قلعه ي پرتغالي

5,000 تومان

فهرست

 

  1. ماهی
  2. دم
  3. دست توی عکس
  4. لارک
  5. قباد
  6. هر وقت
  7. قلعه پرتغالی
  8. خانه
  9. موشک
  10. مد

 

برشی از متن کتاب

با احتیاط و زحمت از راه پله ناقص بالا رفتم. روی پشت بام، باد شدیدتر بود. ملافه را باز کردم از دورم و بالای سرم گرفتم. بال می‌زدم. بال می‌زدم و یک لحظه بعد روی مناره نزدیک‌ترین مسجد آن اطراف فرود می‌آمدم.

با یک پرواز دیگر تا لب ساحل می‌رسیدم. پشت ساختمان نوساز اداره بندر یا روی سقف سوله گمرک یا چه می‌دانم سقف قدیمی برکه بی بی.

هرجا که بلندتر و دورتر بود. جایی که می‌شد شب و دریا را خوب تماشا کرد. ((جای خوبی است این بالا. می‌شود گاهی شب‌ها آمد و شام را هم آورد این‌جا.

با رادیو و فلاسک چای!)) باد تندتر شد و همه چیز را به هم پیچید. ملافه را از دستم کشید و لیوان خالی چای را به گوشه‌ای پرت کرد. آهسته تا لب بام رفتم و باز سرک کشیدم.

آن پایین، دورتر از آخرین دیواری که آن دورها پیدا بود، صدای سگ‌ها و روباه‌ها پخش بود. موش‌ها جایی دیگر جمع بودند. گاهی از گوشه دیواری پیدا می‌شدند که به سویی می‌دویدند. شاید بو می‌کشیدند. می‌رفتند و بر می‌گشتند و باز می‌رفتند. توده‌ای جوجه تیغی سیاه و چندتایی موش خرمایی بزرگ، از همان‌ها که قیافه ترسان و مهربانی دارند، در وسط خیابان می‌پلکیدند.

با پوزه‌های صورتی و مرطوب‌شان سر به هر سوراخی فرو می‌کردند و مرتب دور خودشان می‌چرخیدند ((آه از شب‌های تابستان، آه از شب‌های این تابستان!)) آه از این ماه و خیابان خاکی پر مهتاب.

آه از من… من که داشتم می‌دیدم جز ماه که از آن بالا نور می‌پاشید و اصلا هم دست بر نمی‌داشت از نور پاشیدن به روی ماسه و خاک و بلوک و سنگ و پاکت‌های خیس سیمان و دیوار ناتمام سرپله و کف ناهموار جلو حمام و انباری، هر چیزی دیگری که پیدا بود به یک سو می‌رفت. همه می‌رفتند. نگاه نمی‌کردند به آسمان و ستاره راهنما و با این حال مسیرشان را می‌دانستند.

می‌رفتند به سمتی که اسکله بود و هر شب این وقت، حتما خاموش و خلوت بود و باد که می‌آمد خلوت‌تر هم می‌شد. ((می‌توانم بپرم.

می‌توانم این ملافه سفید را بالای سرم نگه دارم و رو به باد بایستم و هر زمان خواستم بپرم. بپرم روی کپه ماسه‌های آن پایین و بلند شوم و زود بلند شوم و همین که خودم را می‌تکانم، راه بیفتم به سمت جایی که چند ساعت دیگر، وقتی هوا روشن و باز تاریک می‌شد، بمانم و انتظار آمدن لنجی که هر شب آن موقع از بندر می‌آمد و بار و مسافر می‌آورد.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

قلعه ي پرتغالي

نویسنده
 عباس عبدی
مترجم
—-
نوبت چاپ 3
تعداد صفحات 127
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1387
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 150 گرم
شابک
9789643623494
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.150 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “قلعه ي پرتغالي”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

 

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

سرو سفید یا حافظ ناصر

54,000 تومان

معرفی کتاب سرو سفید یا حافظ ناصر اثر ناصر قلمکاری

طبق روایات غیرموثق کاتبان در بعدازظهر روزی معمولی، صوفیان خشک اندیش و قداره بندان و چند مامور حکومتی به خانه‌ی حافظ شیراز یورش می آورند تا او را برای کیفر گناهش با خود ببرند. نوشته اند حافظ با اهل خانه‌اش تنها بوده و هیچ روی قصد فرار نداشته. در روایت ها آمده خواجه‌ی شیراز قصد سفر بغداد داشته و در خانه یاری یا همسری یا سروی روان داشته که باعث آرامش و راحتی خیالش بوده. اما کاتبان ننوشته اند چه روی می دهد که پس از این واقعه سرو یا همان بت لشر شکن از زندگی شاعر می رود و می شود یار سفر کرده. چه می شود که تهمت تکفیر باطل می شودو حافظ به سرنوشت سهروردی گرتار نمی آید؟ سرو سفید قصه‌ی این عشق زیر سایه‌ی وحشت و ماجرای دیوانی را روایت می‌کند که به آب شسته می‌شود اما عمری جاودانه می یابد.
سفارش:0
باقی مانده:1

تازه به تازه، نو به نو

2,600 تومان

معرفی کتاب تازه به تازه نو به نو اثر مهران افشاری

مجموعه ی حاضر، حاوی مقالاتی است از نگارنده که در آن ها کوشیده فرهنگ و ادبیات کهن مردم ایران را بررسی کند و نقد و تحلیلی از ادبیات عامیانه ی ایران مبتنی بر قیاس و استدلال و استناد به دست دهد.
گفتنی است: "بیش تر مقاله های این کتاب از چهارده سال پیش تا کنون در مجله های تحقیقاتی و ادبی مانند آینده، به سردبیری استاد ایرج افشار؛ ایران شناسی، به سردبیری دکتر جلال متینی؛ و هستی، به سردبیری دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن؛ و برخی از کتاب هایی که مشتمل بر مقاله های گوناگون تحقیقاتی است، از جمله پژوهش های ایران شناسی، به کوشش آقایان ایرج افشار و کریم اصفهانیان؛ و سخنواره، یادنامه ی مرحوم دکتر پرویز ناتل خانلری، به کوشش استاد ایرج افشار و شادروان دکتر هانس روبرت رویمر، منتشر شده است. تعدادی از آن ها نیز گونه ای دیگر و گسترش یافته از پاره ای مقالات نگارنده در دانش نامه ی جهان اسلام است".
مقالات این مجموعه، عبارت اند از: "همانندی های داستان نوح پیامبر (ع) و فریدون فرخ"، "روایت کشتن اژدها و ازدواج با دختر پری در فرهنگ و ادبیات ایران"، "اعجاز قطره (نشانه هایی از اسطوره ی ایزد نباتی در قصه های عامیانه ی فارسی)"، "یادداشت هایی درباره ی خرم دینان"، "ورق الخیال در آیین قلندری"، "خضر در حکایت های صوفیان"، "فرقه ی عجم و سخنوری"، "جوانمرد قصاب" و "شمع و چراغ و آتش در فرهنگ مردم ایران".

ماجراهای من و اژدهایم 1/ خانه‌ای برای اژدها

70,000 تومان

بعضی بچه‌ها دوست دارند سگ داشته باشند، بعضی‌ها از گربه خوششان می‌آید، من …
اژدها دوست دارم! اما نه یک اژدهای بزرگ. اژدهای بزرگ توی خانه‌مان جا نمی‌شود، اژدهای سه­‌سر هم نمی­‌خواهم. ممکن است سرهایش با همدیگر دعوایشان شود. من اژدهایی انتخاب می­‌کنم که از دهانش آتش بیاید…

برشی از متن کتاب

بعضی بچه ها دوست دارند سگ داشته باشند، بعضی ها از گربه خوششان می آید، من .... اژدها دوست دارم! اما نه یک اژدهای بزرگ. اژدهای بزرگ توی خانه مان جا نمی شود. اژدهای سه سر هم نمی خواهم. ممکن است سرهایش باهم دیگر دعوایشان شود. من اژدهایی انتخاب می کنم که از دهانش آتش بیاید. قبل از این که او را به خانه ببرم، با هم می رویم پیش دکتر تا مطمئن شوم کاملا سالم است. دست هایش را می گیرم و به او می گویم که اژدهای کوچولوی شجاعی است. و حتما از دکتر می خواهم که به او چند تا آب نبات بدهد. در راه خانه، اگر مامان و بابا قبول کنند، او می تواند کتار من بنشیند. برایش یک اسم می گذارم، یک گوشه از اتاقم را خالی می کنم که شب ها آن جا بخوابد و چند اسباب بازی به او می دهم. وقتی بزرگ تر شد، به او پرواز کردن یاد می دهم.
سفارش:0
باقی مانده:1

تحلیل متن نمایشی: برای بازیگران‌، کارگردانان و طراحان

166,000 تومان
چکیده:
این کتاب با رویکردی فرمالیستی و با اشاره به نمونه‌هایی ملموس به بحث در مورد نیروهای نمایشی موجود در بطن یک نمایشنامه می‌پردازد. هدف، آموزش مهارت تحلیل فرمالیستی متن به هنرجویان جدی تئاتر است. تحلیل فرمالیستی جستجوی ارزشهای نمایشی قابل اجرایی است که نشان از یک الگوی متحد محوری دارند؛ الگویی که از درون به نمایشنامه شکل می‌بخشد و تمامی بخشهای آن را هماهنگ می‌سازد. مطابق این رویکرد هر عنصر از کل جدایی‌ناپذیر است و این دریافت، سنگ بنای یکپارچگی اثر هنری است بنابر این به جای نظریه‌های انتزاعی یا شرایط بیرونی که نمایشنامه به اعتبار آنها تفسیر می‌شود، خود نمایشنامه مورد مطالعه قرار می‌گیرد و این‌گونه شمار زیادی از ارزشهای قابل اجرا کشف می‌شود.

توضیحات:

این کتاب برای دانشجویان رشته هنر در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس «دیدن و تحلیل نمایش» به ارزش 2 واحد ترجمه شده است.

فهرست:

فصل اول: شالوده‌های طرح: شرایط مفروض فصل دوم: شالوده‌های طرح: قصه پس‌زمینه فصل سوم: طرح: کنش جسمی و روان‌شناختی فصل چهارم: طرح داستانی: پیش‌رویها و ساختار فصل پنجم: شخصیت نمایشی فصل ششم: ایده فصل هفتم: گفتگو فصل هشتم: نواخت، ریتم، حال‌وهوا فصل نهم: سبک نمایشنامه

سفارش:0
باقی مانده:1

هفت پادشاهی 1/ قریحه‌دار

175,000 تومان

معرفی کتاب هفت پادشاهی 1 اثر کریستین کاشور

کاتسا خواهرزاده ی پادشاه، از شرایط فعلی زندگی اش راضی نیست، اما می داند که نمی تواند علیه پادشاه عصیان کند.
او در سرزمینی زندگی می کند که گاهی افراد با مهارت های خاص در آن به دنیا می آیند و لقب قریحه دار می گیرند.
ظاهرا قریحه ی این دختر هم کشتن است. او دختر سرسختی است که بعید می داند روزی بتواند عاشق شود؛ اما تقدیر طوری رقم می خورد که ناگهان راهی سفری ماجراجویانه و عاشقانه می شود.
در طی این سفر او درمی یابد که قریحه اش کشتن نیست، بلکه چیزی فراتر از آن است.
کریستین کاشور با نثر پیچیده و باشکوهش و با مجموعه ای از شخصیت های فراموش نشدنی، با ماجراجویی هایی مرگبار و یک داستان عاشقانه ی خاص، دنیایی سحرانگیز خلق کرده که سراپا با دنیاهای فانتزی دیگر متفاوت است.

من از گوراني ها مي ترسم

76,000 تومان
در بخشی از کتاب من از گورانی‌ها می‌ترسم می‌خوانیم: چی می‌شد اگر دعوتش را قبول می‌کردم و یک روز صبح، صبحانه را با او می‌خوردم؟ چرا نباید این کار را بکنم؟ از چی می‌ترسم؟ چرا این ترس لعنتی ولم نمی‌کند؟ مگر نه اینکه حالا آزادم؟ مگر نه این‌که حالا برای بهداشت اخلاقی جامعه خطری ندارم؟ از اول هم خطری نداشتم. زن‌های زشت، زن‌های معمولی، هیچ‌وقت برای جامعه خطر ندارند. من زشت نبودم اما خوشگل هم نبودم. معمولی بودم. معمولی شدم، بعد از آن‌که دانشجو شدم و آن بینی صدمنی را عمل کردم. من کپی پدرم بودم، پوست سبزه، دماغ بزرگ و پیشانی بلند را از او به ارث برده بودم. مادر هیچ‌چیز به من نداده بود. به بقیه‌ی بچه‌ها چیزی داده بود اما به من دریغ از یک انگشت پا. حتم ابراهیمِ خیابان‌گز‌کن چشم به ثروت پدرم داشت که آمد خواستگاری‌ام، وگرنه من انتخاب یکی‌مانده‌به‌آخرش بودم. عاشقش نبودم. چه‌طور می‌توانستم عاشقش باشم وقتی به تعداد زیادی از دخترهای دبیرستان جلال آل‌احمدِ گوران پیشنهاد ازدواج داده بود و من آخری‌شان بودم؟ با این‌همه خوشحال بودم که یک نفر به خواستگاری‌ام آمده. بختم باز شده بود و همین برایم کافی بود. به دکتر می‌گویم: «من از گورانی‌ها می‌ترسم.» می‌گوید: «چرا؟» «به خاطر شلاق زدن یه هم‌مدرسه‌ای و شریک‌جرمش تو اون سال‌ها.» کلاس اول دبیرستان بودم، پانزده سالم بود و عاشق احسان شیخ‌خانی شده بودم که خانه‌شان روبه‌روی خانه‌مان بود. می‌دانستم شیخ‌خانی‌ها از ملاکین آن اطراف هستند و برای خودشان اسم‌ و رسمی دارند. پدر احسان به نظرم در اداره‌ی کشاورزی، آب، برق، یک همچین جایی کار می‌کرد، رئیس اداره بود انگار. تمام سال‌هایی که در آن خانه بودیم، حتی یک بار من خانه‌شان را ندیدم. آن‌ها از ما هم خاص‌تر بودند. اما صبح‌به‌صبح پسرِ سر‌ به زیر و قد‌بلندشان را می‌دیدم که کیف به دست به دبیرستان می‌رفت، از من بزرگ‌تر بود. من عاشقش شده بودم و او چنان‌ که بعدها فهمیدم عاشق رودابه بود که خویش‌شان بود.