قصه های امام علی(ع)و یارانش،نهج البلاغه جلد 10، عقیل و آهن سرخ

20,000 تومان

مجموعه‌ي قصه‌هايي از امام علي(ع) و يارانش با نگاهي به نهج‌البلاغه مجموعه‌ي 12 روايت تاريخي است‌، از امام علي‌(ع) و ياران نزديک آن حضرت. هر يک از اين روايت‌هاي تاريخي، نشان‌دهنده‌ي حادثه‌اي است که در دوره‌ي آن حضرت روي داده و براي ما درس عبرتي است. اين حوادث آن‌قدر مهم و تأثيرگذار بوده‌اند که امام علي(ع) درباره‌ي آنها، با مردم حرف زده و خطبه‌اي خوانده است. خطبه‌هايي که در کتاب نهج‌البلاغه جمع‌آوري شده است.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات
قصه های امام علی(ع)و یارانش،نهج البلاغه جلد 10
نویسنده
مژگان شيخي
مترجم
——-
نوبت چاپ ——-
تعداد صفحات 12
نوع جلد شوميز ـ منگنه‌اي
قطع خشتي بزرگ
سال انتشار 1391
سال چاپ اول 1391
موضوع
داستان
نوع کاغذ ——-
وزن گرم
شابک 9786002510969

 

توضیحات تکمیلی
ابعاد 22 × 22 × 0.3 سانتیمتر
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “قصه های امام علی(ع)و یارانش،نهج البلاغه جلد 10، عقیل و آهن سرخ”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Atta.Afroozeh
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

خانم کوچول ها (جلد 12) – دوقلو خانم ها

18,000 تومان
در خانم کوچول ها (جلد 12) - دوقلو خانم ها ، شما اصلاً نمي‌توانيد بگوييد که آن دو از هم جدا بودند. آنها يعني کي‌ها؟ درست است، قلوخانم و قلوخانم. پس خيال کردي کي؟ آن‌ها در شهر بانمکي به اسم جفت‌آباد زندگي مي‌کردند. چرا به آنجا جفت‌آباد مي‌گفتند؟ صبر کن حالا مي‌فهمي.

پیامبران (جلد 21) – یحیی(ع)

10,000 تومان
کتاب پیامبران (جلد 21) - یحیی(ع) ، جلد بیست و یکم از مجموعه پیامبران و قصه هایشان برای کودکان 6 تا 10 سال، به بیان داستان یجیی علیهم السلام می پردازد و نوشته ی حسین فتاحی و تصویرگری حمید رضا بیدقی و چاپ انتشارات قدیانی می باشد. در هر یک از داستان های مجموعه پیامبران و قصه هایشان، زندگی و شرح ماجراهای یکی از پیامبران، به صورت داستانی مختصر و ساده، همراه با نقاشی های جذاب و زیبا آورده شده است.داستان ها بر اساس قرآن کریم و منابع موثق دیگر پدید آمده اند. داستان 26 پیامبر از حضرت آدم ع تا حضرت محمد ص، پیغمبر دین مبین اسلام در این مجموعه آورده شده است
سفارش:0
باقی مانده:2

ترس جان

115,000 تومان
پوست معروف‌ترین اثر کورتزیو مالاپارته است ـ که در ۱۹۴۹ نوشته شده و سبب گفتگوی بسیار شد و حتی به مراکز قضایی نیز کشیده شد ـ و بلافاصله تقریبآ به تمام زبان‌های دنیا ترجمه شد و موقعیتی فوق‌العاده به دست آورد. سخت‌گیرترین منتقدین نیز مالاپارته را «نویسنده‌ای فوق‌العاده» و «استعدادی بزرگ» شناختند و «نمایندهٔ شریف و نومید اروپا ای شهید و مغلوب». مالاپارته در جنگ اول جهانی داوطلبانه شرکت کرد و نشان لیاقت گرفت. پس از ۱۹۱۸ با تمام وجودش به سیاست و روزنامه‌نگاری پرداخت و روحیهٔ ماجراجویش در این فعالیت‌ها بی‌تأثیر نبود. مترجم نام کتاب را به پیشنهاد جلال آل احمد به ترس جان تغییر می‌دهد. این کتاب که نویسنده خود در آن راوی است از زبان نویسنده بیان می‌شود. او نشان می‌دهد چطور آمریکایی‌ها به بهانه شکست فاشیسم وارد ایتالیا شدند و همه چیز را نابود کردند. نویسنده هم‌زمان که از نگاه بالا به پایین آمریکایی‌ها عصبانی است برای سربازان کشته شده آمریکایی هم دل می‌سوزاند.

30 روز با پیامبر(ص) جلد 3، دعوت پنهانی

9,500 تومان
عبدالمطلب، هر چه بیشتر فکر می کرد، بیشتر مطمئن می شد که محمد آینده ی درخشانی دارد؛ برای همین باید او را برای کارهای بزرگ، برای رهبری قریش و حتی برای رهبری همه ی مردم تربیت می کرد. ... عبدالمطلب محمد را صدا کرد و مثل همیشه با لبخند و مهربانی، دستی به سر او کشید و پیشانی اش را بوسید و گفت:" امروز وظیفه ی پذیرایی از مهمانان کعبه با توست... ".

داستان‌های قدیمی از کاستیا لا بیه‌خا

10,000 تومان
کتاب داستان‌های قدیمی از کاستیا لا بیه‌خا: ميگل دليبس (۱۹۲۰ - ۲۰۱۰) در داستان‌هاي قديمي از کاستيا لا بيه‌خا تصاويري شگرف از جهان روستاييِ اسپانياي اوايل قرن بيستم پيش مي‌نهد و با نثري ظريف، غني و ساده خواننده را با فضاي زيستِ مردمان کاستياي قديم آشنا مي‌کند. روايتِ ژرفِ اين داستان‌ها آميزه‌اي است از حسِ هم‌دلي با روستا و تجربه‌ي دل‌کندن از آن.
روزي که روستا را ترک گفتم، دو‌قلوها کنار هم روي تخت‌خواب آهني خوابيده بودند. وقتِ بوسه بر پيشاني آن‌ها، نگاه کلارا را ديدم که بر من خيره بود، با يک چشم بسته و خواب و يک چشم کبود و مات. فنرهاي تخت، با نواي جيرجير ناشي از اندک خزيدن کلارا، انگار که واژه‌ي خداحافظ را در ذهن من تکرار مي‌کردند. با پدر حرفي از رفتن نگفتم… نه خدانگه‌داري… نه نگاهي دست‌کم… فراموش‌ام نمي‌شد که گفته بود: «روزي که تصميم به رفتن گرفتي، فراموش کن پدري داري»، و من همين کار را کردم