قصه های امام علی(ع)و یارانش،نهج البلاغه جلد 11، آن مرد پیشگو

20,000 تومان

مجموعه‌ي قصه‌هايي از امام علي(ع) و يارانش با نگاهي به نهج‌البلاغه مجموعه‌ي 12 روايت تاريخي است‌، از امام علي‌(ع) و ياران نزديک آن حضرت. هر يک از اين روايت‌هاي تاريخي، نشان‌دهنده‌ي حادثه‌اي است که در دوره‌ي آن حضرت روي داده و براي ما درس عبرتي است. اين حوادث آن‌قدر مهم و تأثيرگذار بوده‌اند که امام علي(ع) درباره‌ي آنها، با مردم حرف زده و خطبه‌اي خوانده است. خطبه‌هايي که در کتاب نهج‌البلاغه جمع‌آوري شده است.

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات
قصه های امام علی(ع)و یارانش،نهج البلاغه جلد 11
نویسنده
مژگان شيخي
مترجم
——-
نوبت چاپ ——-
تعداد صفحات 12
نوع جلد شوميز ـ منگنه‌اي
قطع خشتي بزرگ
سال انتشار 1391
سال چاپ اول 1391
موضوع
داستان
نوع کاغذ ——-
وزن گرم
شابک 9786002510976

 

حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
ابعاد 22 × 22 × 0.2 سانتیمتر
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “قصه های امام علی(ع)و یارانش،نهج البلاغه جلد 11، آن مرد پیشگو”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Atta.Afroozeh
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

زني در حاشيه‌ي روزنامه

24,000 تومان
کتاب زني در حاشيه‌ي روزنامه اثر شبنم بزرگی: آهان، سپیدرود دیگر! ندیده بودی؟ شما دخترها کجا را دیده اید؟ مگر بیرون می آورند شما را از آن خانه؟ قشنگ است هان؟ رودخانه را نگاه می کنم، پسر عمه « نامدار » را نگاه می کنم، خنده ام می گیرد. سر خودش را می آورد بیخ گوش من، شاید می خواهد راننده نشنود، آرام می گوید: می خواهم اسم دختر خودمان را بگذاریم سپیدرود. نفسش می خورد پشت گردن من. خودم را عقب می کشم. جا می خورد. بعد امر می کند: برو سمت خودت بشین! روزنامه باز می کند، می رود پشت آن؛ لابد ریخت من را نبیند. حتمی دیگر هیچ وقت نمی گوید گوشه ی روزنامه چیزی برایش بنویسم و...

قصه های سرزمین اشباح (جلد 6) – شاهزاده اشباح

60,000 تومان
کتاب "قصه های سرزمین اشباح (جلد 6) - شاهزاده اشباح" ششمین جلد از مجموعه "قصه های سرزمین اشباح" است. این رمان دوازده‌جلدی، ماجرای شگفت‌انگیز پسرکی معمولی است که در شرایطی بسیار بحرانی مجبور می‌شود زندگی خود را به دست شبحی خون‌آشام بسپارد. او ماجراهای باورنکردنی و وحشتناکی را از سر می‌گذراند، به کوهستان اشباح می‌رود، شاهزاده‌ی اشباح می‌شود، در جنگ اشباح با دشمنانشان‌ـ شبح‌واره‌هاـ شرکت می‌کند، به شکار ارباب شبح‌واره‌ها می‌رود، و...
سفارش:1
باقی مانده:1

تصویر مكبث (همراه متن انگليسي)(نمايشنامه)

235,000 تومان
کتاب تصویر مكبث (همراه متن انگليسي)(نمايشنامه): مكبث يكي از برجسته‌ترين نمايش‌نامه‌هاي شكسپير است. به اعتقاد اشلگل، پس از اورستيا نوشته‌ي آيسخولوس، « شعر تراژديايي چيزي بزرگ‌تر و وحشت‌انگيزتر از مكبث نيافريده است». اين نمايش‌نامه در پنج پرده نوشته شده و جلوه‌اي است از جاه‌طلبي‌هاي شيطاني. نمايش با پيش‌گويي جادوگران مبني بر اين كه مكبث روزي پادشاه خواهد شد آغاز مي‌شود و با اغواگري‌هاي همسر مكبث كه با خشكاندن شير رأفت انساني در او، وي را به سوي جنايت سوق مي‌دهد و او را در دامِ راهي بي‌بازگشت مي‌اندازد، ادامه مي‌يابد. اما سرانجامِ كار چيزي نيست مگر سرانجام همه‌ي تبه‌كاران و آزمندان: ليدي مكبث خودكشي مي‌كند، مكبث تبديل به جبار خون‌آشامي مي‌شود كه همگان از او نفرت دارند و سرانجام مانند جانوري درنده در كارزار شكار مي‌شود. مكبث نشان مي‌دهد كه چگونه جاه‌طلبي و آزمندي همه چيز و همه كس را به ورطه‌ي فنا و نابودي مي‌كشاند. در اين چاپ، متن انگليسي در مقابل متن فارسي آورده شده است.

قصه هایی از حضرت محمد(ص) جلد 5، سفر به شام

10,000 تومان
زندگي حضرت محمد(ص) با سختي و مشكلات زيادي همراه بود. نحوه‌ي برخورد پيامبر با مشكلات، براي همه‌ي مردم آموزنده و سازنده است. اين مجموعه، ده پنجره به زندگي آن حضرت، باز كرده است. از اين پنجره‌ها زندگي حضرت محمد(ص) را ببينيد.

نان و پنیر و سبزی

17,000 تومان
می‌خواستم یخ‌ها آب نشود، اما ذره‌ذره آب می‌شد و دلهره به جانم رخنه می‌کرد. داشتم قالب یخ را از زیر گونی بیرون می‌آوردم که زنی گفت: «پسرم، دو کیلو یخ بده.» صدایش شبیه به مادرم بود. چادرش را هم مثل او گرفته بود. می‌خواستم یک بار دیگر صورت زن را ببینم، اما صدای اوستام رشته‌ی افکارم را پاره کرد. «پسر، گیجی یا عاشق؟ مشتری را راه بینداز!»

خانم کوچول ها (جلد 17) – بی حواس خانم

18,000 تومان
داستان خانم کوچول ها (جلد 17) - بی حواس خانم درباره مشکل رفتاری بی‌حوادس و بی‌دقت بودن است . بی حواس خانم یک کم، یک کوچولو فراموش کار است. روزی بانمک آقا را در خیابان دید. بانمک آقا گفت: «سلام بی حواس خانم.» خانم جواب داد: «سلام داغون آقا.»