قمار باز

260,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:3

یک جرعه از کتاب

من همیشه اظهارنظر آن پیرو مسائل اخلاقی آدم‌های مرفه و به‌دور از هر گونه نیاز مادی را نپسندیده‌ام که در پاسخ به این پرسش که چرا بعضی‌ها با مبلغ‌های کوچکی بازی می‌کنند، گفته: «این کار از همه بدتر است، زیرا نشانه‌ی آزمندی حقیرانه‌ی آن‌هاست.» انگار آزمندی کم یا زیاد با هم تفاوت دارند.

یک اصیل‌زاده، حتی اگر همه‎ی ثروتش را هم ببازد، نباید خم به ابرو بیاورد. پول در برابر شأن و مقامش باید چنان بی‌ارزش باشد که برای از دست دادنش اهمیتی قائل نشود و نگرانی‌ای به خود راه ندهد. البته باید یک اشراف‌زاده باشد که به نظر برسد برای این مکان و افراد حقیری که در آن در جنب‌وجوش هستند، اهمیتی قائل نیست.
با این همه، رفتاری عکس این: یعنی ملاحظه کردن، دیدن و حتی نظاره کردن همه‌ی این موجودهای فرومایه از پشت شیشه‌های عینک و به ظاهر پست شمردن و ارزشی برای این محیط و جمعیت آزمند آن قائل نشدن همچنین همه‌ی این‌ها را گونه‌ای نمایش سازماندهی‌شده برای سرگرم کردن اصیل‌زادگان به شمار آوردن نیز گاهی نشانه‌ی بزرگ‌منشی است.

«… مادمازل زلما بنا به عادتی که داشت، به صدای بلند می‌خندید و رفتاری جلف داشت. بی‌درنگ در صف خانم‌هایی درآمد که بازی رولت را دوست دارند و برای اینکه خودشان را به میز برسانند تنه‌ای به این و آن می‌زنند، بازیکنی را با شانه هل می‌دهند و جایی برای خودشان باز می‌کنند. این حرکت از سوی خانم‌ها، خودتان هم به طور حتم دیده‌اید، عشوه‌گری به شمار می‌آید.»
«آه، بله!»
«حتی به زحمتش هم نمی‌ارزد، آدم‌های سرشناس به‌رغم نارضایتی‌شان این حرکت آن‌ها را تحمل می‌کنند، به‌ویژه اگر این‌ها هر روز اسکناس‌های هزارفرانکی خرد کنند.
اما به محض اینکه دیگر چنین کاری را نمی‌کنند، از آن‌ها خواهش می‌شود از میز فاصله بگیرند. مادمازل زلما این کار را می‌کرد ولی باز هم در بازی با بدشانسی روبرو شد.
یادتان باشد که خانم‌ها بیشتر وقت‌ها در این بازی شانس می‌آورند. آن‌ها بی‌نهایت به اعصابشان مسلط هستند و بسیار خویشتندار…»

موجود در انبار

توضیحات

قمار باز

نویسنده
فیودور داستایوفسکی
مترجم
 سروش حبیبی
نوبت چاپ 46
تعداد صفحات 215
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1403
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786002296924
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “قمار باز”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

 

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

مثل خون در رگ‌های من: نامه‌های احمد شاملو به آیدا

280,000 تومان

احمد شاملو

در بخشی از کتاب مثل خون در رگ‌های من می‌خوانیم: نمی‌دانم. نمی‌دانم این «بدترین شب‌ها» را شروع کرده‌ام یا دارم شروع می‌کنم. اما، به هر تقدیر، این ساعات تاریک و بی‌امید، این روزهایی که دست کم، اگر هیچ موفقیت دیگری درش نبود، اینش بود که به امید دیدار تو شروع می‌شد و حتی اگر هم در آخرین ساعات شب با نومیدی کامل، مثل دفتری بر هم نهاده می‌شد، باز این امید که فردا بتوانم ببینمت زنده نگهم می‌داشت، می‌دانی؟ از فردا صبح، دیگر این امید را هم از دست خواهم داد. امید بزرگی بود که اقلاً روزی یک بار تو را ببینم. اقلاً این امید به من نیروی آن را می‌داد که صورتم را بتراشم و از قبر خودم خارج بشوم برای آن که آفتاب وجود تو به جسم رطوبت کشیده‌ی من بتابد. می‌دانستم که آیدای من امید و حرارت و آفتاب زندگی من با لبخندش در انتظار من است. می‌دانستم که آیدای من با چشم‌هایی که پر محبت‌ترین نگاهش را به من بخشیده نگاهم خواهد کرد. می‌دانستم که آیدای من از من شکایت خواهد کرد که چرا ریشم را نتراشیده‌ام، و این، نیرویی بود برای آن که ریشم را بتراشم. می‌دانستم که آیدای مهربان من از من گله می‌کند که چرا با وجود آن که در کنارش هستم افسرده و کسلم، چرا با او حرف نمی‌زنم و چرا او را نمی‌خندانم؛ و این، انگیزه‌یی بود که شاد و سرمست باشم، همه‌ی غم‌ها و ناراحتی‌هایم را فراموش کنم و دمی را که در کنار او هستم شاد و خندان باشم. اما از فردا این امید را ندارم. این امید را از خودم قیچی کرده‌ام و به دنبال آنچه کلید زندگی فردای ما باشد این شهر را ترک می‌کنم. آخرین باری که دیدمت، سه‌شنبه‌ی هفته‌ی پیش بود. چند دقیقه‌یی با تو بودم و بعد ترکت کردم که خودم را به دکتربرسانم. بدبختانه آن شب دکتر نیامد. تا نزدیکی‌های نیمه‌شب، تنها و بدبخت، در کوچه‌ها و پس‌کوچه‌ها پرسه زدم.
سفارش:10
باقی مانده:2

سه قطره خون

126,000 تومان
در بخشی از کتاب سه قظره خون می‌خوانیم در همان حال که نازی اظهار دوستی می‌کرد، وحشی و تودار بود و اسرار زندگی خودش را فاش نمی‌کرد، خانه‌ی ما را مال خودش نمی‌دانست و اگر گربه غریبه گذارش به آنجا می‌افتاد، به‌خصوص اگر ماده بود مدت‌ها صدای فیف، تغیر و ناله‌های دنباله‌دار، شنیده می‌شد. صدایی که نازی برای خبر کردن ناهار می‌داد، با صدای موقع لوس شدنش فرق داشت. نعره‌ای که از گرسنگی می‌کشید، با فریادهای که در کشمکش‌ها می‌زد و مرنو مرنویی که موقع مستیش راه می‌انداخت، همه باهم توفیر داشت و آهنگ آن‌ها تغییر می‌کرد. اولی فریاد جگرخراش، دومی فریاد از روی بغض و کینه و سومی یک ناله‌ی دردناک بود که از روی احتیاج طبیعت می‌کشید، تا به‌سوی جفت خودش برود. ولی نگاه‌های نازی از همه‌چیز پرمعنی تر بود و گاهی احساسات آدمی را نشان می‌داد، به‌طوری‌که انسان، بی‌اختیار از خودش می‌پرسید: در پس این کله‌ی پشم‌آلود و پشت این چشم‌های سبز مرموز چه فکرهایی و چه احساساتی موج می‌زند! پارسال بهار بود که آن پیشامد هولناک رخ داد. میدانی در این موسم، همه جانوران مست می‌شوند و به تک و دو می‌افتند، مثل این است که باد بهاری، یک شور دیوانی در همه‌ی جنبندگان می‌دمد. نازی هم برای اولین‌بار، شور عشق به کله‌اش زد و با لرزه‌ای که همه‌ی تن او را به تکان می‌انداخت، ناله‌های غم‌انگیز می‌کشید. گربه‌های نر، ناله‌هایش را شنیدند و از اطراف، او را استقبال کردند. پس از جنگ‌ها و کشمکش‌ها، نازی یکی از آن‌ها را که از همه پرزورتر و صدایش رسا‌تر بود، به همسری خودش انتخاب کرد. در عشق‌ورزی جانوران، بوی مخصوص آن‌ها خیلی اهمیت دارد. برای همین است که گربه‌های لوس خانگی و پاکیزه، نزد ماده‌ی خودشان جلوه‌ای ندارند.
سفارش:1
باقی مانده:2

غريبه

150,000 تومان

در بخشی از کتاب غریبه می‌خوانیم

درِ ماشین محکم بسته می‌شود. ماشین را با نگاهم دنبال می‌کنم که از راه فرعی می‌راند و وارد جاده می‌شود. این بیرون ظلمات است و چشم چشم را نمی‌بیند. صدای جیرجیرک‌ها و موجودات شب‌زی از لای بوته‌های کانولا شنیده می‌شود. نگاهی به دوروبرم می‌اندازم. من این‌جا بزرگ شده‌ام. تمام دنیایم در این‌جا خلاصه می‌شود و هیچ‌وقت کنجکاوی چندانی به دنیای بیرون نداشته‌ام. هرگز فکرش را هم نمی‌کردم که ممکن است روزی سروکارم به دنیاهای ناشناخته بیفتد. به آسمان پُرستاره‌ی بالای سرم نگاه می‌کنم. همان آسمان پُرستاره‌ی همیشگی. تمام عمرم به این آسمان پُرستاره‌ چشم دوخته‌ام. تنها آسمانی که تابه‌حال دیده‌ام. تمام آن ستاره‌ها، ماهواره‌ها، ماه. می‌دانم که ماه بسیار دور است. اما امشب خیلی عجیب به نظر می‌رسد. تابه‌حال هیچ‌وقت به‌اش فکر نکرده بودم، اما اگر من می‌توانم همه‌ی این‌ها تمام ستاره‌ها و ماه را از این‌جا با چشمان خودم ببینم، آیا این خودش مفهوم فاصله را زیر سؤال نمی‌برد؟ به داخل خانه که برمی‌گردم همه‌جا سوت‌وکور است. هِن باید خواب باشد. این کارش کمی عجیب است. یعنی بدون این‌که منتظر بماند تا کمی درباره‌ی آن‌چه رُخ داده گپ بزنیم رفته بالا و خوابیده؟ لابد خیلی خسته است. دلیل دیگری نمی‌تواند داشته باشد. یک ناآشنا با خبرهایی باورنکردنی، بدون اطلاع قبلی، ناگهان دم‌در خانه‌ی ما ظاهر شد. پس درک می‌کنم اگر هِن خسته شده باشد. چراغ اتاق‌نشیمن را خاموش می‌کنم. لیوان خالی آب و بطری آبجو را از روی میز برمی‌دارم و به آشپزخانه می‌برم و روی کابینت کنار سینک می‌گذارم. درِ یخچال را باز می‌کنم، نگاهی به داخلش می‌اندازم، اما چیزی برنمی‌دارم. هوای خنکی که از داخل یخچال بیرون می‌زند احساس خوشایندی دارد. در تاریکی از پله‌ها بالا می‌روم. روی هر پله می‌ایستم و به قاب عکس‌های روی دیوار نگاه می‌کنم. یادم نیست آخرین‌بار کِی این کار را کردم: این‌که روی پله‌ها بایستم و به این عکس‌ها نگاه کنم. به خاطر نبودِ نور مجبورم به دیوار نزدیک‌تر شوم. سه قاب‌ عکس کنار هم از دیوار آویخته شده: یک عکس از من و هِن با همدیگر و دو عکس هم از هر کدام از ما به‌تنهایی.

ماجراهای ریکی‌پرنده 4/ مزرعه‌ی سرگرمی

190,000 تومان
توضیحات
کتاب «مزرعه ی سرگرمی» چهارمین جلد از مجموعه‌ی «ماجراهای ریکی پرنده» است. ریکی پسر ۱۰-۱۲ ساله ای است که به نظر همکلاسی هایش کمی عجیب وغریب است. حتی مادرش هم این طور فکر می کند. او خیلی دوست دارد معروف باشد ولی در هیچ چیز مهارتی ندارد؛ نه در ریاضی، نه فوتبال، نه دوچرخه سواری نه خیلی کارهای دیگر که معمولا برای پسرها مثل آب خوردن است. ریکی فکر می کند تنها مهارتی که دارد پخمه بودن است. او حتی از ظاهر خود هم راضی نیست. او یک راز دارد او می تواند مانند پرندگان پرواز کند. او این توانایی را از پدرش به ارث برده است. اما مشکل اینجاست که اگر کسی حتی پرنده یا گربه ای او را در حال پرواز ببیند سقوط می کند. این یعنی این که نمی تواند این مهارت فوق العاده اش را به نمایش بگذارد و به آرزویش یعنی مشهور شدن برسد و دل سامانتا، دختری را که به تازگی به همسایگی آن ها آمده است به دست آورد. اما در هر داستان از این مجموعه چهار جلدی ماجراهایی پیش می آید و موقعیت هایی به وجود می آید که ریکی ویژگی ها و استعدادهایش را کشف می کند، ویژگی هایی مانند کنجکاوی، مهربانی، باهوش بودن و … نجات دادن جوجه ها از سیل، فرار از آتش سوزی جنگل و تحت تاثیر قرار دادن سامانتا تنها بخشی از مشکلات ریکی هستند، وقتی او تلاش می کند بدون این که دیده شود پرواز کند. با خواندن دو داستان مزرعه سرگرمی و قرمز چه شکلیه؟ احتمالا قاه قاه می خندید، به کارهای پسری که دنبال شهرت است، هم روی زمین و هم بین زمین و آسمان.
سفارش:0
باقی مانده:2

کلام جدید

159,000 تومان
درسنامۀ پژوهش‌محور و روشمندکلام جدید با تکیه بر منابع دست اول در پی افادۀ مفاهیم و مضامین مرتبط با چیستی کلام جدید است. فصل‌های 12 گانۀکتاب جستارهایی مختلف از انواع تعاریف، خاستگاه و زبان دین، تجربۀ دینی، رابطه دین با جامعه یا اخلاق و نیز سایر موضوعات را پوشش می‌دهد. ویژگی متمایز این اثر، مراعات اختصار در عین جامعیت و نیز بومی‌سازی مطالب در عین بهره‌گیری از منابع لاتین است. نگارنده با ترسیم کادرهایی چند در لابلای متن، مخاطب را به باریک‌بینی می‌خواند و از این رهگذر به مطالب، هم عمق و هم انعطاف می‌بخشد.
فهرست :
پیشگفتار فصل اول: دین و مطالعات دینی فصل دوم: خاستگاه دین فصل سوم: اثبات وجود خدا فصل چهارم: صفات خداوند فصل پنجم: جایگاه شرور در نظام آفرینش فصل ششم: نیاز به دین فصل هفتم: زبان دینی فصل هشتم: عقل و وحی فصل نهم: تجربه دینی فصل دهم: کثرت‌گرایی دینی فصل یازدهم: دین در عرصه جامعه فصل دوازدهم: دین و اخلاق منابع فرهنگ اصطلاحات و اعلام نمایه

ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 5/ برو خال آسمان سرمگس!

70,000 تومان

معرفی کتاب رو خال آسمان سرمگس! اثر تد آرنولد

روزی از روزها ویز گفت: «دیگر شده وقت سفر.» سرمگس هم دلش می خواست برود. اما مامان گفت: «سرمگس خیلی خیلی کوچولوست، شاید گم شود.»
سرمگس و ویززز و مامان و بابا به سفر می روند.
حدس می زنی سرمگس گم می شود یا مامان و بابا؟ بابا گفت: «ببخشید ویز! سرمگس توی خانه می ماند.»
سَرمگس و ویززز و مامان و بابا به سفر می‌روند.
حدس می‌زنی سَرمگس گم می‌شود یا مامان و بابا؟
سفارش:0
باقی مانده:1