
قصههای باپدرومادر 4/ چگونه تنظیمات پدر و مادر خود را بهروزرسانی کنیم؟
190,000 تومان
درباره ی کتاب:
کتاب قصههای باپدرومادر ۴ :وقتی پدر و مادر لویی به این نتیجه رسیدند که او یکبند سرش توی گوشی است، بدترین ایدهای که میشود فکرش را کرد، به ذهنشان رسید: تا اطلاع ثانوی هرگونه استفاده از تبلت و موبایل و کامپیوتر ممنوع! لویی باید دستبهکار شود. باید بجنبد. آیا مدی، بهترین دوستش، میتواند نجاتش بدهد؟
متن کتاب:
همینالان همهی کتابهای جغرافیام را انداختم دور.نبینم ناراحتشان باشی، چون همهاش تقصیر خودشان است.کل تعطیلات کریسمس را لم داده بودند توی اتاقم و کوهِ تکالیفی را که باید انجام میدادم مسخره میکردند.
تا امروز که دیگر طاقتم طاق شد. شوتشان کردم توی سطل آشغال، کنار یکمشت چاییکیسهای و یک چیز سوخته و خیلی بوگندو که امیدوار بودم سوپ باشد.
حالا اتاقم احساس میکند حسابی بزرگتر و سرحالتر شده.فقط وقتی برمیگردم مدرسه، کلی میافتم توی دردسر، نه؟ آخر چرا این کار را کردم؟ناراحتم؟بگینگی، اما چیزهایی …
فقط 2 عدد در انبار موجود است
قصههای باپدرومادر 4/ چگونه تنظیمات پدر و مادر خود را بهروزرسانی کنیم؟
نویسنده |
پیت جانسون
|
مترجم |
هدا توکلی
|
نوبت چاپ | — |
تعداد صفحات | 240 |
نوع جلد | —- |
قطع | — |
سال نشر | — |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
کودک و نوجوان
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786008655893
|
وزن | 0.5 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
قلب نارنجي فرشته
در بخشی از کتاب قلب نارنجی فرشته میخوانیم
بگم غلط کردم خوبه؟ بیفتم به دست و پات راضی میشی؟ جان جاوید برو اون سوزن و دواتت رو بیار نوکرتم. حالا شنبه ای داغ بودم یه حرفی زدم.
تو هم بد زدی توپرم. به زبون خوش میگفتی کمی شه، نه این که های وهوی راه بندازی تو این اوضاع قاراشمیش. نگاه کن، هنوز جای پنج تا انگشتت رو صورتمه.
خدا هیچ بنده ای رو ناامید نکنه. تو این یه هفته، هر غلطی که فکرش رو بکنی کردم. یکی گفت بسوزونش و خلاص. دوشنبه بود انگار. رفتم سنگکی سر چهارراه سوسکی، پشت همون جا که بساط میکردم. تازه تنور ظهرش رو روشن کرده بود و داشت خمیر میزد.
سر حرف رو با شاطر وا کردم که آره، من چنین خبطی کردم و حالا این دختره بونه کرده قبل بعله باید پاکش کنی وگرنه عیسی به دین خود، موسی به دین خود. نونواهه هم بعض خودت نباشه، آدم اهل دليه، فقط تخم نداره. فکر می کنه همه دزدن. اون روز نشست به حرف زدن.
هی چایی ریخت و از عشق و عاشقی هاش گفت. می گفت این رو ول کرده یکی بهتر پیدا شده، اون یکی رو ول کرده یکی از اون بهتر.
میگفت همهی زندگیش عاشق بوده، ولی عاشق آدمهای جورواجور. به من هم گفت ولش کن بابا، چیزی که زیاده زن.
زرشک! انگار حرف دیروز و امروزه. آدم به یه مرغ عشق مفنگی دل میبنده، اکرم که دیگه اکرمه. مرغ عشقه هم مُرد ها. این آخریها خیلی خماری کشید.
چه قدر باید تریاک میمالیدم سرانگشت هام تا به فال از توی جعبه بکشه بیرون، بدم دست مشتری. یه طورهایی هم خل وضع شده بود. دیده بود خاطر اکرم رو میخوام، حسودی میکرد. غصهی اون هم داشتم شنبهای که اون حرف رو بهت زدم.
شبش رفته بودم خونه، دیدم کف قفس افتاده، پاهاش هوا. هرچی نچ نچ و سوت سوت کردم براش، انگارنه انگار. تا اون شب من واسه هیچ احدالناسی گریه نکرده بودم، حتا ننه و آقام.
ولی مرغ عشقه مونسم بود. به حرفهایی به ش زده بودم که به سنگ میگفتی، آب میشد. نشستم و یه دل سیر زار زدم.
شاهنامهی فردوسی 11: از رزم و اسفندیار تا پایان داستان رستم و شغاد
در بخشی از کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 11: از رزم رستم و اسفندیار تا پایان داستان رستم و شغاد میخوانیم
لشکرکشى اسفندیار به زابل سحرگاه از درگاه اسفندیار صداى طبل برخاست و اسفندیار همچون فیلى بر اسب سوار شد و سپاه را مانند باد حرکت داد. همچنان سپاه را پیشراند تا به دوراهى رسید. همانجا فیل و سپاهیان بر جاى ماندند. یک راه بهسوی دژ گنبدان مىرفت و راهى دیگر بهسوی کابل. سپاه قدرى در راهى که به کابل مىرفت حرکت کرد. در این هنگام شترى که پیشروِ سپاه بود، چنان بر زمین نشست که گویى با خاک جفت شده است. هرچه ساربان چوب بر سر آن شتر زد، از جایش برنخاست، در این هنگام تمام کاروان بر جایش مانده بود. اسفندیار گفت: «این را باید به فال بد گرفت.» پس امر کرد تا سر شتر را ببُرند که بدى بر او بگردد و فرّهی ایزدیش تباه نشود. جنگجویان سر شتر را بریدند و بخت و اقبال دوباره به اسفندیار روى نمود. اسفندیار از کار شتر در اندیشه فرورفت، اما اختر شومِ خود را خوار گرفت و گفت: «هرکس که پیروز شد و پادشاهىاش مایهی فروغ جهان گشت، باید بداند که بداقبالى و نیکاخترى هر دو از جانب خداوند است و مردان باید بر آن راضى باشند.» اسفندیار با سپاه بهسوی هیرمند آمد، درحالىکه از ترس اقبال بد در اندیشه بود. آنگاه بنا بر رسم و آیین همانجا سراپرده زدند و هریک از بزرگان جاى خود را انتخاب کرد. اسفندیار خیمهاى بزرگ بر پا کرد و در آن تخت گذاشت و بر تخت نشست. پس مجلس بزمى آراست. پشوتن کنار شهریار نشست و با آن بزم به شادکامى پرداخت و دل جنگجویان خود را از هر اندیشهاى فارغ کرد. صورت پهلوانان و شاه از تأثیر شراب چون گل شکفت.فهرست مطالب کتاب
داستان رزم رستم و اسفندیار داستان رستم و شغادفريادها
معرفی کتاب فریادها اثر لوران گوده
شناخت اساطیر ایران
معرفی کتاب شناخت اساطیر ایران اثر جان هینلز
فلسفه مشاء: با تکیه بر اهم آراء ابن سینا
فهرست:
داستانهای تمثیلی – رمزی فارسی
معرفی کتاب داستانهای تمثیلی - رمزی فارسی: به همراه مقدمه، گلچین قصهها و تحلیل نمونهها
کتاب داستانهای تمثیلی - رمزی فارسی را محمد پارسانسب، استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی نوشته است. کتاب مفصلی که ابتدا دربارهی قصههای تمثیلی و رمزی به طور کامل توضیح میدهد و سپس، بهترین آثار متعلق به این گونهی ادبی قدیمی را در کار شاعران و نویسندگان ادبیات فارسی ارائه و بررسی میکند.دربارهی کتاب داستانهای تمثیلی - رمزی فارسی
کتاب داستانهای تمثیلی - رمزی فارسی نوشتهی محمد پارسانسب، کتابی پربار است که اگر عاشق ادبیات فارسی، مخصوصاً ادبیات کلاسیک باشید، از آن بهرههای بسیار خواهید برد. تمثیل و رمز و راز، با ادبیات فارسی درهمتنیده است و از اولین آثار مکتوب زبان فارسی تا درخشانترین آثار شاعران این زبان، پر است از رمز و رازهای شاعرانه و عارفانه. اگر نگاهی ریزبینانهتر داشته باشیم، میبینیم که انواع مختلفی از قصههای تمثیلی در ادبیات غنی فارسی وجود دارد که نمونههایی از آنها را ممکن است حتی از بر باشیم. بیشک هرکدام از ما تعداد زیادی از داستانهای کلیله و دمنه را در خاطر داریم که در آن حیوانات نقش اصلی را ایفا میکنند. همینطور حکایتهای زیادی از گلستان سعدی در ذهن داریم و البته واقفیم که بسیاری از کنایات و ضربالمثلهایی که در زبان روزمرهی خود به کار میبریم از همین آثار ادبی سرچشمه گرفته است؛ عباراتی مثل «از ماست که بر ماست»، «میازار موری که دانهکش است» و... با توجه به آنچه گفتیم، اینکه کتابی مثل داستانهای تمثیلی - رمزی فارسی پیدا کنیم که علاوه بر توضیح این موضوع جالب -راز و تمثیل در ادب فارسی- بهترین داستانهای تمثیلی زبان فارسی را نیز جمعآوری و تحلیل کرده باشد، بسیار خوشحالکننده خواهد بود.محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-تاریخ هستی شناسی هنر
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ژاک لکان
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ شوخی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هگل
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ اخلاق کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-معنای زندگی
آدمکش کور
دانشنامه فلسفه استنفورد 5: زیباییشناسی
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
قطع | وزیری |
سال نشر | ١٤٠١ |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ١٣٥٤ |
شابک | ٧ -٤٦٣-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.