت‌های جدید از این مجموعه ادامه داشته است. در ایران نیز، نشر هوپا تاکنون 11 جلد از این مجموعه را ترجمه و چاپ کرده است. نشر «هوپا» بازۀ سنی مناسب برای مخاطبین این مجموعه را «9 تا 13 سال» تعیین کرده است  
وااای پسر! آقای گرگ و رُفقای بَدتر از بَدش، اعصاب یه خوکچه‌هندیِ ناجور رو خط‌خطی کرده‌ن!
حالا این توپِ ‌پشمالوی بدترکیب می‌خواد انتقام بگیره. اون‌ها گیرِ یه بدِ راست‌راستی افتاده‌ن. چه‌جوری باید از مخفیگاه شیطانی‌ش فرار کنن؟ اون نینجای مرموز کیه که تعقیبشون می‌کنه؟
سفارش:1
باقی مانده:1

عشق‌های فراموش‌شده/ زال و رودابه (جلد سخت)

56,000 تومان
داستان زال سپیدموی سرخ‌چهره، پهلوان جوان و رودابه، دختر فرمان‌روای کابل. دیداری بر بالای برج … رودابه گیسویش را می آویزد تا زال از گیسوی بلند و دلربایش بالا رود.
زال و رودابه دل به مهر یکدیگر سپرده‌اند، اما آیا این دیدار نخستین رخ خواهد داد؟ آیا می‌توانند کارشکنی‌ها و آزمون‌های سخت را پشت سر بگذارند؟ … آیا قدرت عشق و ایمان برای آن‌ها سرافرازی به بار می‌آورد؟ … اختلاف میان کابلیان و ایرانیان را چه کنند؟
  داستان زال و رودابه برگرفته از «شاهنامه»‌ی بزرگمرد ایرانی، «حکیم ابوالقاسم فردوسی» است. این قصه فقط قصه‌ی عشق شیرین زال و رودابه نیست. قصه‌ی عشق تمامی انسان‌ها به یکدیگر است. به هر رنگ و نژاد و قبیله‌ای که باشند. الهام فلاح با قلم لطیف و شیوایش با پرهیز از شیوه‌های مرسوم روایت قصه‌های کهن و با افزودن ده شخصیت تازه به قصه، داستانی با رنگ و بویی آفریده است.

باستان شناسی و هنر اشکانی

12,000 تومان
توضیحات: این کتاب برای دانشجویان رشته باستان‌شناسی گرایشهای دوران تاریخی در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد به عنوان منبع کمک درسی «باستان‌شناسی و هنر اشکانی» به ارزش 2 واحد تدوین شده است. امید است علاوه بر جامعه دانشگاهی، سایر علاقه‌مندان نیز از آن بهره‌مند شوند.

فهرست:

مقدمه فصل اول: کلیات تاریخی و جغرافیایی فصل دوم: دین و تدفین فصل سوم: خط و زبان فصل چهارم: محوطه‌ها، بناها و شهرها فصل پنجم: هنرها فصل ششم: سفال اشکانی تصاویر رنگی منابع

مهماني تلخ

70,000 تومان

در بخشی از کتاب مهمانی تلخ می‌خوانیم

با انگشت جلو را نشان داد. خواستم راه بیفتم که دیدم دنده عقب گرفت و به سرعت آمد طرفم. جلوام که رسید، زد روی ترمز، طوری که لاستیک‌ها چند سانتی روی آسفالت کشیده شدند. سرم را خم کردم و کنار شیشه‌ی نیمه پایین گفتم: « پارک‌وی. » با انگشت شست، صندلی عقب را نشان داد.

وقتی در را باز کردم، زنی که عقب نشسته بود، رفت کنار شیشه. سوار شدم. راننده زد توی دنده. گفت: « حالا تا نیایش بریم. » « من پیاده می شم. » خواستم دستگیره را بکشم که گفت: « بشین، آقاجون. بالاخره یه کاریش می‌کنیم. » برگشته بود. گفتم: « نمی خوام وسط راه تاکسی عوض کنم. » پایش را گذاشت روی گاز و ماشین از جایش کنده شد.

شاید هنوز بیست متر نرفته بود که گفت: « خیلی زود جوش می آری،آقا. » « جوش نمی آرم. گفتم که نمی خوام تاکسی عوض کنم. » « اصلاً اون جا که شما وایساده بودی تا صبح هم کسی سوارت نمی‌کرد. » از توی آینه نگاهی به من انداخت.

بعد سرش را چرخاند طرف مردی که صندلی جلو نشسته بود. گفت: « شما دیدینش، آقا؟ » مرد بی آن که نگاهش کند، گفت: « من اصلاً حواسم به خیابون نبود.» زن گفت: « من دست شونو دیدم. » « آره، منم همون یه دستو دیدم که از لای درخت ها اومده بود بیرون. معلوم می شه شما هم مثل من حواس تون خیلی جَمعه. » گفتم: « می خواستین بیام وایسم وسط اتوبان؟ »

« دیگه آخه شما هم خیلی رفته بودی کنار. تا آدم می اومد بفهمه چی به چیه، پنجاه متر رفته بودجلو. » مردی که جلو نشسته بود، گفت: « اتفاقاً ایشون کار درستی کردن. تو این شهر تا بخوای جوون الکی خوش هست. می زنن به آدم و درمی رن. بعدش هم هیچی به هیچی. جنازه ت افتاده وسط اتوبان. » زن گفت: « آره، واقعاً. » کیفش را که گذاشته بود روی زانویش، باز کرد و دستمالی بیرون آورد

 گفت: « اگه تا پارک وی می رین، من هم می آم. » راننده از توی آینه نگاهش کرد. « تا تجریش هم بخواین می رم. می خوام برم اون جا بنزین بزنم.«من همون پارک وی پیاده می شم.» دوباره توی آینه نگاهش کرد. گفت: «رو چشمم، خانم.» لبخند زد.

کمی بعد، وقتی داشتیم به پل گیشا نزدیک می شدیم، راننده شیشه اش را تا آخر پایین کشید. آرنجش را گذاشت لب پنجره و به ماشین بغلی نگاه کرد که داشت نزدیک ما حرکت می کرد. از پنجره‌ی بازش صدای آهنگ ملایمی به گوش می‌رسید.

گفت: «لامسب، انگار نه انگار پاییز شده. هوا از تابستون هم گرم تره». دست راستش را گذاشت به صورتش. حدس زدم دارد با سبیلش ور می‌رود. باز توی آینه نگاهی به من انداخت. وقتی دید حواسم به اوست، نگاهش را دزدید. با این حال هنوز چشم‌های ریزش پیدا بود.