قلعۀ کارپاتها
210,000 تومان
در وِرست، یکی از روستاهای ترانسیلوانی در کشور رومانی، ماجراهای مرموزی در حال وقوع است و منشأ همۀ این ماجراها قلعۀ متروکه و مخوفی معروف به قلعۀ کارپاتهاست. اهالی ورست بر این باورند که این قلعه در تسخیر ارواح و اشباح است، از این رو احدی جرئت نمیکند حتی به آنجا نزدیک شود. همچنین باور دارند که افتادن آخرین شاخۀ درخت راشِ نزدیک قلعه مصادف خواهد شد با نابودی و ویرانی قلعه. تا اینکه یک روز فریکِ چوپان، به لطفِ دوربینی دوچشمی، میبیند که دود از دودکش قلعه برمیخیزد و این اتفاق به شایعاتی دامن میزند حول اینکه آیا موجوداتی انسانی آنجا ساکن شدهاند یا موجوداتی ماورایطبیعی. اهالی روستا به قدری کنجکاو میشوند که تصمیم میگیرند دل را به دریا بزنند و راهی آن قلعۀ مرموز شوند، بلکه از راز آن سردربیاورند. اما چه کسی جرئت میکند؟ فقط نیک دک، جنگلبان شجاع، و دکتر پاتاک، البته دومی بهاجبار. اما…
در این داستان با شخصیتهای جذابی آشنا میشویم از جمله بارون رودولف دوگورتز، آخرین بازماندۀ خاندان دوگورتز و مالک قلعۀ کارپاتها، و فرانس دوتِلِک، نجیبزدهای عاشقپیشه، که اگر نبود جسارت و نیز شیفتگیِ او نسبت به داستانهای اسرارآمیز، راز ساکنانِ قلعه هرگز فاش نمیشد.
ممکن است حین خواندن این داستان فکر کنید ژول ورن، برخلاف اغلب کتابهایش، از عناصر علمیِ چندانی بهره نبرده است. اما اینطور نیست، چراکه او از طریق اورفانیک، دانشمند و نابغهٔ قدرنادیدهٔ داستان، از «الکتریسیته»، که بهدرستی «روح جهان» نام گرفته، و نیز از تلفن و حتی گرامافون برای رسیدن به مقاصد شومش بهرۀ وافری میبرد، به طوری که ممکن است، تحت تأثیر وقایع داستان، از این اختراعات مفید بشری بیزار شوید.
گمان بر این است که برام استوکر، نویسندۀ ایرلندی، از این رمان ژول ورن برای نوشتن رمان خودش دراکولا در سال ۱۸۹۷ الهام گرفته است.
فقط 1 عدد در انبار موجود است
قلعۀ کارپاتها
نویسنده |
ژول ورن
|
مترجم |
فرزانه مهری
|
نوبت چاپ | ١ |
تعداد صفحات | ٢٤٠ |
نوع جلد | سلفون |
قطع | پالتویی |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
داستانهای فرانسه
|
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ٣٢٤ گرم |
شابک |
9786003913264
|
وزن | 0.324 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Samaneh Fathi
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
روز گودال
پرتو سبز
دوشیزه هلنا کمبل عهد کرده است تا وقتی پرتو سبز را ندیده، ازدواج نکند. چراکه طبق افسانهای قدیمی، پرتو سبز این خاصیت را دارد که هر کس ببیندش، دیگر بههیچوجه در مسائل احساسی اشتباه نمیکند. کسی که بخت با او یار باشد و یک بار ببیندش، بهوضوح حس میکند که در دل خود و دیگران چه میگذرد.
از این رو، داییهایش ساموئل و سباستین ملویل تصمیم میگیرند هر طور شده این خواستۀ او را برآورده کنند. پس همگی راهیِ سفری ماجراجویانه میشوند.
اما هر بار کسی یا چیزی، مثلاً هوای ابری، دستههای پرندگان یا بادبانهای قایقهایی در دوردست، مانع از تحقق این خواسته میشوند.
برای اینکه بفهمید عاقبت دوشیزه کمبل موفق به دیدن پرتو سبز میشود یا نه، با او و مابقی مسافران همراه شوید.
به نظر میرسد ژول ورن در این اثر قصد دارد دیدگاهی مخالف با بقیۀ آثارش داشته باشد. در این داستان، روحیۀ مثبت و علمیای که در آریستوبولوس اورسیکلوس، دانشمند پرمدعا و کسلکننده، تجسم یافته است، در ماجرای عاشقانهای که روایت میشود، تسلیم هنر، خیالپردازی و تخیل شاعرانه میشود.
اریک رومر، کارگردان نامی موج نو فرانسوی، از ایدۀ "پرتو سبز" برای خلق فیلمی به همین نام در سال ۱۹۸۶ بهره برده است.
جنگ کره
پنج سال بعد از پایان جنگ خونبار جهانی دوم، مردم آمریکا سربازانشان را برای جنگی دیگر راهی سرزمینی می کنند که شرایط ناگوار مردمی بیگانهستیز دارد. با هجوم کره شمالی کمونیست به کره جنوبی دمکراتیک، آغاز ناگهانی جنگ در ٢٥ زوئن ١٩٥٠ امری کاملا محتوم بود. جنگ کره، جنگی فراموش شده بود. چون درگیری های قبل و بعد از وقوع این جنگ یعنی جنگ جهانی دوم و جنگ ویتنام این واقعه را تحتالشعاع قرار دادهاند. اما دلیل دیگری هم داشت چرا که اکثر آمریکاییها به محض پایان یافتن این جنگ میخواستند آن را فراموش کنند. چرا که این نخستین جنگی بود که آمریکا در آن شکست خورد. جنگ کره مهمترین جنگ میان غرب و کمونیسم بود . در این جنگ برای مردم کره ویرانی و تخریبی مصیبت بار به ارمغان آورد. میلیونها کشته و چندین چند میلیون خانواده ازهمگسیخته میدانست این حادثه شوم بود. با این همه این جنگ همچنان ناشناخته باقی مانده است . با رمز و رازهای افشا نشده و طفرهرویهای پیوسته آتش افروزان اصلی این نبرد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.