

قلعه ي پرتغالي
5,000 تومان
فهرست
- ماهی
- دم
- دست توی عکس
- لارک
- قباد
- هر وقت
- قلعه پرتغالی
- خانه
- موشک
- مد
برشی از متن کتاب
با احتیاط و زحمت از راه پله ناقص بالا رفتم. روی پشت بام، باد شدیدتر بود. ملافه را باز کردم از دورم و بالای سرم گرفتم. بال میزدم. بال میزدم و یک لحظه بعد روی مناره نزدیکترین مسجد آن اطراف فرود میآمدم.
با یک پرواز دیگر تا لب ساحل میرسیدم. پشت ساختمان نوساز اداره بندر یا روی سقف سوله گمرک یا چه میدانم سقف قدیمی برکه بی بی.
هرجا که بلندتر و دورتر بود. جایی که میشد شب و دریا را خوب تماشا کرد. ((جای خوبی است این بالا. میشود گاهی شبها آمد و شام را هم آورد اینجا.
با رادیو و فلاسک چای!)) باد تندتر شد و همه چیز را به هم پیچید. ملافه را از دستم کشید و لیوان خالی چای را به گوشهای پرت کرد. آهسته تا لب بام رفتم و باز سرک کشیدم.
آن پایین، دورتر از آخرین دیواری که آن دورها پیدا بود، صدای سگها و روباهها پخش بود. موشها جایی دیگر جمع بودند. گاهی از گوشه دیواری پیدا میشدند که به سویی میدویدند. شاید بو میکشیدند. میرفتند و بر میگشتند و باز میرفتند. تودهای جوجه تیغی سیاه و چندتایی موش خرمایی بزرگ، از همانها که قیافه ترسان و مهربانی دارند، در وسط خیابان میپلکیدند.
با پوزههای صورتی و مرطوبشان سر به هر سوراخی فرو میکردند و مرتب دور خودشان میچرخیدند ((آه از شبهای تابستان، آه از شبهای این تابستان!)) آه از این ماه و خیابان خاکی پر مهتاب.
آه از من… من که داشتم میدیدم جز ماه که از آن بالا نور میپاشید و اصلا هم دست بر نمیداشت از نور پاشیدن به روی ماسه و خاک و بلوک و سنگ و پاکتهای خیس سیمان و دیوار ناتمام سرپله و کف ناهموار جلو حمام و انباری، هر چیزی دیگری که پیدا بود به یک سو میرفت. همه میرفتند. نگاه نمیکردند به آسمان و ستاره راهنما و با این حال مسیرشان را میدانستند.
میرفتند به سمتی که اسکله بود و هر شب این وقت، حتما خاموش و خلوت بود و باد که میآمد خلوتتر هم میشد. ((میتوانم بپرم.
میتوانم این ملافه سفید را بالای سرم نگه دارم و رو به باد بایستم و هر زمان خواستم بپرم. بپرم روی کپه ماسههای آن پایین و بلند شوم و زود بلند شوم و همین که خودم را میتکانم، راه بیفتم به سمت جایی که چند ساعت دیگر، وقتی هوا روشن و باز تاریک میشد، بمانم و انتظار آمدن لنجی که هر شب آن موقع از بندر میآمد و بار و مسافر میآورد.
در انبار موجود نمی باشد
قلعه ي پرتغالي
نویسنده |
عباس عبدی
|
مترجم |
—-
|
نوبت چاپ | 3 |
تعداد صفحات | 127 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1387 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
ادبیات
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 150 گرم |
شابک |
9789643623494
|
وزن | 0.150 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
بهار 63
دفترچه خاطرات جغد 6/ خفاش نازنازیام گم شده
کتاب خفاش نازنازیم گم شده
در کتاب دفترچه خاطرات جغد 6 (خفاش نازنازیم گم شده) میخوانیم که: توی مدرسه معلم از یک مسابقه بال بال انگیز کلاسی برای ما گفت یک مسابقه داستان نویسی. همان موقع چندتایی موضوع داستانشان را پیدا کردن اما من … وااای دفترچه! بدبخت شدم! آنقدر سرم گرم داستان نویسی بود که باکستر را گم کردم. این بار اوا خفاش نازنازی اش را گم کرده یعنی چه بلایی سر خفاش کوچولو آمده؟! اگر می خواهید بدانید اوا جغدش را پیدا می کند یا من؟ یا آیا او این بار هم در مسابقه برنده می شود یا نه. می توانید این جلد کتاب دفترچه خاطرات جغد 6 (خفاش نازنازیم گم شده) از داستان زیبای اوا که دارای خاطره ای شگفت انگیز است را از سایت عمو کتابی خریداری کنید و این بار هم مثل همیشه دفترچه خاطرات اوا را بخوانید. این کتاب که به چاپ پنجم خود رسیده است در رده کتاب کودک های ۵ تا ۷ سال و ۷ و ۹ سال قرار می گیرد. و در آخر کتاب نیز اوا از شما می خواهد تا اسم گروه جغد ها را بگویید و یا برای او توضیح دهید که باکستر کجا بود ؟اقتصاد مکتب اتريش
تورفین، وایکینگ مهربان 6/ تورفین و گنج وحشتناک
بخش هایی از کتاب تورفین وایکینگ مهربان 6 (و گنج وحشتناک)
هر دو رئیس برای هم دندان قُروچه کردند و چنان محکم دستهی شمشیرهایشان را گرفتند که دست هایشان سفید شد. افرادشان هم همین طور. در همان لحظه پسرکی که کبوتری روی شانهاش نشسته بود، از راه رسید و سکوت را شکست:«ببخشید…» بعد کلاهخودش را از سر برداشت و مودبانه گفت:«ممکنه قبلش شام بخوریم؟ چون هیچکس با شکم گرسنه از کارش لذت نمیبره.» بعد زانو زد تا با وایکینگ یک پا حرف بزند:«خوشحال میشم برای شما یک پای دیگه درست کنم، دوست عزیزم!» این تورفین بود، پسر غیرعادی رئیس دهکدهی وایکینگی ایندگار. تورفین غیر عادی بود، چون مهربان بود خیلی مهربان. لقب وایکینگیاش هم همین بود، تورفین خیلی خیلی مهربان. ولی وایکینگها با مهربانی میانهای نداشتند. هَرولد داد زد: «تورفین پسرم، تو درست میگی. بعد از شام بهتر میتونیم این کار رو انجام بدیم. حالا جشن میگیریم. جشن! و یک عالَم غذا و نوشیدنی میخوریم و آروغ میزنیم!» هَرولد به ساحل خیره شده بود. ساحل پر از وایکینگهایی بود که آواز میخواندند، خوش میگذراندند و همدیگر را با مشت میزدند. با دیدنشان خندهی بلندی سر داد، چنان بلند که انگار قفسهی سینهی بشکه مانندش را شکست و بیرون پرید:«آههه! من عاشق یک همچنین جشن خوبیام!» طولی نکشید که آشپزها غذا را آوردند و جلوی همه گذاشتند. وایکینگها مثل تمساح به غذا حمله کردند. گوشتها را با دست تکه تکه میکردند، استخوانها را میجویدند و تُف میکردند جلوی سگهایشان. بعد از غذا، مگنِسِ استخوان خُردکُن، رفت روی بشکه و داد زد: «آهای وایکینگها!» صدای بلندش یک دفعه همه را ساکت کرد.
داستانهای تمثیلی – رمزی فارسی
معرفی کتاب داستانهای تمثیلی - رمزی فارسی: به همراه مقدمه، گلچین قصهها و تحلیل نمونهها
کتاب داستانهای تمثیلی - رمزی فارسی را محمد پارسانسب، استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی نوشته است. کتاب مفصلی که ابتدا دربارهی قصههای تمثیلی و رمزی به طور کامل توضیح میدهد و سپس، بهترین آثار متعلق به این گونهی ادبی قدیمی را در کار شاعران و نویسندگان ادبیات فارسی ارائه و بررسی میکند.دربارهی کتاب داستانهای تمثیلی - رمزی فارسی
کتاب داستانهای تمثیلی - رمزی فارسی نوشتهی محمد پارسانسب، کتابی پربار است که اگر عاشق ادبیات فارسی، مخصوصاً ادبیات کلاسیک باشید، از آن بهرههای بسیار خواهید برد. تمثیل و رمز و راز، با ادبیات فارسی درهمتنیده است و از اولین آثار مکتوب زبان فارسی تا درخشانترین آثار شاعران این زبان، پر است از رمز و رازهای شاعرانه و عارفانه. اگر نگاهی ریزبینانهتر داشته باشیم، میبینیم که انواع مختلفی از قصههای تمثیلی در ادبیات غنی فارسی وجود دارد که نمونههایی از آنها را ممکن است حتی از بر باشیم. بیشک هرکدام از ما تعداد زیادی از داستانهای کلیله و دمنه را در خاطر داریم که در آن حیوانات نقش اصلی را ایفا میکنند. همینطور حکایتهای زیادی از گلستان سعدی در ذهن داریم و البته واقفیم که بسیاری از کنایات و ضربالمثلهایی که در زبان روزمرهی خود به کار میبریم از همین آثار ادبی سرچشمه گرفته است؛ عباراتی مثل «از ماست که بر ماست»، «میازار موری که دانهکش است» و... با توجه به آنچه گفتیم، اینکه کتابی مثل داستانهای تمثیلی - رمزی فارسی پیدا کنیم که علاوه بر توضیح این موضوع جالب -راز و تمثیل در ادب فارسی- بهترین داستانهای تمثیلی زبان فارسی را نیز جمعآوری و تحلیل کرده باشد، بسیار خوشحالکننده خواهد بود.بداهه پردازی نمایشنامه بلند: هنر تئاتر خودجوش
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-تاریخ هستی شناسی هنر
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بخت اخلاقی
زیر نظر دکتر مسعود علیا بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ماکس شلر
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند.
ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.
نقدی بر این کتابدانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بدنآگاهی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عقل به روایت کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هرمنوتیک
دانشنامه فلسفه استنفورد 5: زیباییشناسی
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
قطع | وزیری |
سال نشر | ١٤٠١ |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ١٣٥٤ |
شابک | ٧ -٤٦٣-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.