قصه های تصویری از زندگی خواجه نصیرطوسی جلد 10، به خاطر مردم

20,000 تومان

خواجه نصیرالدین به دلیل حمله مغول ها، مانند دیگر هم وطنانش به قلعه قهستان پناه می برد. حاکم قلعه مردم را آزار می دهد و خواجه نصیرالدین کاری می کند که باعث می شود حاکم قلعه او را زندانی کند. در ادامه اتفاقاتی رخ می دهد که سبب نفوذ بیشتر خواجه نصیر در دربار پادشاه می شود.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

قصه های تصویری از زندگی خواجه نصیرطوسی جلد 10

نویسنده
مژگان شيخي
مترجم
——-
نوبت چاپ ——-
تعداد صفحات 16
نوع جلد
قطع خشتي بزرگ
سال نشر 1394
سال چاپ اول 1394
موضوع
ادبیات کهن
نوع کاغذ ——-
وزن ——-
شابک
9786002517166

 

توضیحات تکمیلی
ابعاد 22 × 22 × 1 سانتیمتر
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “قصه های تصویری از زندگی خواجه نصیرطوسی جلد 10، به خاطر مردم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Atta.Afroozeh
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

آموزش اعداد با شعر و تصویر

75,000 تومان
کودکان را بايد از دوسالگي با شمردن آشنا کنيد و به آن‌ها نشان دهيد که رياضيات بخشي از زندگي روزمره ماست... کتاب‌هاي بنفشه واحد کودک و خردسال انتشارات قدياني، آموزش اعداد با شعر و تصوير را که شامل 10 شعر خردسالانه سروده‌ي مريم اسلامي است، همراه با تصاوير رنگي منتشر نموده است.

کتابهای نارنجی جلد 10، مدادی که سردرد داشت و 6قصه ی دیگر

40,000 تومان
اين مجموعه شامل 56 كتاب است و هر كتاب 7 قصه با تصويرهاي رنگي و زيبا. همه‌ي داستان‌هاي اين مجموعه ايراني است. حال و هواي داستان‌ها متفاوت و متنوع است. گاهي قصه‌ي زندگي بچه‌هاست و گاهي قصه‌ي زندگي پرنده‌ها و چرنده‌ها و گاهي هم قصه‌ي زندگي اشياء، همان چيزهايي كه دور و بر ما هستند. تصويرهاي رنگي قصه‌ها كمك مي‌كنند كه خواننده، بهتر و راحت‌تر با فضاي داستان‌ها آشنا شود.

جاسوس زمان

68,000 تومان
کتاب جاسوس زمان: اثر مارسلو فيگراس، متولد 1962 در بوئنس‌آيرس، از مهم‌ترين نويسندگان مدرن آمريکاي جنوبي است. سبک، زبان و نگاه منحصربه‌فردي دارد و آثارش به زبان‌هاي بسياري ترجمه شده‌اند. در جاسوس زمان او شرايط پس از کناره‌گيريِ رژيم فرضيِ نظاميان در ترينيداد را به ‌تصوير مي‌کشد؛ جايي که مصونيت قضاييِ سرگردهاي خون‌ريز را زنجيره‌اي از انتقام و مجازات تهديد مي‌کند. پرونده‌ي جناييِ لاينحل را به کارآگاهي عجيب‌و‌غريب مي‌سپرند که دل‌بسته‌ي شکسپير است و مسلط به کتاب مقدس. همسايه‌ اولِ صبح مشغول جمع‌آوري برگ‌هاي ريخته‌اي بود که منظره‌ي باغ‌اش را زشت مي‌کردند. روي زمين که زانو زده بود و علف‌هاي هرز را وجين مي‌کرد، پشت پنجره‌ي آبلان چيز غريبي ديد. ‌چنان غريب که با عقل سليم و قوانين فيزيک اصلاً جور درنمي‌آمد. کنجکاو شد. ديوار قطوري دو ملک را از‌هم جدا مي‌کرد، خانه‌ي آبلان روي تپه‌اي با شيب ملايم قرار داشت. همسايه نتوانست درست به کُنه پديده پي ببرد، اما تصور اوليه‌ي او درست بود. چيزي در اتاق کار سرگرد معلق بود.

آقا کوچول ها (جلد 16) – آقاصدا

18,000 تومان
کتاب آقا کوچول ها (جلد 16) - آقاصدا ، شانزدهمین جلد از مجموعه آقا کوچول ها است. در هر داستان، یک ویژگی پسندیده یا ناپسند در شخصیتی داستانی با طنزی کودکانه مجسم می‌شود. شخصِ محوری هر کتاب با شکلی فانتزی تصویرسازی شده که برای مخاطب دلپذیر و متفاوت است. داستان این جلد درباره مشکل رفتاری سر و صدا کردن و آلودگی صوتی است.
سفارش:1
باقی مانده:1

رمان کلاسیک جیبی (جلد65) – جان کریستوفر رقص اژدها رمان 3(سه گانه 2)

35,000 تومان
در کتاب رقص اژدها، قهرمانان داستان، براد و سایمون بعد از گشتن نیمی از دنیا، با دیدن معبدی چینی در آمریکای نا متمدن، کنجکاو می‌شوند تا از راز آن سر در بیاورند. به همین دلیل راضی می‌شوند که به عنوان برده با کشتی به شرق برده شوند. ماجرا درباره معبدی برای تعلیم انسان‌های خاص است که با افرادی درگیری پیدا می‌کند و پای قهرمانان نیز به این مشکلات باز می‌شود. داستان با تصمیم‌گیری براد و سایمون دربارهٔ اینکه به دنیای خود بازگردند تا به ماجراجویی در دنیاهای موازی ادامه دهند، ادامه می یابد.
سفارش:0
باقی مانده:1

داستان‌های قدیمی از کاستیا لا بیه‌خا

10,000 تومان
کتاب داستان‌های قدیمی از کاستیا لا بیه‌خا: ميگل دليبس (۱۹۲۰ - ۲۰۱۰) در داستان‌هاي قديمي از کاستيا لا بيه‌خا تصاويري شگرف از جهان روستاييِ اسپانياي اوايل قرن بيستم پيش مي‌نهد و با نثري ظريف، غني و ساده خواننده را با فضاي زيستِ مردمان کاستياي قديم آشنا مي‌کند. روايتِ ژرفِ اين داستان‌ها آميزه‌اي است از حسِ هم‌دلي با روستا و تجربه‌ي دل‌کندن از آن.
روزي که روستا را ترک گفتم، دو‌قلوها کنار هم روي تخت‌خواب آهني خوابيده بودند. وقتِ بوسه بر پيشاني آن‌ها، نگاه کلارا را ديدم که بر من خيره بود، با يک چشم بسته و خواب و يک چشم کبود و مات. فنرهاي تخت، با نواي جيرجير ناشي از اندک خزيدن کلارا، انگار که واژه‌ي خداحافظ را در ذهن من تکرار مي‌کردند. با پدر حرفي از رفتن نگفتم… نه خدانگه‌داري… نه نگاهي دست‌کم… فراموش‌ام نمي‌شد که گفته بود: «روزي که تصميم به رفتن گرفتي، فراموش کن پدري داري»، و من همين کار را کردم