


قم رو بیشتر دوست داری یا نیویورک؟
22,000 تومان
قم رو بیشتر دوست داری یا نیویورک؟ شامل چهارده داستان است که اکثر آنها در شهر نیویورک، به عنوان یکی از پایتختهای فرهنگی، هنری و ادبی دنیا، روایت میشود. در این داستانها با زندگی شخصیتهای ایرانی و مهاجران و نگاه جدیدشان به جهانی در هم پیچیده و تازه رو به رو هستیم؛ و همچنین با نوعی مقایسه ناخودآگاه بین ایران و شهر نیویورک و زندگی در دو دنیای گوناگون. در نهایت این مقایسه به برتری هیچکدام نمیانجامد اما به شناختی تازه منجر میشود.
بیمکانی و نداشتن قرار، موضوع اصلی این داستانهاست. یکی را برای یافتن شهری آرمانی به سقراط و خرابههای یونان میکشاند و دیگری را به کشتن مادربزرگ و فرستادنش به بهشت. یکی دیگر را به خانهای در شهر نیویورک امید میدهد و آن یکی فکر میکند در چشمهای مادرش چیزی تغییر کرده و باید از بوستون بلیط اتوبوس بگیرد و راهی شود تا نگاهی دوباره به مادر بیندازد. دیگری میگردد و مردههای کشور و سرزمینش را در مرزهای دور شهری دیگر زنده میکند و یکی دیگر در قطاری با یک سرباز آمریکایی رو در رو میشود و … .
در انبار موجود نمی باشد
قم رو بیشتر دوست داری یا نیویورک؟
نویسنده |
راضیه مهدیزاده
|
مترجم |
——-
|
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ١٥٢ |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | ١٣٩٩ |
سال چاپ اول | ١٣٩٧ |
موضوع |
داستانهای فارسی
|
نوع کاغذ | بالکی |
وزن | ١٤٤ گرم |
شابک |
9786226209052
|
وزن | 0.144 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Samaneh Fathi
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
نفرین ابدی بر خواننده این برگ ها
پانوراما ۵… خواندن در توالت
قلعه مرغی؛ روزگار هرمی
شبکههای هرمی و حکایت پولدار شدن. اگه پول داشته باشی همه چیز داری. زن، بچه، همهچی. « قلعه مرغی؛ روزگار هرمی » داستان پسر نوجوانی را روایت میکند که بر اثر حوادثی به سمت شبکههای هرمی کشیده میشود و با اتفاقات غیر قابل پیشبینی روبرو میشود . داستان یک تم اجتماعی دارد و در محلهای از محلههای جنوب شهر ( قلعهمرغی ) میگذرد : « پول خوشبختی نمیآره. همه میدونن. برو از هر کسی میخواهی بپرس. مگه همین اصغر نبود. اون همه پول پیدا کرد، آخرشم اون جور شد. » اصغر مقنی را همه میشناختند.
چند سال پیش سمت قزلقلعه، موقع چاه کنی خورده بود به یک زیر خاکی. توی یک چشم به هم زدن زندگیاش زیر و رو شد. زبان بسته از بس ذوق زده شده بود، چنان ریخت و پاشی کرد که سال نشده به خودش آمد، دید همان یک زنی هم که داشت از چنگش درآمده و خداحافظ.
- برندهی جایزهی بهترین رمان اول بنیاد هوشنگ گلشیری ۱۳۹۱
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.