

لاک پشت
20,000 تومان
در بخشی از کتاب لاک پشت میخوانیم
نفسنفسزنان با خود زمزمه میکرد: خودش است! بزرگترین لحظهی زندگی من دارد فرامیرسد! نباید آن را از دست بدهم! نباید خرابش کنم! باید خیلی آرام باشم! وقتی سهچهارم راه را پایین آمده بود خانم سیلور را دید که کنار در باز ایستاده بود تا با لبخندی به او خوشامد بگوید.
خانم سیلور بازوانش را دور او حلقه کرد و گفت: «شما واقعاً بهترین آدمی هستید که در زندگیام دیدهام! هر کاری را میتوانید انجام بدهید! فوراً بیایید تو و بگذارید برایتان یک فنجان چای حاضر کنم. این حداقل کاری است که میتوانم انجام دهم.» آقای هوپی وقتی در اتاق پذیرایی خانم سیلور روی صندلی دستهدار راحتی نشسته بود و چای مینوشید، سراپا شادی و هیجان بود. به خانم زیبایی که کنارش نشسته بود نگاه کرد وبه او لبخند زد. آن خانم هم در مقابل به او لبخند زد.
آقای هوپی با دیدن لبخند دوستانه و گرم خانم سیلور ناگهان شهامتی را که به آن نیاز داشت پیدا کرد و گفت: «لطفاً، میشود با من ازدواج کنید؟» خانم سیلور فریاد زد: «آقای هوپی! من هرگز تصور نمیکردم شما به فکر بیفتید از من تقاضای ازدواج کنید! البته که با شما ازدواج میکنم!» آقای هوپی فنجان چایش را کنار گذاشت و هر دو در وسط اتاق ایستادند و به یکدیگر نگاه کردند.
خانم سیلور درحالیکه کمی نفسش گرفته بود گفت: «من این را مدیون آلفی هستم.» آقای هوپی گفت: «آلفی عزیز و قدیمی. ما او را برای همیشه نگه میداریم.»
بعدازظهر روز بعد آقای هوپی همهی لاکپشتها را به مغازههای فروش حیوانات خانگی برگرداند و گفت که میتوانند آنها را مجانی بردارند. بعد اتاقنشیمن را تمیز کرد و حتی یک برگ کلم یا کمترین اثری از لاکپشتها در آن باقی نگذاشت. چند هفته بعد خانم سیلور، خانم هوپی شد و آنها از آن پس به خوشی با هم زندگی کردند
در انبار موجود نمی باشد
لاک پشت
نویسنده |
رولد دال
|
مترجم |
گیتا گرگانی
|
نوبت چاپ | 2 |
تعداد صفحات | 63 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1402 |
سال چاپ اول | — |
موضوع |
داستان
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786226839716
|
وزن | 0.5 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
سریال چهار سابقهدار، قسمت 6/ مبارزهی بیگانه و دارودستهی بدها
نقد و بررسی
چهار سابقه دار 1 – یورش به زندان شهر سگی به احتمال زیاد شما هم انیمیشن جدید و خیلی جذاب «بچههای بد (the bad guys) (2022)» رو تماشا کردید و از دیدنش حسابی لذت بردید! برای شما یک خبر بد و یک خبر خوب داریم! خبر بد این است که انیمیشن «بچههای بد» همه داستانهای این دوستان تبهکار و بامزه رو روایت نمیکند! اما خبر خوب این است که جای هیچ نگرانیای نیست! چرا که این انیمیشن نسخهای خلاصه شده از مجموعه کتابهای «سریال چهار سابقه دار» است و در ادامه، قرار است با این مجموعه آشنا شویم! مجموعه «سریال چهار سابقهدار» یکی از جذاب ترین و مشهورترین مجموعه داستانهای ماجراجویانه، طنز و کمیک (مصوّر) سراسر دنیاست. این مجموعه به دست «آرون بلیبی» نوشته شده است و به سرعت با استقبال بینظیر کودکان و نوجوانان در سراسر دنیا مواجه شد، تا جایی که به یکی از پرفروشترین آثار فهرست نیویورک تایمز تبدیل گشت و انیمیشن اقتباسی و بسیار موفق آن نیز، برندۀ جوایز متعدد شده است. آقای بلیبی نوشتن این مجموعه را در سال 2015 شروع کرد و تا زمان حال نیز، نوشتن قسمتهای جدید از این مجموعه ادامه داشته است. در ایران نیز، نشر هوپا تاکنون 11 جلد از این مجموعه را ترجمه و چاپ کرده است. نشر «هوپا» بازۀ سنی مناسب برای مخاطبین این مجموعه را «9 تا 13 سال» تعیین کرده استدرخت خون
معرفی کتاب درخت خون
داستان گوشهگیری و فراموشی... کتاب درخت خون نوشتهی مهدی جواهریان، روایتی از یک نقاش عزلتنشین دورهی قاجاریه است؛ هنرمندی که خیال جاودانه شدن در سر دارد، اما آگاهانه در انزوایی خودخواسته قرار میگیرد. این داستان بلند که با زبانی شبیه نثر دورهی قاجار نوشته شده، روایتگر نسبت هنرمند با قدرت و جامعه است و وضعیتی مشابه صادق هدایت را در اوایل دههی بیست برای قهرمان داستان ترسیم میکند. فضای داستان با مضمونهایی مانند عشق، خیانت، مرگ و زندگی درآمیخته میشود.دربارهی کتاب درخت خون
منتقدان ادبی معتقدند داستاننویسی مدرن ایران با کتاب «بوف کور» صادق هدایت شروع میشود و سپس نویسندههایی مثل ابراهیم گلستان و صادق چوبک به استحکام این ساختار کمک میکنند؛ ازهمینرو تأثیرپذیری جریان داستاننویسی ایران از این نویسندهها امری بدیهی محسوب میشود. بااینحال مهدی جواهریان در کتاب درخت خون عامدانه تلاش میکند تا با استفاده از بازیهای فرمی و راویهای مختلف، فضایی شبیه بوف کور به وجود بیاورد و در هر سه فصل کتابش، زمان را در هم میریزد. او برای آنکه به گرفتار آمدن در دام تقلید نیز متهم نشود، با انتخاب زبانی آرکائیک و نثری مسجع، فرمی آمیخته به آرایههای ادبی و استعارههای زبانی خلق میکند. رمان در سه فصل نوشته شده و ماجرا در دورهی سلطنت ناصرالدینشاه قاجار رخ میدهد. فصل اول کتاب قصهی جمالالدین نقاش از زبان راوی اولشخص است؛ او بهعنوان هنرمندی آرمانخواه و خلاق، در بسیاری از هنرها ازجمله تذهیب، نگارگری، خوشنویسی، سفالگری، گچکاری و طراحی نقش قالی و پارچه خود را میآزماید؛ بااینوجود، از موقعیتش رضایت ندارد و به همین خاطر، خود را در تنهایی و انزوا قرار میدهد. در فصل دوم کتاب، راوی سومشخص، جزئیات پیرامونی شخصیت اصلی داستان را با توصیفاتی دقیق ذکر میکند و خردهروایتهایی را دربارهی جمالالدین نقاش از دورههای مختلف زندگیاش توصیف میشود. در فصل سوم نیز راوی دومشخص در قالب مونولوگهایی طولانی، با خودش گفتوگو برقرار میکند. مهدی جواهریان برای ایجاد فضایی هماهنگ با زبان و زمان داستان، از ضربالمثلها، باورهای عامیانه و آدابورسوم دورهی قاجار بهره میبرد و فضایی باورپذیر را از زیست اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن دورهی تاریخی ترسیم میکند. کتاب درخت خون از این منظر، اثری متفاوت در ادبیات داستانی امروز ایران است و در فرم و روایت، در فضایی جدید خلق میشود. این کتاب را انتشارات چشمه منتشر کرده و به عنوان اثری متفاوت، مورد اقبال مخاطبهای قرار گرفته است.عشق غريبه ها
در بخشی از کتاب عشق غریبهها میخوانیم:
آموختن زبان ضروریْ و بنیادِ تمام آموزشهاست. این دو مسلمان که علاوهبر فارسیِ مادری، زبان فاضلانهی عربی را نیز آموخته بودند، این را خوب میدانستند. آنها از ایران سرمشق مهمی آورده بودند: اهمیت تسلط به زبان مادری در کنار یک زبان کلاسیک. از روی همین سرمشق بود که آنها یازده ماه در کرویدن هم انگلیسی بخوانند هم لاتین. تلاشهای متناظر دانشوران آکسفورد، و چنان که بعد خواهیم دید، دانشوران کمبریج برای فراگیری عربی و تا حد کمتری فارسی، حاکی از دوسویگی روند آموزش در این دانشگاه بود. از دورانی که همهی کلاسهای دانشگاه به لاتین بودند مدتها گذشته بود اما آکسفوردی که میرزا صالح و میرزا جعفر در پی ورود به آن بودند، همچنان بر زبانهای خارجی بهویژه زبانهای «کلاسیکِ» کموبیش مُرده تأکید بسیار داشت. در خاطرات روزانهی میرزا صالح، تلاشهای او را برای واداشتن خودش به آموختن لاتین علاوهبر انگلیسی و فرانسوی میبینیم. دانستن چند زبان، به عنوان پیشنیاز، برای کسی با سوابق او چندان غیرعادی نمینمود؛ از جوانانی همچون او، که دست سرنوشتْ به کار دیوانی در دربار گماشته بود، انتظار میرفت به حد اعلا فارسی و عربیِ ادبی را بیاموزند. محل کارش هم تبریز در غرب ایران بود، پس چهبسا ترکی هم میدانست. میدانیم که او با زبان اردوی «هندوستانی» هم، شاید به واسطهی حضور تجار هندی در زادگاهش شیراز، آشنایی داشت. این زبانها بزرگترین سرمایههای او و میرزا جعفر، و برگهای برندهی آنان بودند.حکایت عشقی بیقاف بیشین بینقطه
معرفی کتاب حکایت عشقی بی قاف بی شین بی نقطه
تاریخ نگاری در اسلام
رفتیم بیرون سیگار بکشیم، هفده سال طول کشید.
معرفی کتاب رفتیم بیرون سیگار بکشیم، هفده سال طول کشید
کتاب رفتیم بیرون سیگار بکشیم، هفده سال طول کشید، مجموعه داستانهای کوتاهی از دنیای نه چندان مهربان نویسندگان روسی است که هنوز سیگار کشیدنشان ادامه دارد. در مورد این اثر چیزی که در ابتدا توجه شما را به خودش جلب میکند عنوان باشکوه و طولانی آن است. همین سبب میشود کنجکاویتان تحریک شود و شما را مجبور میکند تا آن را مطالعه کنید. در این کتاب نه داستان از هفت نویسندهی معاصر روس وجود دارد که به صورت تصادفی برگزیده نشدهاند و دنیایشان تقریباً به هم مرتبط هستند. این داستانها در غیر عادی بودن فضا و روایتشان با وجود انسانهای عادی، وجه اشتراک دارند. قهرمانان این داستانها از قسمتهایی از جامعه هستند که قبلاً شرایطی برای رساندن صدایشان به گوش شما نداشتند و چه بسا وجودشان به چشم نمیآمد. تنهایی، روزمرگی و خشونت موجود در زندگی آنها که بازتاب مستقیم شرایط اجتماعی روسیهی بعد از فروپاشی اتحاد شوروی نیز است، به طور واضح در این داستانها دیده میشود. مقدمهای کوتاه دربارهی هر یک از نویسندگان جهت آشنایی شما با زندگی، سبک هنری و آثار آنان در ابتدای داستانها موجود است. هم اکنون همهی آنها زنده و در حال نوشتن هستند و همین مسئله بر جذابیت این اثر میافزاید. ادبیات روس دهههای گذشته با وجود داشتن داستاننویسان معروفی که شهرت جهانی دارند، مخاطبان فارسی زبان، کمتر آن را میشناسند. در داستانهای روسی همواره فضا با یک ابر تیره و تار پوشیده میشود و انگار نمیتوانید اثری از شادی، نشاط و آرامش در آنها ببینید. شاید به این دلیل باشد که هنوز سایهی کمونیسم از جوامع روس رخت برنبسته است. در بخشی از کتاب رفتیم بیرون سیگار بکشیم، هفده سال طول کشید میخوانیم: او در جوانی از پسر عمهاش، که جوانی باهوش و خوشقیافه و بیکاره بود، حامله شد و وقتی پسرعمهاش به او توصیه کرد به لژبیتسکی، پزشک مشهور ناخوشیهای زنان، مراجعه کند (و البته قول سفت و سخت پول هم داده بود)، با یک قوطی اسید سولفوریک در کمین او نشست و آن را به صورتش پاشید. پسر عمه فریادهای هولناکی سر داد، دنبال خاله برتا دوید، افتاد و مرد. البته درستتر است که بگوییم: مرد و افتاد. قلبش ضعیف بود. البته خاله برتا خالهی مادرم بود، نه خالهی من. بنابراین باید مختصات زمانی را هم تصحیح کنم: ماجرا اوایل قرن گذشته اتفاق افتاده بود. در اینجا باید فضای فرهنگی و زندگی بیدرد و غم شهرک کوچکی را که ماجرا در آن رخ میدهد نیز توصیف کنم. خانوادهی ارجمند کاگانوفسکی، جد من پینخوس الیویچ و زنش، ننه خایا... نمیشود گفت: که خیلی ثروتمند بودند، ولی به هر حال یک کارگاه شیرینیپزی را میگرداندند. البته تمام خانواده در این کار سهیم بودند. تعدادشان هم کم نبود: پنج دختر، همه شبیه هم. شوخی نیست! دخترها در قسمت بستهبندی مینشستند و شکلاتها را لای کاغذ میپیچیدند. کار دقیق و طاقتفرسایی بود. همه چیز به سرعت انگشتان بستگی داشت. آنها که ماهرتر بودند، با سرعت یک شکلات در ثانیه کار میکردند.محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-درونگری
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کنددانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بخت اخلاقی
زیر نظر دکتر مسعود علیا بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-روشنگری
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-این همانیشخصی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ شوخی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بدنآگاهی
دانشنامه فلسفه استنفورد 5: زیباییشناسی
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
قطع | وزیری |
سال نشر | ١٤٠١ |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ١٣٥٤ |
شابک | ٧ -٤٦٣-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
دانشنامه فلسفه استنفور 1: زیباییشناسی آلمانی
نویسنده | پل گایر، هانا گینزبورگ، استیون هولگِیت، ایئن تامسون و نیکولاس دیوی |
مترجم | سید مسعود حسینی، داود میرزایی، گلنار نریمانی و وحید غلامیپورفرد |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٣ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٣٩٩ |
تعداد صفحات | ٥٣٦ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
شابک | ٦ -٣٤٥-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
وزن | ٧٨٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.