قصه های امام علی(ع)و یارانش،نهج البلاغه جلد 10، عقیل و آهن سرخ

20,000 تومان

مجموعه‌ي قصه‌هايي از امام علي(ع) و يارانش با نگاهي به نهج‌البلاغه مجموعه‌ي 12 روايت تاريخي است‌، از امام علي‌(ع) و ياران نزديک آن حضرت. هر يک از اين روايت‌هاي تاريخي، نشان‌دهنده‌ي حادثه‌اي است که در دوره‌ي آن حضرت روي داده و براي ما درس عبرتي است. اين حوادث آن‌قدر مهم و تأثيرگذار بوده‌اند که امام علي(ع) درباره‌ي آنها، با مردم حرف زده و خطبه‌اي خوانده است. خطبه‌هايي که در کتاب نهج‌البلاغه جمع‌آوري شده است.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات
قصه های امام علی(ع)و یارانش،نهج البلاغه جلد 10
نویسنده
مژگان شيخي
مترجم
——-
نوبت چاپ ——-
تعداد صفحات 12
نوع جلد شوميز ـ منگنه‌اي
قطع خشتي بزرگ
سال انتشار 1391
سال چاپ اول 1391
موضوع
داستان
نوع کاغذ ——-
وزن گرم
شابک 9786002510969

 

حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
ابعاد 22 × 22 × 0.3 سانتیمتر
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “قصه های امام علی(ع)و یارانش،نهج البلاغه جلد 10، عقیل و آهن سرخ”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Atta.Afroozeh
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

دنیای شاد 4 سالگی ما پسرها، (خیال پردازی می کنم،کشف می کنم،آشپزی می کنم و تعمیرکاری می کنم)

125,000 تومان
کودکان در یک سالگی توانایی های حرکتی و شناختی مخصوص به خود را دارند و با شناخت این توانایی ها تربیت و پرورش آنها آسان تر می شود. در این کتاب داستان و شعری برای کودکان این رده ی سنی در نظر گرفته شده است. همچنین در بخشی از کتاب احساس ها و حالت های یک کودک یک ساله و کارهایی که قادر به انجام آنهاست، با شکل های رنگی توضیح داده شده است.

بازیگوشی در طراحی ، کامل می کنم، رنگ می زنم، 100 طرح ناتمام

125,000 تومان
کتاب "بازیگوشی در طراحی - کامل می‌کنم، رنگ می‌زنم، 100 طرح ناتمام" از انتشارات قدیانی یک کتاب جذاب و خلاقانه برای کودکان است که به آنها این امکان را می‌دهد تا با تکمیل و رنگ‌آمیزی طرح‌های ناتمام، خلاقیت خود را تقویت کنند. این کتاب به کودکان کمک می‌کند تا مهارت‌های هنری و تخیلی خود را بهبود بخشند و ساعت‌ها سرگرمی آموزنده داشته باشند.

ماجراهای هنک (جلد 9) – جانمی! مرا به تیم راه دادند

40,000 تومان
کتاب ماجراهای هنک (جلد 9) - جانمی! مرا به تیم راه دادند ، جلد نهم از «ماجراهای هنک» دربردارنده داستانی انگلیسی برای کودکان است. وقتی «هنک» متوجه می‌شود که بهترین دوستانش وارد تیم بسکتبال کلاس دوم شده‌اند، او هم تصمیم می‌گیرد، عضوی از آن تیم شود. اما هنک اصلا بسکتبال خوب بازی نمی‌کند؛ با این حال پدر و دوستانش از او حمایت می‌کنند. هنک به کمک آن‌ها سلاح سری تیم بسکتبال می‌شود تا همراه بقیه بازیکنان برای نخستین بار در تاریخ مدرسه‌شان رکورد سه برد پشت سر هم را بشکنند.
سفارش:0
باقی مانده:1

اورستيا (آگاممنون/ كوئه‌فورها/ الاهگان انتقام) (نمايشنامه)

54,000 تومان
کتاب اورستيا (آگاممنون/ كوئه‌فورها/ الاهگان انتقام) (نمايشنامه): اورستيا، سه‌گانه‌اي از تراژدي‌هاي يوناني، شامل نمايش‌نامه‎هاي «آگاممنون»، «كوئه‌فورها (خيرات براي مرده‌ها)» و «الاهگان انتقام» است که نمايش‌نامه‌نويس بزرگ يوناني، آيسخلوس، آن را نوشته و سرانجامِ نفريني را که خاندان اترئوس به آن گرفتار شده بيان مي‌کند. کليت اين مجموعه تغيير فرهنگي جامعه را درباره‌ي موضوع عدالت، از حالتي سنتي و مبتني بر انتقام‌جويي شخصي در آرگوس، به نظامي قضايي و قانوني در آتن نشان مي‌دهد. پتر اشتاين، كارگردان آلماني تئاتر، به اين دليل كه مي‌خواست تماشاگران معنا و مفهوم تراژدي‌ها را دقيقاً درك كنند، اين متن را دوباره ترجمه كرد. ترجمه‌ي او عمدتاً تشكيل شده است از جمله‌هاي كوتاه و واضح. اثر پيشِ رو برگردانِ متن اين كارگردان شهير آلماني است.

حیوانات بامزه جلد 2، خانم گاوه

5,000 تومان
"آقا گوسفنده" از مجموعه "حیوانات بامزه" داستانی جذاب و آموزنده برای خردسالان است که با تصاویری رنگارنگ و داستان‌های دلنشین، تخیل و شادی را به کودکان هدیه می‌دهد.

داستان‌های قدیمی از کاستیا لا بیه‌خا

10,000 تومان
کتاب داستان‌های قدیمی از کاستیا لا بیه‌خا: ميگل دليبس (۱۹۲۰ - ۲۰۱۰) در داستان‌هاي قديمي از کاستيا لا بيه‌خا تصاويري شگرف از جهان روستاييِ اسپانياي اوايل قرن بيستم پيش مي‌نهد و با نثري ظريف، غني و ساده خواننده را با فضاي زيستِ مردمان کاستياي قديم آشنا مي‌کند. روايتِ ژرفِ اين داستان‌ها آميزه‌اي است از حسِ هم‌دلي با روستا و تجربه‌ي دل‌کندن از آن.
روزي که روستا را ترک گفتم، دو‌قلوها کنار هم روي تخت‌خواب آهني خوابيده بودند. وقتِ بوسه بر پيشاني آن‌ها، نگاه کلارا را ديدم که بر من خيره بود، با يک چشم بسته و خواب و يک چشم کبود و مات. فنرهاي تخت، با نواي جيرجير ناشي از اندک خزيدن کلارا، انگار که واژه‌ي خداحافظ را در ذهن من تکرار مي‌کردند. با پدر حرفي از رفتن نگفتم… نه خدانگه‌داري… نه نگاهي دست‌کم… فراموش‌ام نمي‌شد که گفته بود: «روزي که تصميم به رفتن گرفتي، فراموش کن پدري داري»، و من همين کار را کردم